از طرفی هر چهره غیرمتخصصی توانست کاستیهای هنرش را با برچسب نوآوری به خورد مردم دهد و از طرف دیگر موسیقی سنتی ایران را سالها از روندی که میتوانست آن را تبدیل به یکی از مهمترین و مطرحترین موسیقیها در سطح جهان کند، دور نگه داشت.
بر همین اساس به نظر میرسد که اهالی موسیقی و دست اندرکاران در جهت رفع این نقیصه بر آیند و از ذخیرههای اندک اما بسیار پربهای موجود موسیقی استفاده کنند و در این میان اهتمام بیشتری به موسیقی آوازی که نقش مهمی در موسیقی سنتی ایران داشته و علاوه بر آن از ضربهپذیری و حساسیت بیشتری نیز برخوردار است، روا دارند.
مشغله فراوان، شاگردان اندک
یکی از راههای ماندگاری هنرحتی اکنون که باید آن را عصر تسلط تکنولوژی دانست، انتقال هنر از استاد به شاگرد بوده است. این مسأله البته در موسیقی ایرانی از اهمیت بیشتری برخوردار است، چرا که موسیقی ایرانی همواره به شکل سینه به سینه انتقال پیدا کرده و هنوز که هنوز است بسیاری از اساتید مسلم آن اعتقاد دارند که آموزش سماعی بهتر از آموزش از روی نت عمل میکند.
مشغلههای فراوان، ضبط آلبومهای جدید و سرپرستی کردن گروههایی که موسیقی ایران در این سالها نمونه آن را کمتر دیده است و به خصوص کنسرتهای گاه و بیگاه استاد در خارج از کشور این امکان را برای او وجود نیاورده که بتواند به طور مداوم شاگردانی را تربیت کند؛ اما هنرجویان بسیاری به کلاسهای شاگردان استاد رفته و بنابراین تعداد افرادی که به شکل غیرمستقیم از محضر او بهره بردهاند، چندان کم نیست.
محمدرضا شجریان تاکنون تلاشهای خود را بیشتر صرف ارائه موسیقی آوازی کرده و جز تعدادی محدود(که اتفاقا همگی آنان جزو چهرههای موثر موسیقی آوازی درآمدهاند) کسی را به شاگردی نمیپذیرد. او برخلاف اساتیدی مانند قوامی، نورعلیخان برومند، کریمی و... اهتمام جدی خود را برآموزش قرار نداده و همواره سعی کرده تا با اجراها و ارائه تجربیات جدید خود افقهای تازهتری در موسیقی ایرانی باز کند، به همین خاطر است که هر کدام از آلبومهای او خود به تنهایی گنجینهای وسیع برای شناختن و فراگیری موسیقی سنتی ایران هستند.
اما معدود شاگردانی که تربیت کرده، همگی هم اکنون به عنوان برترینهای آواز ایران شناخته میشوند. از همایون که بگذریم(بسیاری اعتقاد دارند صدای او اگر به پختگی برسد، نمایندهای کامل از صدای استاد است)، افرادی مانند علی جهاندار، محسن کرامتی، حمیدرضا نوربخش، مظفر شفیعی و... از محضر او به طور مستقیم بهرهها گرفته و هم اکنون هر کدام نمونههایی از هنرمندان موسیقی آوازی ایران به حساب میآیند.
تقلید یا تلمذ
اگر این مسأله را بپذیریم که «شجریان» یکی از کاملترین خوانندگان ایرانی در یک صد سال اخیر است، پذیرش این نکته که چرا هماکنون صدای او معیار آواز ایران به حساب میآید، توجیهپذیر به حساب میآید.
در این سالها عده زیادی به خصوص کسانی که تازه فعالیت خود را در حوزه آواز آغاز کردند، با آگاهی کامل سعی کردند تا به تقلید از او بپردازند. اگرچه طبیعت یادگیری هنر با تقلید آغاز میشود، اما طبیعی است که هنرجو باید این توانایی را داشته باشد تا پس از اندکی راه خود را پیدا کرده و از کپیبرداری صرف، اجتناب کند.
این مسأله اما در آواز ایرانی بسیار شدید به چشم میخورد. بسیاری از آوازخوانان در این سالها سعی کردند تا به تقلید صرف از «شجریان» بپردازند تا هم با مقبولیت بیشتری از طرف جامعه، که صدای شجریان را نمونه کاملی از موسیقی آوازی میداند، روبه رو شوند و هم با انتقادات کمتری از طرف اهالی موسیقی. بسیاری از آوازخوانان محور فرم صدادهی، اجرای مو به موی تحریرها، جملهبندی و حتی انتخاب شعرهای خود را «شجریان» قراردادند و خود هیچ چیز به آن نیافزودند و نتیجه این شد که خوانندگانی ظهور کردند که صدایشان اگرچه شبیه استاد بود، اما معضلات و کمبودهای فراوانی داشت.
البته در این میان انتقادی به خود استاد وارد نیست، بلکه انتقاد به هنرجویانی وارد است که به تقلید صرف از او پرداخته و از این دوره عبور نکردند و همچنین سرپرستان گروههای موسیقی که شجریان را تنها مبدا و مقصد موسیقی ایران به حساب میآوردند، بدون آنکه خود سعی کنند چیزی را به شاگردانشان بیاموزانند.
شجریان خود نیز از این مسأله ناراضی به نظر میرسد:
- اصلا شاگردان من زمانی کسی خواهند شد که بر شجریان تمرد کنند. اگر از شجریان گذر نکنند همان تکرار من هستند. من بارها گفتهام که اگر شاگردان من موسیقی را در سطح من اجرا کنند، به این معناست که موسیقی درجا زده است. آنها باید چند گام از من جلوتر باشند. شاگردان اگر تکرار استاد باشند، موسیقی در جا زده است.
شاگردان باید فراتر از استاد خود عمل کنند. متأسفانه در حال حاضر وضع به شکل دیگری حاکم است و شاگردان از استاد عقبترند و هنوز به سطح او نرسیدهاند. این جای نگرانی است. من ناراحت نمیشوم که شاگردانم از من جلوتر بروند، برعکس خشنود خواهم شد. اگر عقبتر باشند برای موسیقی ایران جای تأسف خواهد بود.
گامی به سوی اعتلا
در این میان برگزاری کارگاه تخصصی آواز با حضور استاد محمدرضا شجریان اتفاق بسیار فرخندهای است. او این کارگاه را به منظور ارتقای فرهنگ و سطح دانش موسیقی و اعتلای موسیقی آوازی با همکاری فرهنگستان هنر برگزار کرده تا خوانندگان جوانی را که همگی دورههای اولیه آواز را گذراندهاند، با تکنیکهای تخصصی آواز آشنا کند.
بنابراین به نظر میرسد که موسیقی آوازی به یمن این اتفاق چشمانداز تازهای را فراروی خود داشته باشد. گذراندن دورههای اولیه آواز در یکی از آموزشگاههای معتبر و اخذ مدرک قبولی در آزمون تست عملی البته شرط بهرهگیری از این کلاسهاست.
محسن کرامتی، علی جهاندار، حمیدرضا نوربخش و مظفر شفیعی به عنوان چهار کارشناسی هستند که از متقاضیان تست عملی گرفته تا تعداد محدودی را برای شرکت در این کارگاه انتخاب کنند.
اکنون حدود 1500 نفر در این کلاسها شرکت کردهاند که این مسأله باتوجه به عدم تبلیغات و حتی اطلاعرسانی محدودی که البته تا حد زیادی خودخواسته به حساب میآید، رقم اندکی نیست.
کارشناسان چه میگویند؟
مظفر شفیعی یکی از گزینشکنندگان این کلاسها که چندی پیش همراه با گروه ماهریز در فرهنگسرای نیاوران به اجرای برنامهپرداخت، در اینباره میگوید: «استاد شجریان مدتهاست که در فکر تاسیس یک آموزشگاه برای تعلیم آواز بود و تا حدی مقدمات آن را نیز فراهم کرده بود تا اینکه فرهنگستان هنر با آقای شجریان صحبت کرد. به توافق رسیدند تا این کلاسها تشکیل شود.
البته قرار بود مدرسان آواز شاگردان برگزیده خود را معرفی کنند، اما سرانجام به این شیوه از اجرا رسیدیم. اما حمیدرضا نوربخش که هماکنون به عنوان جوانترین مدیر عامل خانه موسیقی فعالیت میکند، نیز در اینباره میگوید: این کلاسها بدون شک نقطه مثبت و یک اقدام بسیار پسندیده است که توسط فرهنگستان هنر انجام شده و در صورت تداوم، میتواند موسیقی آوازی ایران را به نقاط پرباری برساند.
به خصوص آنکه هماکنون بسیاری به تقلید صرف از استاد دست زدهاند و تشکیل کلاسهایی با حضور خود وی میتواند بسیار مفید واقع شود.
او البته تاکید میکند که خانه موسیقی نیز در نظر دارد تا این مسأله را دنبال کند و در صورت فراهم شدن شرایط در دورههای بعد، این کلاسها در این خانه برگزار شود.