ثانیاً: جمعه شب در مبارزه نهایی وزن 78کیلوگرم تکواندو بازیهایی آسیایی دوحه اتفاقی شگفتآور رخ داد که اهالی ادبیات نمیتوانند از آن به سادگی بگذرند.
در این مبارزه نابرابر، مهدی بیباک با هوگوی آبی مقابل یک رقیب قطری ایستاد؛ رقیبی که چند رفیق هم در کسوت گروه داوران او را همراهی میکردند تا مدال طلا را از گردن بیباک بربایند و به رقیب قطریاش هدیه کنند.
ناداوری (به تعبیر گزارشگران این مبارزه) آنچنان مشهود بود که حریف قطری هم گاهی خندهاش میگرفت. وضوح در این حقکشی، گزارشگران را واداشت تا واژه کلیشهای و تکراری و بیخاصیت «ناداوری» را برای داوران به کار ببرند. واژهای که حتماً برای این واقعه بسیار حقیر و ناکارآمد و الکن است.
ثالثاً: وظیفه گزارشگران نیست واژهسازی کنند. آنان فقط باید گزارش کنند و البته واقعیت را گزارش کنند و در گزارشهایشان هم جهت منافع ملی را حفظ کنند.
رابعاً: از سیمای جمهوری اسلامی ایران میخواهیم که این مبارزه را چند بار دیگر پخش کند؛ از اهالی ادبیات هم دعوت میکنیم تا آن را تماشا کنند. بعد به جای واژههای «ناداوری» واژهای دیگر برای کاری که داوران آن دیدار کردند پیدا کنند،چرا که ما در مجامع مختلف جهان با این «نا...» مواجه هستیم.
مجامعی همچون سازمان ملل، یونسکو، شورای امنیت، جشنوارههای فیلم، اسکار و... باور کنیم که جهان اطراف ما آنقدرها هم که میگویند سالم و فرهیخته نیست.
ما ناچاریم سازماندهی امروز جهان را بشناسیم و با ادبیات خودشان آشنا شویم. واژههای متناسب با رفتارشان را بسازیم تا بتوانیم توضیح بدهیم. ادبیات چیزی جز نحوه بیان پدیدهها و پدیدآورندهها نیست و گرنه به قول حضرت مولوی به پوسته داستان چسبیدهایم و از مغزش غافلیم.
خامساً: از کلیه مسئولان محترم هیأت اعزامی ایران به دوحه هم سپاسگزاری میکنیم که در سالن مسابقه نبودند تا به این حقخوری اعتراض کنند. (حفظ آرامش در سالنها از اهم واجبات است) ضمناً اهالی ادبیات برای این کار مسئولان هم واژهای بیابند، چرا که سکوت در برابر ظالم، گناهی برابر با ظلم دارد.