به تعبیری شهر مجموعهای از ترکیب عوامل طبیعی، اجتماعی و محیطهای ساخته شده توسط انسان است که جمعیت در این مجموعه به صور منظمی درآمده و آداب و رسومی را برای خود ابداع کردهاند.
شهرها لایههایی از محیطهای خلق شده و اشکال اجتماعی هستند که فضای طبیعی را دگرگون میکنند و روی آن جا میگیرند، با گذشت زمان انباشته میشوند و همگی در کنار هم فضای شهری را میسازند. بدینترتیب شهر پدیدهای اجتماعی - مکانی است با بعدی زمانی که ذاتی اما مدنی است.
شهر محصولی از زمان است، خلقتی است تاریخی، در برگیرنده تاریخ و بدین علت خود فرایندی تاریخی است.شهر مکان زندگی مردمی است که تحرک، رمز تشکل، توسعه و استمرار آن است. تحرک در فضای اجتماعی و اجتماعی- فرهنگی، تحرک در فضای اقتصادی - اجتماعی و همچنین تحرک در فضای مکانی. این تحرکها در تمام مکانهای شهر و سرزمین آن اثر ملموس میگذارد و سازنده شکل جدیدی از معادلهای میشود که هیچگاه پایدار نمیماند.
شهر در هر لحظه و زمان کیفیت زندگی خود را وامدار تعامل میان محیط انسانی با ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خاص خود از یک سو و محیط کالبدی به مفهوم فضای ساخته شده از سوی دیگر است. این در حالی است که هر دوی این عرصهها با ارتباطی متقابل، فضای طبیعی شهر را از طریق تصمیمات و دخالتهایی که در آن به اقتضای نیازهایشان داشته، دگرگون کردهاند. البته محیط طبیعی نیز پیش از این به واسطه محدودیتها و امکاناتش بهعنوان بستر عمومی شکلگیری همه تحرکات در عرصه شهر، ویژگیهای فضای کالبدی را متاثر ساخته و همچنین شرایط فیزیولوژیکی اجتماعی و فرهنگی ساکنان شهر را تحتتأثیر قرار داده است.
در پیگیری این روند به لحظههایی از زمان میرسیم که زندگی شهر دستخوش تغییرات عمدهای شده است؛ نظم و توازن ارگانیک از میان رفته و هجوم فناوری در ناسازگاری مطلق با محیط عمومی شهر، شعور ذاتی آن را مختل کرده است. در این میان هیچ کدام از عرصه و محیطهای شهری نقش واقعی خود را نخواهند داشت.
در حقیقت آنچه امروز تحت عنوان بافت تاریخی شهرها، در پی حفظ آن هستیم، تقلیل یافتن موجودیت و میراثی باارزش است و اگر امروز استدلال، ابزار و خواست ما برای نگهداری و تضمین زندگی در آن کافی نیست، شاید عمدهترین دلیل همین تقلیل معناست. با تبدیل هویت فرهنگی شهرها به اندامی صرفا تاریخی به سختی میتوان دلایل کافی برای حفاظت آن در برابر روند مهاجم سایر اندامهای شهری یافت.
بهنظر میرسد که برای باز زندهسازی این محیط در نخستین گام باید از زندانی کردن این بافت در حصار خود و قطع ارتباط آن با بستر طبیعی و متن زندگی شهر پرهیز کرد. برای حفظ این هویت فرهنگی باید این بافت در تعامل با محیط طبیعی شهر هماهنگ شود.