بهاین معنا که فارغ از چشمداشت مالی به بازگشت هزینه و صرفاً برای حمایت از فیلمهایی که بهزعم آنها تبلیغی برای نهاد متبوعشان میشود، از آثار سینمایی حمایت میکنند. این کار گرچه بهظاهر پسندیده است اما سازوکار نامناسب روند حمایت که ناشی از نشناختن مقوله سینما و پدیدههای فرهنگی است، نهتنها وجه تبلیغی موردنظر سازمانها را برآورده نمیکند که حتی گاهی کاملاً نتیجه معکوس دارد.
اساساً این روند باید بیش از آنکه حمایت از تولید باشد بهسمت اکران بچرخد اما فارغ از این ماجرا، همان نشناختن پدیدههای فرهنگی باعث میشود بیشتر این نهادها، قبل از آنکه بخواهند براساس نتیجه اثر، تبلیغی برای خود دستوپا کنند، به آدمهایی اعتماد میکنند که از نظر آنها قابل اعتنا هستند؛ یعنی این کارگردان یا احیاناً تهیهکننده است که نظر مؤسسات حامی را جلب میکند، نه اثری که قصد دارد بسازد.
سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران تاکنون در ساخت چندین فیلم سینمایی مشارکت داشته تا اهداف گوناگونی از جلوههای فرهنگی در زندگی شهری را بهنمایش بگذارد.اما روند قبلی این نوع حمایت بهجایی رسید که سازمان در فیلمی چون «خونبازی» رخشان بنیاعتماد مشارکت کرد؛ فیلمی که فارغ از مزایا و معایبش اساساً هیچ دخلی به هدف فرهنگی سازمان ندارد.شاید همان عدم توفیقها موجب شد نگاه مسئولان این سازمان تغییر کند تا حالا از فیلمی همچون «طلا و مس» حمایت کنند.
آخرین ساخته همایون اسعدیان که توانسته نظر مثبت مخاطبان گوناگون از هر قشر و طرز تفکری را جلب کند، کاملا با معیارهایی که سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران تلاش میکند براساس آنها اهداف فرهنگی شهری خود را پیش ببرد، همخوانی دارد. شعار «شهر اخلاق» در اثری همچون طلا و مس کاملاً نمود دارد اما این نمود اصلاً گلدرشت و شعاری نیست.
در این فیلم، تهران، یکی از شخصیتهای فیلم است، بدون آنکه تصاویر فیلم سعی کنند از آن قاب درشت بگیرند. مسلماً زندگی زهراسادات و سیدرضا و بچههایش در تهران است که با رنگ و بوی فیلم تطبیق دارد؛ اگر آنها در هر جای دیگری بودند به یقین روش زندگی و تمام کنشها و واکنشهایشان متفاوت بود.
از سوی دیگر این شخصیتمحوری فیلم، نه قرار است خیلی شیک و تر و تمیز باشد و نه میخواهد زشتیها و احیانا کدورتهایش را به رخ بکشد. نمایی که از تهران در این فیلم میبینیم همچون جنس دیگر شخصیتها، کاملاً واقعی است ولی باز هم این شخصیت سعی دارد همچون دیگر کاراکترها اخلاقمدار باشد.
این بار سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران نشان داد که با یک انتخاب درست میتواند با حمایت از یک اثر سینمایی هم به یک فیلم ارزشمند و تفکرمدار که اینروزها جایش در سینمای ایران بسیار خالی است، کمک کند و هم میتواند به اهداف خود نه با بیلبورد و تبلیغ که نامحسوس و اثرگذار در آثار فرهنگی نزدیک شود.
حمایت از «طلا و مس» میتواند یک الگوی موفق و مناسب برای مؤسساتی باشد که میخواهند در اینگونه آثار مشارکت کنند.