حتی در وب سایت این جایزه هم آمده که آثار نویسندگانی شانس برنده شدن دارند که به وجوه زندگی آمریکاییها پرداخته باشند. اگر به فهرست نویسندگان برنده پولیتزر هم نگاه کنیم متوجه میشویم اکثر آثار این نویسندگان، برای خوانندگان غیرآمریکایی جذابیت چندانی ندارد. البته در این بین هستند نویسندگانی که آثارشان در عین بومی بودن جهانشمول هم هستند. پولیتزر امسال به یک نویسنده ناشناخته به نام پل هاردینگ رسید. مطلب زیر نگاهی دارد به چگونگی برنده شدن او.
رمان منتشر نشده پل هاردینگ به نام «تعمیرکاران دوره گرد»، بهمدت 3سال در یک کشو جا خوش کرده بود. این نویسنده که قبلا طبل زن یک گروه راک بود، تلاش کرد کتاب خود را به یک ناشر بفروشد ولی هیچ کس علاقهای به آن نشان نداد. هاردینگ 42ساله یک روز پس از آنکه این رمان جایزه پولیتزر را برایش به ارمغان آورد، گفت: با خودم میگفتم شاید من نویسندهای بشوم که کتابهایش را منتشر نمیکند!
موفقیت دور از انتظار این نویسنده در واقع ریشه در یکسری ارتباطات شخصی بین ناشران و کتابفروشان و منتقدان دارد که کتابی را به شیوه قدیمی مطرح کردند. کتاب از هیچ نوع تبلیغی برخوردار نبود؛ نه تبلیغات رسانهای، نه تبلیغات اینترنتی و نه تورهای تبلیغاتی. در عوض موفقیت رمان تعمیرکاران دوره گرد را میتوان به عدهای آدم نسبت داد که آنچنان تحتتأثیر داستان غنایی آخرین روزهای زندگی یک پیرمرد قرار گرفتند که مجبور شدند داستان آن را برای دیگران تعریف کنند و این در واقع نوعی تبلیغ دهان به دهان برای این کتاب بود.
«مایکل کافی» دستیار سردبیر مجله «پابلیشرز ویکلی» که در تبلیغ رمان تعمیرکاران دورهگرد نقش بسزایی داشته، میگوید: این یک تبلیغ در رسانههای اجتماعی نبود بلکه همه آن تبلیغ دهانبهدهان بود و البته کسی که صورتحساب یک ناهار را پرداخت کرد! سفر موفقیت هاردینگ از سال2007 آغاز شد؛ یعنی وقتی که یک نویسنده دیگر به او پیشنهاد داد دستنوشتهاش را برای «جاناتان رابینوویتز» مدیر انتشارات «ترتل پوینت» بفرستد.
ولی رابینوویتز با اینکه کتاب هاردینگ را خیلی پسندید، از چاپ آن خودداری کرد. رابینوویتز گفت: سال بعد یکی از همکاران خود به نام «ایکا گولدمن» را برای صرف ناهار دید و اتفاقا با او از رمان تعمیرکاران دوره گرد هاردینگ صحبت کرد. گولدمن، مدیر انتشارات ادبی بسیار کوچک «بلوییو» بود. انتشارات بلوییو یک انتشارات غیرانتفاعی وابسته به دانشکده پزشکی دانشگاه نیویورک است. اریکا گولدمن یک شب در تختخوابش دستنوشته هاردینگ را باز کرد و آن را خواند. گولدمن گفت: این رمان آنقدر زیبا بود که یک آن بهخودم آمدم دیدم از شدت زیبایی نثر آن به گریه افتادهام؛ چنین اتفاقی هرگز برایم پیش نیامده بود. پل یک شاعر است که به نثر مینویسد؛ توانایی او در بهوجود آوردن عواطف ظریف از طریق تصاویری که خلق میکند، قابل توجه است.
گولدمن به هاردینگ زنگ زد و خبر خوش را به او داد: او گفت کتابش را با تیراژ اولیه 3500 نسخه چاپ میکند و یک هزار دلار هم به او پیش پرداخت میدهد. البته این مقدار پول برای پیش پرداخت بسیار کم است ولی هاردینگ هیچ گلهای از این بابت نکرد. او با دریافت حقوق بیکاری و حقوق معلمی همسرش، زندگی بخور و نمیری نداشت. هاردینگ به همراه همسرش که معلم مقطع راهنمایی است و 2پسرشان در شهر «جورج تاون» زندگی میکنند. او یک ماشین «اولدزموبیل» درب و داغان مدل 1992 هم داشت.
ماه می همان سال کتاب هاردینگ آماده چاپ شد. چند نویسنده صاحب نام که هاردینگ تحت نظر آنها کلاسهای نویسندگی خلاق را گذرانده بود (مثل مریلین رابینسون که خود در سال 2005 برنده پولیتزر داستانی شده بود؛ بری آنزورث؛ الیزابت مککراکن) در پشت جلد کتابش شرح و توصیف نوشتند. گولدمن که کارمند کهنه کار چندین انتشاراتی بزرگ بود، پیش از آنکه به انتشارات بلوییو بپیوندد، «کافی» را در یک ضیافت ناهار ملاقات کرد. کافی متن حروفچینی شده را به دست گولدمن داد.
گولدمن سر کار شروع به خواندن آن کرد. برای خوردن شام به خانه رفت و تا نیمههای شب به خواندن آن ادامه داد. او میگوید: من معمولا کتابها را یک نفس نمیخوانم. ولی این کتاب به طرز بسیار زیبایی نوشته شده بود. این جور نثرها زیاد گیر آدم نمیآید. بهنظر من او یک جور وارث جان آپدایک است.
یک نقد ستاره دار در نشریه پابلیشرز ویکلی برای کتاب تعمیرکاران دوره گرد نوشته شد و پس از آنکه کافی برای آن تبلیغ کرد، از سوی پابلیشرز ویکلی بهعنوان یکی از بهترین کتابهای سال 2009 معرفی شد. در همین اثنا، «لیز سولومون» که نماینده گروهی از ناشران کوچک است، روی کاناپه اش نشسته بود و حریصانه رمان تعمیرکاران دوره گرد هاردینگ را میخواند. او در مورد این کتاب 192 صفحهای میگوید: من هر صفحه این کتاب را چندین بار میخواندم چون نثر آن بسیار زیبا بود و من دوست نداشتم آن را در یک ساعت تمام کنم. سولومون که همیشه سوار بر ماشیناش از یک کتابفروشی مستقل به یک کتابفروشی مستقل دیگر در حال آمد و شد است تا به آنها پیشنهاد بدهد که چه کتابهایی را بفروشند، برای رمان تعمیر کاران دوره گرد فکری به ذهنش رسید. او تصمیم گرفت این رمان را در منطقه «خلیج» سان فرانسیسکو به یک اثر پرفروش تبدیل کند.
او کتاب تعمیرکاران را به یک کتابفروشی به نام «بوک پسیج» برد و سفارش 5نسخه از کتاب تعمیر کاران را برای هاردینگ گرفت. «شریل کوتلر»، مسئول خرید کتابفروشی بوک پسیج یکی از این 5نسخه را به «جان فریمن» داد و فریمن این کتاب را در رادیوی ملی بهعنوان یکی از بهترین کتابهای سال معرفی کرد. کوتلر یک نسخه را هم به یک مسئول خرید در انتشارات راندوم هاؤس داد و در پی آن انتشارات راندوم هاؤس برای چاپ 2کتاب بعدی هاردینگ با او قرارداد بست. کتابفروشی اینترنتی «پاولز» که بزرگترین کتابفروشی مستقل جهان است، 750 نسخه از کتاب هاردینگ را خریداری کرد. سپس سولومون با انتشارات بلوییو صحبت کرد و از آنها خواست که هاردینگ را برای تبلیغ کتاب تعمیرکاران دوره گرد به تور تبلیغاتی بفرستند. هاردینگ در ماه ژانویه تور تبلیغاتی خود را برگزار کرد.
در تاریخ
8 فوریه، این کتاب در فهرست پرفروشترین کتابهای منطقه خلیج سانفرانسیسکو رتبه دهم را به دست آورد. این مربوط به غرب آمریکا بود. کتاب هاردینگ در شرق آمریکا هم مورد توجه قرار گرفت؛ نیویورکر یادداشت مثبتی در مورد آن نوشت و همینطور لس آنجلس تایمز و بوستونگلوب نقدهای مثبتی در مورد آن منتشر کردند.
هاردینگ در این زمان به ماساچوست برگشته بود. او سالها بهعنوان یک کارمند قراردادی در دانشگاه هاروارد زبان انگلیسی تدریس میکرد ولی وقتی دانشگاه هاروارد کلاسهای او را کم کرد او از کار بیکار شد و برای فروش کتابش با ماشین به همه جا میرفت؛ چه به کتابفروشیها و چه خانه مردم. هاردینگ که در حال حاضر در کارگاه معتبر داستاننویسی «آیووا» تدریس میکند، میگوید: مردم دور هم جمع میشدند و غذا درست میکردند و کتاب مرا میخواندند و من هم در بینشان مینشستم و به سؤالهایشان جواب میدادم.
کتاب من انگار همیشه برای مردم جالب بود. مورد توجه قرارگرفتن یک کتاب مثل هفته نخست اکران یک فیلم است. ولی کتاب من پتپتکنان به حرکت خود ادامه میداد! در حال حاضر 15هزار نسخه از کتاب تعمیرکاران دورهگرد وجود دارد ولی حالا که جایزه پولیتزر به آن تعلق گرفته، نسخههای بیشتری از آن باید چاپ بشود. این کتاب چندی پیش در فهرست پرفروشترین کتابهای سایت آمازون رتبه دهم را داشت. پاییز سال گذشته، یکی از مسئولان بنیاد پولیتزر به گولدمن زنگ زد و از او خواست که انتشارات بلوییو، رمان تعمیرکاران دوره گرد را برای شرکت در رقابت پولیتزر داستانی ارسال کند.
شرکت در این رقابت نیازمند پرداخت 50دلار هزینه است ولی با توجه به غیرانتفاعی بودن این انتشارات، بنیاد پولیتزر از پرداخت هزینه توسط این انتشاراتی چشم پوشید. آخرین باری که کتاب یک انتشاراتی کوچک برنده جایزه پولیتزر شد به سال 1981 بر میگردد که رمان «اتحادیه کودنها» نوشته جانکندی تول که توسط انتشارات دانشگاه دولتی لوئیزیانا منتشر شده بود، این جایزه را به دست آورد.
نویسندگانی که در سالهای اخیر برنده پولیتزر داستانی شدهاند همگی نویسندگان پرفروش بودهاند؛ مثل کورمک مککارتی، مایکل شی بان و ریچارد روسو. به همین دلیل هم هاردینگ برای خودش هیچ شانسی قائل نبود. وقتی هم برنده پولیتزر شد هیچ کس زنگ نزد تا خبر برنده شدنش را به او بدهد. وقتی به وبسایت پولیتزر سر زد فهمید برنده این جایزه شده است. هاردینگ میگوید: پولیتزر بردهام که چه؟ این جایزه از کجا آمد؟ پولیتزربردن عجیب و غریب یک آدم گمنام!
بوستون گلوب-15 آوریل 2010