روی زمین ما پر از ساختمانهای کوچک و بزرگ است. ساختمانهای بلند، برجها و اتوبانهای دو طبقه. روی زمین پارک هم هست. پارکهایی پر از درخت و چمن.
در شهر، فضای رها شده و آزاد نیست. حتی روی دیوارها و هر تکه خاکی مالکی دارد که میخواهد روی آن چیزی بسازد. و ما میان این همه شلوغی زمین، زندگی میکنیم. راه میرویم و نفس میکشیم . همینها کافی نیست تا مراقبش باشیم؟ مراقب هستیم؟
* * *
البته نام زمین که میآید، به خصوص حفظ زمین، اول از همه یاد زبالهها میافتیم و عجب ماجرای تمام نشدنیای است این زباله. زباله فاجعه است. تفریحگاههای پر از زباله فاجعهاند. شهر پر از زباله فاجعه است. شهروندی که شهروندی نمیداند فاجعه است. شهرنشینی مظهر تمدن است و یکی از جنبه های آن، آلوده نبودن محیط زندگی است. بیتمدنی در شهر، فاجعه است. من یکی دیگر آنقدر درباره زباله گفتهام، کم آوردهام. وقتی به یکی از جنگلهای شمال رفتم، لابهلای درختها، انباشت زباله بود. جنگل بوی بد زباله میداد و حتی یک سطل زباله نبود. البته مسئولان جنگل میتوانستند حداقل در ورودی جنگل، همراه با قبض ، به هر ماشین یک کیسه زباله بدهند و وقت خروج آنرا تحویل بگیرند. میتوانستند هشدار بدهند و مراقب باشند و... هیچکس حواسش نبود.
وقتی دیدم همه خانه تکانی کردهاند، خانهها را روفتهاند و زبالهها را به جنگل آوردهاند، وقتی دیدم اینجا شبیه محلهای مخصوص دفن زباله شده است و لابهلای صدای پرندگان جنگلی و صدای باد که میان درختهای به هم تنیده جنگلی میپیچد، کیسههای پلاستیکی جیغ میکشند، آرزوی تمدن شهرنشینی بر دلم ماند.
* * *
چهطور زمین را پاک نگهداریم؟
میلاد بزرگی، 15 ساله: زباله نریزیم.
مهسا مؤیدی، 16 ساله: فکر کنم فقط نمیشود گفت زباله نریزیم. هوای آلوده هم روی زمین اثر میگذارد. مشکلات زیادی وجود دارد. ما فقط میتوانیم کاری که از دست خودمان برمیآید انجام دهیم؛ همین نریختن زباله، یا پیادهروی به جای استفاده از ماشین.
علی زمانزاده، 14 ساله: معلم ما گفته که با بازیافت میتوانیم به زمین کمک کنیم.
پریس درخشان،15 ساله: این وظیفه بزرگترهاست!
و من پرسیدم: «یعنی شما هیچ وظیفهای ندارید؟»
پریس گفت: «نه، حتی تربیت و آموزش هم وظیفه آنهاست!»
و من: «به شما در این زمینه آموزشی ندادهاند؟»
پریس: «چرا، چیزهایی شنیدهام. اما آنها خودشان رعایت نمیکنند. البته وقتی ما بزرگ شویم و زمین دست ما بیفتد، مراقبش خواهیم بود.»
من: «نمیخواهید از امروز شروع کنید؟»
پریس: «نمیدانم.»
* * *
مصرف میکنم/ مصرف میکنی/ مصرف میکند
دور میریزیم/ دور میریزید/ دور میریزند
آلوده نمیکنیم/ آلوده نمیکنید/ آلوده نمیکنند.
فعلها را صرف میکنم.
« مصرف میکنم». کاغذهای یک رو نوشته را چرکنویس میکنم.
« مصرف میکنی». آب را هدر نمیدهی؟
«آلوده میکنند» جنگلها را، دریاها را، شهر و خیابان را، زمین را زمان را و آسمان و هوا را.
اما من و تو نه! یک تکه زباله را مدتها در دستهایمان نگه میداریم تا به سطل زباله برسیم. شاید گاهی هم آلوده کنیم، اما میخواهیم مراقب باشیم. همین مهم است.
* * *
برای تولید یک تن کاغذ جدید، 15 درخت تنومند قطع میشود، اما اگر از کاغذ باطله دوباره کاغذ تهیه کنیم، در مصرف آب 90 درصد و در مصرف انرژی 50 درصد صرفهجویی و در کنترل آلودگی هوا، موفقیت بزرگی کسب کرده ایم.
میدانید، مقدار انرژیای که تنها با بازیافت یک قوطی آلومینیومی ذخیره میشود، یک تلویزیون را به مدت سه ساعت روشن نگه میدارد .240 سال طول میکشد تا یک پاکت پلاستیکی در طبیعت تجزیه شود . در جریان بازیافت شیشهها نسبت به تولید شیشه نو، محیطزیست کمتر آلوده میشود؛ برای مثال از آلودگی هوا 20 درصد و از آلودگی آب 50 درصد کاسته میشود.
پس در روز زمین، به خاطر زمین، بازیافت و جداسازی زبالهها را فراموش نکنیم.
محیط زیست زندگیمان را فراموش نکنیم. زمین را فراموش نکنیم و برای آن مستأجر خوبی باشیم.