این ماجرای عجیب از هفدهم فروردین 86 کلید خورد. در آن روز ماموران کلانتری 133 زیباشهر از طریق تماسی با مرکز فوریتهای پلیسی 110 در جریان کشف یک جنازه سوخته در ساختمانی نیمه کاره در این منطقه قرار گرفتند.
زمان زیادی از این گزارش و تایید آن از سوی ماموران کلانتری نگذشته بود که کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی و قاضی کشیک دادسرای جنایی به همراه تیم تشخیص هویت در محل کشف جسد حاضر شدند.
جسدی در آتش
با آغاز تحقیقات مشخص شد که جسد متعلق به یک مرد است که قبل از آنکه به آتش کشیده شود بهعلت خفگی و ضربه مغزی ناشی از برخورد یک جسم سخت به سرش به قتل رسیده است اما عامل این جنایت چه کسی بود؟
کارآگاهان برای یافتن راز این جنایت ابتدا به سراغ مالکان ساختمان نیمه کاره رفتند و درباره مقتول که گمان میرفت کارگر ساختمان یا نگهبان آن بوده است به تحقیق پرداختند اما مالکان ساختمان این مرد را نمیشناختند و مدعی بودند که از مدتی قبل دچار اختلاف شدهاند و ساختمان را نیمه کاره و بدون نگهبان رها کردهاند. از آنجا که پلیس هیچ سرنخی از مقتول و عامل یا عاملان جنایت نداشت، راز این جنایت تا فروردین ماه 86 ناگشوده باقی ماند.
من قاتلم
دومین روز فروردین ماه 89 ماموران پلیس آگاهی شهریار، سارق منزلی را در شهریار دستگیر کردند که راز مرگباری را برای 3 سال در سینه خود پنهان کرده بود. این مرد در جریان بازجوییها علاوه بر اعتراف به سرقت از 40خانه، به ارتکاب جنایتی مرگبار در ساختمان نیمه کارهای در زیباشهر اعتراف کرد.
با این اعتراف، مرد جنایتکار به اداره دهم پلیس آگاهی تهران- ویژه رسیدگی به پروندههای قتل- انتقال یافت و دربازجوییهای تخصصی به بیان جزئیات جنایتی که مرتکب شده بود پرداخت.
مرد تبهکار با بیان جزئیات جنایت خود به ماموران گفت: فروردین سال 86 برای گرفتن مواد با یک مواد فروش در منطقه آریاشهر قرار داشتم اما چون پولی نداشتم او سرقرار حاضر نشد. اعصابم بدجوری به هم ریخته بود و به خاطر آنکه اعتیاد شدیدی به موادمخدر داشتم تصمیم گرفتم که برای تهیه پول به ساختمان نیمه کارهای که در نزدیکی محل قرارمان بود دستبرد بزنم. قبل از رفتن به آنجا یک میله آهنی برداشتم و زیر لباسم مخفی کردم.
لحظاتی بعد وقتی بهخودم آمدم که وارد ساختمان نیمه کاره شده بودم. با دیدن سرایدار خودم را مامور معرفی کرده و شروع به بازرسی اسباب و اثاثیه سرایدار کردم که ناگهان چشمم به یک صندوق چوبی افتاد که داخل آن پول بود. با دیدن این صندوق یکباره به سرایدار حمله ور شدم و درحالیکه دستم را جلوی دهانش قرار داده بودم با میلگرد آهنی چند ضربه به سرش زدم. پس از آن با برداشتن 300هزار تومان پول داخل صندوق به سرعت از ساختمان خارج شده و به سراغ یک مواد فروش رفتم و با پولی که داشتم مواد خریدم.
مرد جنایتکار ادامه داد: وقتی موادی را که خریده بودم مصرف کردم تازه یاد کاری که کرده بودم افتادم. هراسان به ساختمان نیمه کاره برگشتم و با دیدن جسد فهمیدم که چه جنایتی را مرتکب شده ام. با دیدن این صحنه به سرعت جنازه را آتش زدم چون فکر میکردم این طوری راز جنایتم فاش نمیشود و بعد هم از آنجا فرار کردم.
از آنجا که عامل جنایت هم مانند مالکان ساختمان نیمه کاره مقتول را نمیشناخت، پلیس با یک معمای عجیب روبهرو شد؛ اینکه مقتول کیست و در ساختمان نیمه کاره چه میکرده است؟
در جست وجوی هویت مقتول
سرهنگ کارآگاه سعید لیراوی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام خبر دستگیری عامل جنایت گفت: کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در تحقیقات خود با توجه به اطلاعاتی که عامل جنایت در اختیار آنها قرار داده است،
چهرهای فرضی از مقتول ترسیم کردهاند که بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران، با هدف شناسایی مقتول دستور انتشار این تصویر را صادر کرده است و از شهروندانی که مقتول را میشناسند درخواست میشود اطلاعات خود را درباره وی از طریق شماره تماس 51055510 و 51055429 در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار دهند.