2نفر از کارگران سردلشان باز شد و ضمن تشکر از این کار من، میگفتند که از استان ایلام مهاجرت کرده و به تهران آمدهاند؛چون در زادگاه خودشان کاری پیدا نکردهاند. هر چند استان ایلام در مقایسه با گذشته پیشرفتهتر شده، اما هنوز در آنجا شغل کافی برای جوانان وجود ندارد. آنها تأکید داشتند که اگر کار مناسب در همان زادگاهشان فراهم شود حتی یک لحظه هم در تهران نمیمانند؛ چون اصلا برایشان مقرون به صرفه نیست. راستی چرا این قبیل مهاجرتهای بیرویه پیش میآید؟
مهاجرت به تهران و شهرهای بزرگ و پرجمعیت کشور ما به امید یافتن یک شغل پایدار و احتمالا یک سرپناه، هر روز صدها نفر را از استانها و مناطق محروم کشور راهی این شهرها میکند.
مهاجرت فینفسه بد نیست، از سالها پیش عده زیادی از هموطنان ما از شهرها و روستاهای دوردست به تهران آمده و در این شهر تحصیلات دانشگاهیشان را به پایان بردهاند و در زمره شهروندان تهرانی درآمدهاند و تجربه و تخصص خودشان را در خدمت مردم و مملکت قرار دادهاند.
اما مشکل اصلی وقتی بروز میکند که یک روند اجتماعی متعارف و متوازن از حالت تعادل خارج شود و به صورت بیمارگونه درآید. سیل شتابان مهاجرتهای بیرویه و به مفهوم واقعی ناخواسته به سوی تهران و دیگر شهرهای پرجمعیت ایران نشاندهنده این عدم تعادل بیمارگونه در جابهجایی جمعیت است و مشکلات ناشی از آن هم عیان شده است و به همین علت، مسئولان، بر کاهش جمعیت تهران و جابهجایی تعدادی از وزارتخانهها، سازمانها و ادارات از این شهر به دیگر مناطق کشور تأکید دارند.
بسیاری از کارشناسان با تأیید مشکلات برخاسته از افزایش جمعیت بیرویه تهران بر این باورند که این مشکل باید به طور ریشهای حل شود. شاید انتقال برخی از وزارتخانهها، سازمانها و ادارات به دیگر شهرهای کشور، از جاذبه مهاجرپذیری پایتخت بکاهد اما حل اساسی مشکل این مهاجرتها در گرو راهکارهای سریعتر و بنیادیتر است.
بسیاری از مردم مناطق دوردست کشور که در قالب مهاجرت به تهران روی آوردهاند، در خلال گفتوگو با یکی از رسانهها، صریحا کمبود امکانات شغلی، درمانی و رفاهی در زادگاهشان را علت اصلی مهاجرت اعلام کردهاند. هر چند در طول دهههای اخیر وعدههای بسیاری برای محرومیتزدایی از استانهای محروم داده شده و بخشهایی از این وعدهها نیز به اجرا درآمده، اما به نظر میرسد که هنوز، طرحهای اجرا شده در مقایسه با شتاب روزافزون مهاجرتها همخوانی ندارند. بهعنوان نمونه، منطقه آزاد چابهار، توانسته است نقش مهمی در ایجاد جاذبههای شغلی در استان سیستان و بلوچستان داشته باشد اما کافی نیست. رشد بیکاری در استانهای غربی و شمالغربی، بیشتر است و جوانان این مناطق بیشترین شمار مهاجران را به تهران و دیگر شهرهای بزرگ کشور تشکیل میدهند.
مشاغل دمدستی از جمله مسافرکشی با خودروهای شخصی، پخش اوراق تبلیغاتی برای مؤسسات گوناگون و امثالهم، نخستین دستاویز شغلی برای مهاجرانی است که با عطش فراوان کسب درآمد به تهران روی میآورند، اما معضلاتی که این مهاجرتها به صورت رشد حاشیهنشینی برای تهران بزرگ رقم زده، مهمتر و قابل تأملتر است. به دلایل فوق مجریان قانون هدفمندی یارانهها باید اجرای برنامههای توسعه بر اساس استعدادهای هر منطقه از کشور، ایجاد امکانات شغلی پایدار در مناطق محروم و تأمین امکانات رفاهی و بهویژه درمانی در این مناطق را به صورت یکی از اصلیترین اهداف این قانون مدنظر قرار دهند تا ضمن کاهش مهاجرتهای بیرویه به مرور شاهد مهاجرت معکوس از تهران و دیگر شهرهای بزرگ و پرجمعیت به دیگر مناطق کشور باشیم.