امروز شاهدیم که در کشورهای پیشرفته بیش از 90درصد مردم در شهرها زندگی میکنند؛ شهرهایی که قادر به فراهمسازی یک زندگی مرفه و توام با خوشبختی برای شهروندان خود هستند. بعلاوه شاهد هستیم که کشورهای در حال توسعه نیز (خوشبختانه یا متاسفانه) روندی مشابه را در زمینه توزیع جمعیت در پیش گرفتهاند.
مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها (بخصوص کلانشهرها و ابرشهرها) پدیدهای اجتنابناپذیر است که تمامی کشورهای جهان سوم و در حال توسعه با آن دستبهگریبان هستند.
اگرچه این پدیده، طبیعی است اما عدمتوانایی دولتهای این کشورها، در توسعه همهجانبه و پایدار شهرها، باعث ظهور پیامدهای ناخوشایند فرهنگی و اقتصادی برای مردم شده است.
به جرات میتوان «خدمات شهری» را قلب «مدیریت شهری» دانست. چون آنچه در ارتباط مستقیم و منسجمی با زندگی روزانه شهروندان است و کیفیت زندگی آنان را تعیین میکند نحوه ارایه خدمات شهری توسط شهرداری (و دیگر نهادهای مرتبط) و نحوه دریافت آن خدمات توسط یکایک شهروندان است.
اگرچه گستره و نوع خدمات شهری همراه با نحوه ارایه آنان، از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است (که غالباً نیز نسبت به آن اطلاعاتی داریم) اما آنچه ما میخواهیم در این جا بدان بپردازیم، توضیح این نکته است که بدانیم در زمینه خدمات شهری، کجا هستیم، کجا باید برویم و چه مراحلی را باید طی کنیم.
امروز در جهان، ”خدمات“ از ”تولید“ پیشی گرفته است. به نظر میرسد کیفیت در خدمات، مسابقهای است بدون خط پایان. بوضوح شاهدیم که اقتصادهای امروز بیشتر به سمت خدماتیشدن پیش میروند، بطوریکه کشورهایی که بخاطر بافت و زیرساختهای فرهنگی خود، دارای امتیازاتی در این زمینه هستند، از دیگران پیشی گرفتهاند. بعلاوه ماهیتاً خدمات به گونهای است که بهخاطر انعطافپذیری و فضای خلاقانه خود، هیچگونه محدودیتی را برنمیتابد.
خدمات شهری یکی از مهمترین عرصههای رقابتی در حیطه خدماترسانی است. مطالعه روند تکامل مدیریت، پیشرفت خدمات شهری و رشد فکری افراد، ما را در خدمات شهری، درمقابل سه مرحله اساسی قرار میدهد که باید بکوشیم با برنامهریزی جدی و متعهدانه، فرآیند گذار از این مراحل را پشت سر بگذاریم.
برمبنای شواهد و قراین و تجربیات خود، بیشتر به نظر میرسد ما در این مرحله حضور داریم. در این مرحله، مدیران شهری به برنامهریزی بلندمدت و جامع نمیپردازند و بیشتر میکوشند در حد امکانات، منابع و بودجهها به رفع نیازهای اولیه شهروندان بپردازند. در چنین حالتی، نظرات شهروندان چندان مورد توجه قرار نمیگیرد و صرفاً هرآنچه انجام شود ”مطلوب“ محسوب میگردد.