یکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۶:۳۳
۰ نفر

به‌محض اینکه متراژ‌های منازل مسکونی کاهش پیدا کرد، عده‌ای از پشت‌بام‌ها به‌عنوان انباری خانه استفاده کردند.

با وجود این به‌نظر می‌رسد مشکل کمبود جای پارک نیز باعث شده خودرو‌ها نیز به این وسایل اضافه شوند. به هرحال وجود این پارکینگ‌های طبقاتی غیررسمی (هرچند کم‌تعداد) نشانه این واقعیت است که کمبود پارکینگ‌های طبقاتی رسمی و قانونی در شهر به‌شدت احساس می‌شود.

نبود جای پارک در برخی مناطق شهر باعث می‌شود حتی راننده‌های قانونمدار نیز گاهی به‌اجبار خودرو را در مناطق ممنوع متوقف کنند. برخی نیز برای به اشغال در‌آوردن جای پارک خودرو در مجاورت منزل خود از وسایلی همچون گلدان، سطل‌های مکانیزه زباله و علائم هشدار دهنده‌‌ استفاده می‌کنند. باوجود این باز هم این رفتارشان وجهه قانونی ندارد.

هتل بی‌ستاره

به نظر برخی شهروندان یکی از مهم‌ترین علل کسادی بازار گردشگری داخلی، هزینه‌های اقامت در هتل‌هایی است که خدمات آنها با تبلیغات و قیمت‌ها به هیچ‌وجه همخوانی ندارد. خدمه این هتل‌ها نیز تکان بخورند انعام می‌خواهند.

جای قدیمی‌ها را باید خالی کرد که می‌گفتند«یه حموم خرابه، چهل تا جومه‌دار نمی‌خواد». نحوه برخورد‌ها نیز در اینگونه هتل‌ها با هتل‌های دیگر به‌ویژه هتل‌های خارج از کشور قابل مقایسه نیست. برای نمونه گاهی غذا حدود یک ساعت بعد از زمان سفارش حاضر می‌شود و هیچ توجهی نیز به اعتراض‌های مسافر نمی‌شود. از آنجا که کاستی‌های چنین هتل‌هایی از حوصله  این ستون  خارج است، باقی قضایا را به بازرسی‌های بهتر مسئولان واگذار می‌کنیم.

کوچه‌های راهگشا

در خبر‌ها آمده بودکه  مسئولان کشور چین برای جلوگیری از گاز و ترمز‌های بی‌دلیل راننده‌های اتوبوس، ظرف آبی را در آنها قرار داده‌اند که تا آخر وقت‌کاری یک قطره آب از آن نباید بچکد و راننده‌ها نیز زیر نظر دوربین مداربسته نمی‌توانند به این ظرف آب چپ نگاه کنند.

حال بعضی از خودرو‌ها و اتوبوس‌های مسافربر شهری داخلی را باید تصور کرد که همسفر شدن با آنها حس سوار شدن بر ترن‌ هوایی‌ شهربازی‌ها را تداعی می‌کند. گذشته از سرعت زیاد و لایی‌کشیدن بعضی از مسافربرها، گذر از کوچه پسکوچه‌های شهر برای فرار از ترافیک آنقدر مسافران را از این سو به آن سو پرت می‌کند که آخر سر وقتی از خودرو پیاده می‌شوند به اصطلاح، دل و روده‌شان به‌هم گره‌ خورده است.

البته شاید در حال حاضر با وجود ترافیک‌ زیاد کلانشهرها چاره دیگری برای فرار از ترافیک نباشد ولی این سؤال به ذهن خطور می‌کند که اگر کوچه پسکوچه‌ها هم روزی از تعداد زیاد خودروها قفل شوند باید به‌دنبال چه  راه  و راهکاری باشیم.

هزینه بی‌سوادی

شاید همه ما در دوران نوجوانی و جوانی به‌نوعی از این نصیحت بزرگ‌تر‌های اطرافمان که تا می‌توانی درس بخوان مستفیض شده باشیم. اما نصیحت‌های آموزشی برخی آموزشگاه‌ها در اینجا قابل توجه است. برای نمونه همانطور که در تصویر مشاهده می‌کنید این آموزشگاه  علمی سعی در این دارد که افراد را به اخذ دریافت گواهینامه یکی از مراتب علمی تشویق کند و برای این کار جمله «هزینه بی‌سوادی بیشتر از هزینه تحصیل است» را روی آگهی خود به‌کار برده‌است.

شاید این آموزشگاه هم با چسباندن آگهی تبلیغاتی خود در کنار این دستنوشته‌ها سعی داشته تا افراد را به کسب سواد بیشتر و درنتیجه داشتن فرهنگ بهتر ترغیب کند ولی در اینجا باید پرسید آیا چسباندن آگهی‌ها روی محدوده‌های ممنوع نوعی بی‌سوادی فرهنگی نیست؟

کد خبر 109619

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز