حجم این برنامهها آنقدر زیاد است که تقریبا میتوان گفت در هر ساعتی از روز یکی از این برنامهها در حال پخش است. این روزها صدا و سیما میتواند این ادعا را داشته باشد که در اغلب ساعات روز و در همه برنامههای خانوادگی، برنامه آموزش آشپزی دارد و علاقهمندان به این هنر میتوانند از برنامههای مرتبط استفاده کنند.
سالها پیش زمانیکه سامان گلریز، برنامههای آموزش آشپزی را کلید زد، موافقان و مخالفانی داشت. موافقان که کمبود چنین برنامههایی را احساس کرده بودند از پخش این برنامه راضی بودند اما مخالفان که البته 100 در صد هم مخالف نبودند، به نحوه اجرای گلریز ایراد میگرفتند چون عادت نداشتند که یک مرد برایشان آشپزی کند. به هر حال گلریز با حضور مداوم خود در برنامههای آشپزی موفق شد و جای خود را بین مردم باز کرد تا اینکه بهتدریج تعداد این برنامهها اضافه شد و کمکم اینطور بهنظر رسید که هر تهیهکنندهای که نمیتوانست پروژههای سنگین را تهیه کند، به تهیه و تولید برنامههای آشپزی میپرداخت.
تا اینکه کار به جایی رسید که هم برنامههای خانوادگی بخشی را به آموزش آشپزی اختصاص دادند و هم برنامههای آموزشی جداگانه درباره آشپزی تولید شد. درست است که مسئله خوردن یکی از نیازهای اساسی انسان است و تهیه موادغذایی همیشه یکی از دغدغههای مردم بوده اما با این حال تهیه و تولید بیرویه برنامههای آشپزی منطقی بهنظر نمیرسد، بهویژه آنکه هدف از تولید برنامههای آشپزی مشخص نیست. اگر هدف، آموزش غذاهای آسانپخت و راحت برای شاغلان باشد که باید گفت اغلب غذاهایی که آموزش داده میشود سخت و وقتگیر هستند.
بنابراین نمیتوان کمک به خانمهای شاغل را دلیل اصلی تولید این برنامهها دانست. همچنین با نگاهی به آمارهایی که از میزان چاقی و بالا رفتن میزان بیماریهای مربوط داشته باشیم، میبینیم که استفاده از غذاهای آماده یکی از مهمترین دلایل افزایش بیماریهاست. پس برنامههای آشپزی که به ظاهر با هدف کمک به خانمهای شاغل ساخته میشوند، بینتیجه بودهاند یا حداقل تأثیر کمی داشتهاند.
از سوی دیگر اگر دلیل تولید برنامههای آشپزی هدف عمومیتری چون آموزش صرف برای همه باشد باز هم تولید بیرویه این برنامهها منطقی بهنظر نمیرسد. چون مگر چندبار قرار است طرز تهیه آش انار توضیح داده شود؟ بهویژه آنکه توضیحات آشپز یک برنامه با آشپز برنامه دیگر چندان تفاوتی ندارد. حتی اگر خلاقیت آشپزان را درنظر بگیریم، باز هم نمیتوانیم از تکراری بودن برنامههای آشپزی چشمپوشی کنیم چرا که اغلب این برنامهها به مکانی برای تبلیغات وسایل آشپزی و مواد خوراکی تبدیل شده، بهطوری که حتی گاه مجری یا مربی آموزش به جای آنکه بگوید یک قاشق رب بریزید میگوید که باید حتما یک قاشق رب از فلان کارخانه بریزید تا غذا عطر و طعم بهتری داشته باشد!
مشابه این اتفاق در برنامههای خیاطی، برنامههای آموزش رایانه، آموزش کاردستی و... نیز میافتد؛ یعنی تکرار و تکرار و تکرار...البته تعدد و تکراری بودن برنامههای خانوادگی و آموزشی ممکن است بهدلیل علاقه و خواست مخاطبان باشد. اما ایکاش برنامهریزان و تهیهکنندگان بهجای پرکردن ساعات پخش با برنامههای آشپزی و...اندکی خلاقیت
به خرج داده و برنامههای متنوعتری را ارائه دهند و مهمتر از همه آنکه به کاربردیتر شدن این برنامههای آموزشی و ارائه بهتر نیز توجه کنند.