به نظر میرسد برخی تخلفها مانند اگزوزهای پرسروصدا یا بوقهای ناهنجار، زیر یکی از 4پونز طلایی این نقشه مانده و از نظرها پنهان شده است. تمام اینها درحالی است که بحران کمبود توجه برخی رانندهها بیداد میکند و آنها برای جلب توجه حتی حاضرند با خودرو معلق هم بزنند،
چه رسد به نصب بوق کامیون 18چرخ روی پیکان مدل 52 و غیره. یکی هم چنان دودی بهراه میاندازد که مه غلیظ جنگلابر در برابر آن به چشم نمیآید، دیگری در صندوق عقب به جای آچار و پیچگوشتی یک باند نصب کرده که با آن از صبح خروسخوان تا بوقسگ دیوار صوتی محله را میشکند و به ریش دیگران میخندد.
بههرحال شهروندان توقع دارند جدای از آپشنهای زیبا و بیآزاری که مورد علاقه جوانان است با برخی آپشنهایی که آسایش شهروندان را از بین میبرد برخورد جدیتری شود.
تابلوی پاسخگو
پیش از این، ساکنان محلههای گوناگون شهر، صبح از خواب برخاسته و ناگاه با کوچهای روبهرو میشدند که برای انجام عملیات گودبرداری یا کانالکشی وغیره حسابی کندهکاری شده بود. اما چند سالی است که شهرداری در پاسخگو بودن به مردم پیشگام شده و با نصب تابلوهایی در محل تعمیرات، ضمن اعلام زمان آغاز و پایان طرح، گاهی نیز از ساکنان محله بابت مشکلات مرتبط با این تعمیرات عذرخواهی میکند.
باوجوداین گاهی مشاهده میشود که نبود این تابلوها، علامت سؤالهای زیادی بالایسر شهروندان باقی میگذارد. برای نمونه بسیاری از ساکنان محلهای که در تصویر مشاهده میکنید در مورد قطع درختان این بوستان همچنان با نگاهی پرسشگرانه در این محدوده تردد میکنند و از نبود تابلوهای یادشده گلایهمندند. نگرانی آنها منجر به ارسال تصویر این بوستان، به نشانی همت، بالاتر از فلکهدوم شهران، کوچه18روبهروی اداره برق شده است.
کتاب از نوع امپیتری
«100 کتاب ببر، 3هزار تومان بیشتر نده»؛ این جملهای است که اگر به نمایشگاه کتاب میرفتید، حتما آنرا از اشخاص زیادی که فقط یک کیف کوچک همراهشان بود میشنیدید.
در نمایشگاه کتاب امسال تعداد افراد خیر بیشتر از سال پیش بهچشم میخورد. این افراد بهدلیل افزایش قیمت کتابهای منتشرشده، ناشران را نقره داغکرده و با ارائه کتاب از نوع امپیتری، مردم را از پرداخت مبالغ گران برای خرید کتاب راحت کردهاند.
نظرشان هم این است که وقتی میتوانید کلی کتاب را روی یک سیدی یا دیویدی داشته باشید، باید پول بابت خرید کتاب بدهید و بار اضافی با خود اینجا و آنجا بکشید؟ این حرفها برای بعضی از مراجعهکنندگان حرف حساب بود و آنها را به خرید سیدیها و دیویدیها ترغیب میکرد. البته که استفاده از کتابهای الکترونیکی با وجود دنیای مجازی، با عقل جور در میآید، اما باید از خود پرسید آیا حق نویسندگان و ناشران با این کار حفظ میشود؟
کارمند در جلسه
اگر صدای خندیدن مرغ پخته قابل ضبط و پخش بود گره از مشکل بسیاری از اربابرجوعهای ادارههای دولتی و غیردولتی باز میشد. کافی بود هنگامی که منشی یا همکار کارمند غایب، برای بار صدم میگفت: «ایشون الان رفتن جلسه»، صدای خنده مرغ پخته را پخش میکردیم.
به احتمال فراوان منشی یا کارمند دروغگو متوجه میشدکه با گفتن چنین دروغهایی کار مردم راه نمیافتد و درحالی که مرغ پخته هم از این بهانه دروغین خندهاش میگیرد باید برای اربابرجوع احترام بیشتری قائل بود. به طور حتم مسئولان باید به پاسخگو بودن کارمندان خود نظارت بیشتری داشته باشند.