تا برای یک ساعت بهصورت دستهجمعی و هماهنگ و با هدایت چند طبلنواز حرکات ژیمناستیک انجام دهند.
درست یک دقیقه مانده به ساعت 6عصر مردمی که در این مکان جمع شدهاند حرکاتشان را متوقف میکنند و صدای هدایتکنندگان هم قطع میشود. در نقاط دیگر این پارک مرکزی بانکوک هم خانوادهها مشغول قدمزدن کنار سبزهها هستند ونوجوانان هم فوتبال بازی میکنند. با تاریکی هوا نوای سرود ملی در سراسر پارک پخش میشود و کمکم همه محل را ترک میکنند.
این صحنهای تکراری برای عصرهای یکشنبه در پایتخت تایلند است؛ کسی هم از دیدن آن تعجب نمیکند. این نشانه کوچکی از جامعهای است که با وجود همه درخشندگیهای تجاری و بازرگانی و ظهور نمادهای مدرنیته، نیاز به اصلاحات دارد.
اما چند هفتهای است که عصرهای یکشنبه این پارک، خلوت و بدون جمعیت است. در پارک لومپینی اینروزها پرنده هم پر نمیزند اما نقاط دیگر خیابانهای شهر بانکوک صحنه رویارویی معترضان و ارتش است؛ درگیریهایی که تاکنون نزدیک به 50 کشته و صدها مجروح داشته است.
بحران کنونی تایلند نشانهای از چندین درگیری است. بخشی از این بحران جنگ طبقاتی میان کشاورزان فقیر شمال و شرق تایلند با حکومت است. این کشاورزان فقیر بیمناک ازدسترفتن زمین و داراییشان و تصاحب آن توسط بنگاههای بزرگ تجاری- اقتصادی هستند.
بخش دیگر این بحران نتیجه درگیری میان دو نوع سیاست است؛ یک طرف این نزاع سیاست و حکومت قدیمی مبتنی بر قدرت ارتش به همراه طبقه اشرافی و سلطنتی بروکراتیک قرار دارد که سالهاست هیچ چالشی بهخود ندیده است؛ در طرف دیگر هم سرمایهداری جهانیشده و نماد آنکه همان تاکسین شیناواترا، نخستوزیر پیشین است که با کنترل رسانهای خود سوار بر موج نارضایتی مردم شد و اعتراض عمومی را بسیج کرد.
تایلند کشوری با نابرابری طبقاتی شهر و روستا در حد اندونزی و هند نیست اما تغییر و تحولات اقتصادی سالهای اخیر تأثیرات شگرفی بر این کشور گذاشت. شکاف طبقانی دارا و ندار در این کشور چندان آشکار نیست زیرا این شکاف از نظر جغرافیایی پراکنده است.
با وجود مهاجرتهای زیاد، بیش از دوسوم تایلندیها هنوز در حومه شهرهای کوچک و حومه شهرهای بزرگ زندگی میکنند و نزدیک به نیمی از آنها رسما در طبقه فقرا دستهبندی میشوند. در شهرها، طبقه متوسط جدید چندان حامی اصلاحات یا اعتراضها نیستند و از سرکوب این اعتراضها توسط دولت حمایت میکنند.
اکنون برای فرونشاندن این بحران، دولت ابتدا باید مذاکره با مخالفان قرمزپوش را بپذیرد. توسل به زور ارتش و سلاح نظامیان برای دولت تایلند بزرگترین اشتباه است. این رفتار نخستوزیر ثابت میکند که ارتش همچنان قدرت حاکم در تایلند است.
پشت ارتش هم پادشاهی تایلند پناه گرفتهاست. در تایلند تلاش میشود که پادشاه را فراتر از نزاعهای سیاسی قرار دهند اما پادشاهان تایلند همه کودتاهای ارتش از 60 سال گذشته را تأیید کردهاند. اکنون زمان آن رسیده تا قانون اساسی تایلند تغییر کند و یک دمکراسی مدرن پارلمانی از دل این بحران بیرون بیاید. پادشاه تایلند از ماه سپتامبر در بیمارستان است و این فرصت خوبی برای تغییرات قانونی در این کشور است.
گاردین
ترجمه: نیلوفر قدیری