شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۷:۰۵
۰ نفر

رحیم عبدالرحیم زاده: مکبث از آن دسته نمایشنامه‌هایی است که همواره و از زمان خلق‌اش با قرائت‌های مختلف مواجه بوده و تفسیرها و تأویل‌های فراوانی از آن به عمل آمده است و همین خود باعث شده اجراهای متفاوتی از آن نیز در طول تاریخ شکل بگیرد

 قرائت‌هایی که گاه روبه بیرون دارد و به بررسی نظام قدرت و ساختار آن می‌پردازد و گاه رو به درون دارد و مسئله وسوسه و گناه را بررسی می‌کند.

اجرای رضا ثروتی از مکبث بخش عمده‌ای از قدرت و موفقیتش را وامدار قرائت و تحلیل متن است، چرا که وی به بازسازی جهان متن اکتفا نکرده و سعی کرده تا نگاهی متفاوت به نمایشنامه هزاران بار اجرا شده شکسپیر داشته باشد. این نگاه متفاوت زمانی ارزش خود را بیشتر نشان می‌دهد که کارگردان در مقابل متون کلاسیک و متونی که بارها بر صحنه رفته‌اند با زاویه دیدی تازه اثری را برجسته سازد.

در تحلیل مردانگارانه‌ای که ثروتی به نمایشنامه مکبث دارد دوسویه نگاه به بیرون و نگاه به درون به شکل همزمان بروز می‌یابد و ضمن بررسی ساختارمردانه قدرت سویه‌های مردانه شخصیتی چون لیدی مکبث و تمایلات درونی مردانه وی نیز مورد کاوش قرار می‌گیرد.
براساس این تحلیل، ثروتی ساختارهای قدرت را ساختاری مردانگارانه می‌شمارد؛ ساختاری که براساس آن جنایت امری مجاز شمرده می‌شود و عمل رسیدن به قدرت و دستیابی به این شکل از قدرت، عملی مردانه انگاشته می‌شود و از همین رو تمامی شخصیت‌های زن نمایشنامه همچون لیدی مکبث و خواهران جادوگر در هیبتی مردانه ظاهر می‌شوند.

این تأکید بر مردبودن تمامی شخصیت‌های نمایشنامه علاوه بر نشان‌دادن جنبه‌های مردانه ساختار قدرت، عامل دیگری را نیز برجسته می‌سازد و آن سترونی این ساختار است چرا که بر این اساس تمامی شخصیت‌ها عقیم و نازا باقی می‌مانند و نشانه‌های موجود در نمایش نیز بر این سترونی صحه می‌گذارد که از جمله بارزترین این نشانه‌ها جنینی است که در شیشه آویزان مانده است؛ رحمی کهلیدی مکبث در آرزوی رسیدن به آن است و انگار ناتوانی و نازایی مکبث را به رخ می‌کشد؛ فضایی که در آن لیدی مکبث از کشتن فرزند موهومش سخن می‌گوید تا باز بر نازا بودن فضا و بچه‌کشی تأکید شود.

ثروتی نشانه‌های موجود در نمایش را براساس چنین تحلیلی می‌چیند و همین خود باعث می‌شود در جهان نمایش با سیستم منظمی از نمایشنامه‌ها مواجه باشیم و این خود نشانه‌ها را تبدیل به نشانه‌هایی قابل تأویل می‌سازد.

از جمله این نشانه‌ها باید به رژه نظامی و هیبت نظامی جادوگران اشاره کرد که نمایانگر حضور قدرت نظامی در ساختار مردانه قدرت است.از دیگر نشانه‌های کلان و قابل تأویل نمایش باید به رستاخیز مردگان اشاره کرد؛ اسطوره  شاه‌کشی و جنگ قدرت و باززایی هرباره آن در اشکال مختلف. انگار مکبث هر بار از جهان مردگان برمی‌خیزد تا جنگی دیگر درافکند و به جهان مردگان بازگردد.

این جهان نشانه‌ای پویا، مکبث رضا ثروتی را تبدیل به اجرایی قابل قبول از این نمایشنامه دشوار می‌سازد؛ اجرایی که ویژگی‌ها و هویت خاص خود را دارد و امضایی که پای اثر است متعلق به کارگردان آن است و تا همین نقطه هم می‌توان مکبث را اثری موفق در کارنامه کارگردان آن قلمداد کرد و این موفقیت زمانی خود را کامل‌تر نشان می‌دهد که در حوزه اجرا نیز شاهد اجرای قدرتمند این نشانه‌ها به کمک عواملی چون بازی، طراحی صحنه، لباس و موسیقی هستیم و در حوزه اجرایی این 4 عامل را می‌توان از مهم‌ترین دلایل موفقیت نمایش مکبث برشمرد.

در حوزه بازی و بالاخص بازی دو شخصیت مکبث و لیدی مکبث می‌توان جرقه‌های بسیار قدرتمندی را مشاهده کرد. مرتضی اسماعیل کاشی به خوبی موفق می‌شود دنیای دوگانه زنانه و مردانه لیدی مکبث را به مخاطب منتقل کند و حسام منظور نیز در نقش مکبث به خوبی گویای ناتوانی و ضعف این شخصیت است؛ضعفی که در پس پرده قدرت‌طلبی‌اش پنهان مانده است اما با تمامی این نقاط قوت که ذکرشد نشانه‌های قدرتمند اثر که گویای تحلیل متفاوتی از آن است، ناقص می‌مانند و دلیل عمده این نقص را باید در شتابزدگی ثروتی برای به پایان رساندن اجرا جست‌وجود کرد.

ثروتی در این اجرا با نگاه خاص‌اش به متن، بسیاری از نکات متن شکسپیر را حذف کرده و آنچه در راستای تحلیلش بوده را نگه داشته است اما در راستای این حذف بسیاری از صحنه‌های کلیدی نمایش که اتفاقا می‌توانست کمک شایانی هم به تحلیل‌های وی داشته باشد از دست می‌رود.از جمله این صحنه‌های مهم و کلیدی باید به پیشگویی خواهران جادوگر اشاره کرد که وعده سلطنت را به مکبث می‌دهند اما نه به فرزندان او و یکی از عوامل مهم جنگ قدرت مکبث و تلاش‌اش برای از بین‌بردن اطرافیانش در همین نکته نهفته است اما این نکته مهم در اجرای ثروتی حذف می‌شود در حالی که با توجه به تأکید بر مفهوم سترونی، این خود می‌توانست دستمایه خلق لحظات زیبایی باشد.

از دیگر پیشگویی‌های جادوگران نحوه مرگ مکبث است که به او می‌گویند پسری که از زهدان مادر بیرون نیامده تو را به قتل می‌رساند،  هنگامی که درختان جنگل به حرکت درمی‌آیند.

این پیشگویی بیش از پیش مکبث را به ادامه سلطنتش امیدوار می‌سازد و او را در جنگ علیه اطرافیان جسورتر می‌کند اما با حذف این پیشگویی نحوه مرگ مکبث در اجرا مسکوت می‌ماند و این در حالی است که در تمام اجرا ما شاهد تأکید بر مرده‌بودن مکبث و لیدی مکبث هستیم؛ مردگانی که از گور یا سردخانه یا اتاق تشریح برخاسته‌اند.

اما در سراسر اجرا مرگ مکبث و لیدی مکبث بر ما نامکشوف می‌ماند و اجرای وفادارانه به متن شکسپیر که از آغاز نمایش وجود داشت به یکباره و در اواسط نمایشنامه قطع می‌شود و مخاطبانش را گیج، گنگ و مبهوت و در حالی که هنوز اقناع نشده‌اند برجای می‌گذارد.حذف این صحنه‌های مهم و شتاب در به پایان رساندن اجرا در حالی است که برخی صحنه‌ها و تأکید بر آن کاملا در ساختار اثر و تحلیل رضا ثروتی از مکبث زائد به نظر می‌رسد.

 از بارزترین این صحنه‌ها باید به صحنه دربان اشاره کرد که نسبت به زمان کوتاه نمایش حجم زیادی را به خود اختصاص داده است و این در حالی است که نه به‌ لحاظ مفهومی و نه به لحاظ کنش دراماتیک تأثیر چندانی در وقایع و سیر تحول آنها ندارد.

با این همه و چنانکه گفته شد مکبث را می‌توان اثر موفقی قلمداد کرد؛ اثری که نشان از استعدادهای کارگردان جوان آن دارد، به شرطی که این استعداد چندان مقهور تعاریفی نشود که این روزها از او می‌شود و او را به عنوان یک پدیده معرفی می‌کند.

کد خبر 105798

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز