من که بعد از مدتها کار و فعالیت در تهران به معنای واقعی کلمه از سروصدای خودروها، ترافیک سنگین و وقتگیر و هوای پردمو دود، خسته بودم و حتی پیشتر از این سالها، آمادگی داشتم با حداقل تسهیلات که تامینکننده شغل و مسکنی باشد، تهران را ترک کنم، از این بشارت در پوست خودم نمیگنجیدم چون اعلام شده بود که به دستگاههای ذیربط هم ابلاغ شده است. اول از همه به سراغ اداره کارگزینی سازمانی که در آن کار میکنم، رفتم.
در همان قدم اول، آب پاکی روی دستم ریختند و چنین فهمیدم که هیچ دستورالعملی در اختیار ندارند! اول مایوس و عصبانی شدم اما بعد به خودم گفتم شاید این ادارههای مرکزنشین بهاصطلاح طاقچه بالا میگذارند، باید بروم از شهرستان زادگاهم تحقیق کنم، شاید آنها بیشتر در جریان باشند. با امیدواری رفتم، کسان و خویشانم هم خیلی خوشحال شدند و وعده هم جور همکاری را به من دادند اما متاسفانه ادارههای آنجا اظهار بیاطلاعی کردند. برگشتم سرجای خودم و شنیدم که بعضی از کارمندان که شوروشتابشان برای جابهجایی بیشتر از من بود، باروبندیل را بسته و به روستا یا شهرشان رفتهاند، اما بعد از چندماه که مرخصی بدون حقوق گرفته بودند، دست از پا درازتر برگشتهاند؛ آن هم با مبالغی ضرر و زیان!.... این روزها که دوباره بحث رفتن از تهران با وعدههای امیدوارکننده مثل 50درصد حقوق بیشتر و... سرزبانها افتاده، یاد خاطره 3سال پیش میافتم.
امیدوارم این وعدهها به قول فناوران، کاربردی باشد و هرچه زودتر حاصل و ثمرش را ببینیم. اما همین جا خاطر جمع به بانیان این طرح میگویم، اگر پای وعدههایشان باشند و این وعدهها تحقق پیدا کند فراتر از آن 5میلیوننفر آمادهاند به شهر یا زادگاه خودشان بروند یا به مناطق محروم رفته و به مردم خدمت کنند؛ مشروط بر اینکه تمامی وعدههای داده شده صورت عمل به خودش بگیرد. ادارهها و سازمانها مراجعان را تحویل بگیرند و کارشان را راه بیندازند و کارمندان داوطلب خروج از تهران در چرخه کاغذبازی و امروز برو، فردا بیا گرفتار نشوند. اما سوای این، به اطلاع تمامی دستاندرکاران این طرح میرسانم که مشکل حضور مردم از اقصینقاط مملکت در تهران ساختاری است.
وقتی 50درصد فعالیتهای اقتصادی مملکت در تهران انجام میشود و مشاغلی مثل مسافرکشی به عنوان یک شغل دمدستی، برای هر جوانی که بتواند با قرض وقوله یک خودرو فراهم کند، آماده است و از آن طرف، مردم دیگر استانها از بسیاری از امکانات رفاهی و درمانی که در تهران وجود دارد، محروم هستند، مسلما در بر همین پاشنه خواهد چرخید. ممکن است با تحقق وعدههای پیشگفته، جمعیت بزرگی تهران را ترک کنند، اما به زودی مهاجران جدیدی که به دلیل نبود شغل و کمبودهای جدی در زمینه رفاهی، بهداشتی و... شهر و دیار خود را ترک کرده، در تهران جای آنها را میگیرند. بنابراین باید کار اساسی انجام شود و درآمدهای ملی و امکانات زیستی عادلانه در تمامی استانها به ویژه مناطق محروم توزیع شود تا عموم متخصصان در هر ردهای، فارغ از نگرانیها و کمبودهای حیاتی به سراسر کشور بروند.
در روزنامه همشهری، ستون با مردم خواندم که یکی از شهرهای پرجمعیت غرب کشور از داشتن دستگاههای سونوگرافی و سیتیاسکن محروم است و آزمایشگاه پزشکی به درد بخور هم ندارد؛ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! به قول اقبال لاهوری، هستم اگر میروم، گرنروم نیستم. مردم از سر ناچاری و برای تداوم زندگی بهتر به تهران میآیند. جستوجو برای زیستن بهتر، تامل در بودن بهتر و باورکردن نعمات هستی و ذاتاقدس پروردگار است. پس باید عدالتاجتماعی درسراسر کشور برای همگان فراهم باشد تا شاهد این قبیل مهاجرتهای ناخواسته و ناگزیر و سرازیرشدن انبوه مشکلات به کلانشهر تهران نباشیم.