با این حال توجه به این ایده که میتوان با مدیریت کردن پدیدههای طبیعی به کاهش این آسیبها کمک کرد، امری انتزاعی نیست و در کشورهایی چون ژاپن سابقه علمی دارد. براین اساس پرسش از چگونگی مدیریت زلزله، به سؤالی مهم در حوزه مدیریت ملی تبدیل میشود و اینکه مدیران در کشور ما بر چه اساسی انتخاب میشوند و مدیران انتخاب شده تا چه حد دانش این را دارند که یک مرکز درمانی مقاوم باید چه خصوصیاتی داشته باشد. مهندس ذبیحالله پناهی، مدیر یک مرکز درمانی و عضو ستاد کنترل بحران منطقه 2شهرداری در این گفتوگو به این سؤال پاسخ میدهد.
- بحث را با این سؤال شروع کنیم که مدیریت بحران چه فرقی با مدیریت در بحران دارد؟
این دو کاملا با هم متفاوتند. در مدیریت در بحران، ما در شرایط بحرانی اصولا بههیچوجه آمادگی نداریم و در نتیجه مدیریتمان هم چیزی که میخواهیم از کار در نمییاید. ولی در مدیریت بحران، از قبل، بحران را بهطور فرضی ایجاد میکنیم که درصورت واقعی شدن آن هر کس بتواند مسئولیت خود را ایفا کند.
- در ایران بیشتر شاهد کدامیک هستیم؟ مدیریت در بحران یا مدیریت بحران؟
در مورد ما بیشتر گزینه دوم مطرح است. ببینید بحران مسئلهای است که ما از آن گریزی نداریم. چون بالاخره یک روز زلزله اتفاق خواهد افتاد. ما باید ببینیم کشورهای دیگر با این بحران چطور برخورد میکنند. مثلا در کشور ژاپن درصورت بروز زلزله ساختمانهای مکعبی روی زمین ریخته شده و با جرثقیل دوباره بلند میشوند. در هائیتی زلزله میآید و دویست هزار نفر قربانی میدهد درحالیکه همین زلزله در شیلی قربانیانش در حد دو هزار نفر است.
ما نمیتوانیم با بحران مقابله کنیم پس باید آن را مدیریت کنیم. مثلا اگر در کلانشهر تهران اتفاقی مثل زلزله بیفتد، به این فکر کردهایم که درمان مصدومان در این شرایط به چه صورت است؟ به این فکر کردیم که آیا اصلا جای امن و بیمارستان مستحکمی برای نگهداری حجم عظیمی از بیماران وجود دارد؟ این در شرایطی است که 2 ساعت بعد از اینکه زلزله رخ داد بوی تعفن تمام شهر را فرا خواهد گرفت. قاعدتا وقتی بحران اتفاق میافتد ما به سرعت میخواهیم با منابع مالیمان خسارات وارده را جبران کنیم درحالیکه ما ضعفهایمان را نمیتوانیم از این طریق برطرف کنیم چون باید قبل از آن تمام این اتفاقات را پیشبینی کنیم. باید اول از همه زیرساختهایمان را اصلاح کنیم ولی ما به جای اینکه به کیفیت فکر کنیم همیشه کمیت را در نظر میگیریم.
- خب نخستین آیتم یک مرکز درمانی درخصوص مقابله با بحران کدام است؟
مهمترین آیتم استحکام خود مرکز است و در مراحل بعدی تجهیزات پیشرفته و پرسنل آموزش دیده.
- میتوانیم ادعا کنیم که الان پرسنل آموزشدیده در این مورد داریم؟
پرسنل درمانی آموزشهای کلی درمانی را دیدهاند منتها اینکه بتوانند در شرایط سخت از این آموختهها استفاده کنند مهم است و در این مورد لازم است که مراکز درمانی هر چند وقت یک بار شرایط بحرانی را بهطور آزمایشی ایجاد کرده و توانایی پرسنل را امتحان کنند. این اتفاق باید هر 3 ماه یکبار بیفتد. ولی بهطور کلی آماری که وزارت بهداشت در مورد مراکز درمانی با این خصوصیات داده خیلی امیدوارکننده نیست.
- الان 97 درصد بیمارستانهای شهر تهران آمادگی برای بروز بحران ندارند. شما چقدر تایید میکنید که این مراکز علاوه بر دورههای آموزشی برای پرسنل، مانور برگزار میکنند؟ مثلا بیمارستان شریعتی یا بیمارستان امامخمینی(ره) چندین مانور برگزار کردهاند ولی هیچ کدام مانور منسجمی نبوده. یعنی اگر بهدنبال یک زلزله، آتشسوزی اتفاق بیفتد، خیلی از این مراکز نمیدانند باید چکار کنند یا اصلا خیلی از مراکز درمانی مجهز به سیستم اطفای حریق مناسب نیستند.
همینطور است، ببینید ما در این کشور مشکل مالی نداریم و فقط مشکلمان مدیریت است. درحالیکه برای مقاومسازی یک مرکز درمانی با یک مدیریت درست میتوان کمتر متحمل یک هزینه شد تا اینکه بعد از بروز بحران این هزینه را انجام دهیم. در خیلی از مراکز درمانی یا حتی بیمارستانها که من نام آنها را نمیبرم، حتی یک موتورسیکلت هم نمیتواند وارد آن شود یا حتی یک ماشین آمبولانس. اینها خود عامل ایجاد بحران هستند.
یا اینکه مردم نمیدانند درصورت بروز زلزله و افزایش آسیبها اصلا کدام مرکز درمانی امن باقی مانده که بخواهند به آن مراجعه کنند.
برای همین است که ما میگوییم علاوه بر ایجاد مکانهای امن باید یک اطلاعرسانی درست هم انجام شود که مردم بدانند درصورت بروز بحران به کدام مراکز مراجعه کنند تا همه در این شرایط فقط در یک مرکز جمع نشوند و مراکز دیگر خالی باشند.
- چه نهاد یا سازمانی باید متولی پیگیری این ضعفها باشد؟
اینکه یک شخص یا یک سازمان را بخواهیم مقصر یا مسئول بدانیم ناعادلانه است.
باز هم میگویم مشکل کشور ما مشکل مدیریت است پس باید به مدیران برای آموزش و یادگیری فضا داده شود که این یک همت ملی میطلبد.
- پس مدیران ما هم آموزش کافی ندیدهاند، درست است؟
بله، متأسفانه در کشور ما برای انتخاب کردن مدیران معیاری وجود ندارد که آن مدیر چقدر کار کرده و تجربه دارد. برای همین این مدیر مسلما در طول دوره خدمتش سعی و خطا کرده و هزینه تحمیل میکند. بهنظر من باید دورههای مدیریت اجباری شود یک مدیر باید 2 دوره مدیریت و آیتی را بگذراند که بتواند ارتباطاتش را درست کند. منتها هیچ کدام از این آیتمها وجود ندارند.
- سؤال آخر، الان هیچ سیستمی نیست که بیمارستان را تست لرزش کند؛ مثلا بیمارستان ساخته میشود و مهندس آن مدعی است که این بیمارستان تا 8 ریشتر در برابر زلزله مقاومت دارد. آیا واقعا اینطور است؟ از طرف دیگر تعداد زیادی از مراکز درمانی ارزش تقویتسازی بنا را ندارند یعنی هزینه ساختشان خیلی کمتر از آن است که بخواهند مقاومسازی کنند. در این مورد هم توضیح میدهید؟
ببینید اینکه روی کاغذ گفته شود مرکز تا چند ریشتر مقاوم است، اصلا ملاک نیست. مرکز درمانی باید حتما تست شود و باید حتی اگر 10 سال طول کشید، در مورد همه مراکز درمانی این تست انجام شود.