پس از قرائت، درخواست حضور نمایندگان آلمان و جمهوری اسلامی ایران در این جلسه نوبت به نمایندگان مخالف میرسد تا سخنرانی کنند. سپس نمایندگان مخالف سخنرانی میکنند، نمایندگان برزیل و ترکیه تنها نمایندگان مخالفاند، رایگیری بین اعضای دائم و غیردائم شورای امنیت آغاز میشود؛ «قطعنامه 1929 تصویب شد».
و این چنین شورای امنیت سازمان ملل متحد روز چهارشنبه 19 خرداد ماه قطعنامهای دیگر را علیه برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران به تصویب رساند. 12 کشور عضو شورای امنیت به این قطعنامه رأی مثبت، برزیل و ترکیه اعضای غیردائم شورای امنیت رأی مخالف و لبنان نیز رأی ممتنع داد.
قطعنامه 1929 شورای امنیت که در راستای اجرای بند 41 فصل 7 منشور صلح و امنیت سازمان ملل صادر شده است یک دانشمند هستهای، ۲۲ شرکت، ۱۵سازمان متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و 3نهاد زیرمجموعه خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران را بهدلیل ارتباط با برنامه هستهای در فهرست تحریم قرار داده است. قطعنامه چهارم ردیفهای افقی تحریمی را شامل شده و بیشتر در راستای توسعه و گسترش حوزههای تحریمی 3قطعنامه گذشته است. البته این قطعنامه شدیدترین قطعنامه تحریمی است که تاکنون علیه جمهوری اسلامی ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد به تصویب رسیده است.
شدت این قطعنامه هم شاید به خاطر بند 15 باشد آنجایی که قطعنامه از دولتها میخواهد تمام محمولههای هوایی و دریایی که به ایران فرستاده میشود یا از آن خارج میشود را در فرودگاهها، بنادر و آبهای قلمروی خود درصورتی که بر این باور باشند که آن محمولهها حاوی مواد اتمی، موشکی یا نظامی ممنوع اعلام شده است، بازرسی کرده و از تأمین سوخت و ارائه خدمات دیگر جلوگیری کرده و به کشورها اجازه میدهد محمولههای دریایی ایران را براساس قوانین بینالمللی در آبهای آزاد بازرسی و توقیف و حتی نابود کنند.
مسئلهای که با واکنش شدید ایران مواجه شده تا مقامات تهران از تریبونهای مختلف اعلام کنند که درصورت چنین اقدامی مقابله به مثل خواهند کرد.
تحریمهای مضاعف علیه برنامه هستهای ایران
همزمان با معلق ماندن تصمیم ایران در عدمخروج از پیمان ان.پی.تی، خودداری از کاهش سطح مناسبات با روسیه و چین بهدلیل حمایت از تصویب قطعنامه چهارم تحریمی و تنها تصویب طرح الزام دولت به کاهش همکاریها با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و آن هم تنها در قالب پیمان ان.پی.تی و صدور بیانیه شورایعالی امنیت ملی در محکومیت قطعنامه چهارم و با وجود تحریمهای گسترده شورای امنیت علیه برنامه هستهای ایران دیگر کشورها و اتحادیههای بینالمللی هم اعلام کردهاند که با تصویب تحریمهای یکجانبه دایره تحریمها علیه ایران را گسترش خواهند داد.
تحریمهای یکجانبه استرالیا علیه بانک ملت و فرمانده قرارگاه خاتمالانبیاء جانشین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، توافق بر سر تحریمهای جدید در نشست وزرای امور خارجه 27 کشور اتحادیه اروپایی در لوکزامبورگ و تصمیم کنگره آمریکا برای تحریمهای یکجانبه علیه ایران تا 3 هفته دیگر از دیگر اقداماتی است که متعاقب صدور قطعنامه 1929 صورت گرفته یا صورت خواهد گرفت. اگر چه پیشبینی میشود که صادرات نفت خام ایران از جانب اتحادیه اروپایی و یا حتی آمریکا تحریم نخواهد شد، ولی از راه قطع سرمایهگذاریهای خارجی، ممانعت از ارسال قطعات فنی و همچنین خودداری از بیمه فروش محمولات نفتی، تولید نفت و گاز و همچنین بازاریابی و صادرات نفت خام ایران با دشواریهای بسیاری روبهرو میشود.
تهران هم در مقابل و با درک این مسئله بهرهبرداری از میادین نفتی را هفته گذشته به کنسرسیومی از شرکتهای داخلی واگذارد کرد. فازهای۱۳، ۱۴، ۲۲، ۲۳و24 پارسجنوبی در مناقصهای داخلی با مبلغ بیش از 21هزار میلیارد تومان به مجموعهای از شرکتهای ایرانی واگذار شده که قرارگاه خاتمالانبیاء نیز در آن مشارکت دارد. برای توسعه این دو فاز پارسجنوبی، قرارگاه خاتمالانبیاء به همراه شرکتهای صدرا، ملی حفاری و مهندسی و ساخت تأسیسات دریایی کنسرسیوم تشکیل خواهند داد.
چینش سبد رأی قطعنامه 1929
انگلیس، فرانسه، آمریکا، روسیه و چین بهعنوان 5 کشور عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد به قطعنامه 1929 رأی مثبت دادند. رأی منفی هر کدام از این کشورها به مثابه وتوی قطعنامه بود، که عملاً محقق نشد. روسیه و چین بهعنوان حامیان سنتی برنامه هستهای ایران که پیوندهای عمیقی از جنس اقتصاد و تجارت بر پیکره آن تنیده شده است تاکنون هیچگاه به قطعنامههای شورای امنیت علیه برنامه هستهای ایران رأی مخالف ندادهاند.
ولادیمیر پوتین، نخستوزیر روسیه در دیدار اخیر خود با نیکلا سارکوزی، رئیسجمهور فرانسه به وی گفته بود که بهدنبال تصویب قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی ایران، مسکو قرارداد فروش سامانه موشکی S300 به ایران را متوقف میکند.
ایران از دسامبر سال ۲۰۰۵ که قرارداد تحویل 5 سامانه پیشرفته دفاع موشکی S300 میان مقامهای تهران و مسکو به امضا رسید، در انتظار دریافت این سامانه است، اما در طول نزدیک به 5 سال که از زمان عقد این قرارداد میگذرد، روسها هر بار به بهانهای در اجرای این قرارداد تعلل کردهاند. اما گفته میشود، مسکو بهعلت مخالفت آمریکا و اسرائیل از تحویل S300 به ایران خودداری کرده است. البته روسیه تنها به این موضعگیری اکتفا نکرده و در ادامه کاخ کرملین از زبان نخستوزیر خود میگوید که عضویت ایران در سازمان همکاریهای شانگهای هم معلق میماند.
در میان کشورهای عضو غیردائم، مکزیک بهعنوان رئیس دورهای شورای امنیت رأی موافق داد. بوسنی که سالهاست روابط حسنهای با ایران دارد و مورد حمایت تهران قرار دارد در این رایگیری به صف موافقان قطعنامه رفت و رأی موافق داد.
ژاپن نیز که قرار بود یکی از مقصدهای پروسه تبادل سوخت هستهای باشد، دیگر کشور موافق قطعنامه مصوب ژوئن بود.
اوگاندا و گابن 2کشور آفریقایی که در دیپلماسی چرخش به آفریقای تهران مورد توجه قرار گرفتند به قطعنامه ضدایرانی رأی مثبت دادند. نیجریه دیگر کشور آفریقایی و البته نفتی موافق قطعنامه بود. در میان اعضای غیردائم تنها برزیل و ترکیه دو ضلع توافقنامه تهران بودند که برای نشان دادن اعتراض خود به عدمهمراهی کشورهای غربی با بیانیه تهران به قطعنامه شورای امنیت رأی منفی دادند. این رأی مخالف باعث شکسته شدن اجماع مورد نظر آمریکا و اروپا شد.
لولا داسیلوا، رئیسجمهوری برزیل البته پس از تصویب قطعنامه گفت که کشورش مخالف روند صدور قطعنامه علیه ایران است، اما درصورت تصویب قطعنامه از آن تبعیت کرده و به مفاد آن احترام خواهد گذاشت، این یک واقعیت است.
لبنان نیز که پیشتر اعلام کرده بود به قطعنامه شورای امنیت رأی مثبت نخواهد داد، با رأی ممتنع خود به این وعده عمل کرد. رأی لبنان البته با بحث و نظرهایی در داخل این کشور مواجه شد.
در یک نگاه دوباره و با جمعبندی رأیگیری قطعنامه 1929 میتوان گفت که این برای نخستین بار است که قطعنامه شورای امنیت علیه برنامه هستهای ایران با 3رأی غیرموافق به تصویب میرسد. شورای امنیت سال2008 قطعنامه 1835 را با اجماع و بدون رایگیری و سال2009 قطعنامه ۱۸۸۷ علیه برنامه هستهای ایران را با ۱۴رأی موافق در برابر تنها رأی ممتنع اندونزی تصویب کرده بود. پیش از آن هم قطعنامههای 1696، 1737، 1747 و 1803 همگی به اتفاق آرا تصویب شده بودند.
رویکرد وارونه هستهای غرب
ایران در نشست ژنو و در آخرین دور از مذاکرات خود با گروه 1+5 که نهم مهر ماه گذشته ـ اول اکتبر ـ برگزار شد، موافقت اصولی خود را برای ارسال ذخیره اورانیوم غنی شده خود به روسیه برای پالایش و تأمین سوخت مورد نیاز برای رآکتور تحقیقاتی تهران اعلام کرد.
براساس این توافق، قرار بود ایران اورانیوم غنی شده خود با غلظت پایین را به روسیه بدهد تا در آنجا به اورانیوم با غنای 75/19درصد تبدیل شده و سپس فرانسه آن را به میلههای سوخت تبدیل کند. ویلیام برنز، نماینده آمریکا در نشست ژنو و در حاشیه در دیدار با جلیلی، همتای ایرانیاش بر سر ارسال 1200 کیلوگرم از 1500کیلوگرم اورانیوم غنی شده ایران با غنای 5/3 تا 5درصد برای تبدیل به 200کیلوگرم اورانیوم با غنای 75/19درصد توافق کردند؛ توافقی که البته بعدها مورد تکذیب تهران و تردید گروه وین شامل روسیه، فرانسه، آمریکا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار گرفت.
البته در آن زمان این نکته قابل طرح بود که تلاش و به تعبیر بهتر تعارف به مذاکره از سوی اتازونیها، بهرهگیری از راهبرد مذاکره بهمثابه ابزار تعدیل خواستههای فزون یافته ایران در سازوکار کنترل شده مذاکرات است؛ سازوکاری که در قالب دیپلماسی هویج و چماق پاسخ به خواستههای غرب از سوی ایران را دنبال میکرد.
بهواقع افزودن چاشنی 4قطعنامه و 2بیانیه به مکانیسم خنثی مذاکرات هستهای هنگامی که نتوانست قطار سرعت گرفته برنامه هستهای ایران را با دست انداز مواجه سازد کاخ سفید بدون توجه به این امر که قطار هستهای ایران اصولا ترمز ندارد، با عقبنشینی از این خواسته همیشگی، ابتکار طرح مذاکرات را مطرح ساخت.
خواستی که برگرفته از تنگناهای منطقهای نظیر بحران عود یافته افغانستان و معمای لاینحل صلح اعراب و اسرائیل بود. تحول در گفتار و چرخش در رفتار که نهایتاً به یک عقبنشینی مقطعی از خواستههای کاخ سفید منجر شد از یکسو اقدامی اعتمادساز برای یافتن رهیافتهایی برای گفتوگوهای بیشتر و از سوی دیگر هم پادگردی مصلحتآمیز برای مشارکت بیشتر تهران در حل معادله چند مجهولی امنیتی افغانستان بود. سکهای که هر کدام از دو روی آن میافتاد، باب طبع ایران قرار میگرفت و بازی دو سر بردی برای واشنگتن میبود.
این امر بدان معنا بود که مذاکرات اکتبر یک تله دیپلماتیک برای تهران است؛ تلهای که در آن رؤیای خلع سلاح دیپلماتیک تهران جستوجو میشد تا از این رهرو با اقناع افکار منفعل جامعه جهانی و متحدان چندپاره واشنگتن حرکت به سوی تحریمهای بیشتر پذیرفتنیتر جلوه دهد. در آن زمان اوباما با گام پیش نهادن در این راه و فرستادن برنز میخواست بگوید که سایه تهدید و تطمیع گرم از فراز روابط دو کشور رخت برخواهد بست اگر با اقدامات متقابل تهران اقناع شود؛ اقناعی که تنها تعلیق فعالیتهای هستهای ایران را نشانه رفته است.
البته همزمان هم این احتمال را پنهان نمیکند که اشتیاقش به گفتوگو و مذاکره زودتر میتواند به جمع شدن تفکر چند پاره و متحدان پراکنده آمریکا بر سر میز تحریم منجر شود. این امر بدان معناست که دست یافتن بر کرسی اجماع جهانی علیه ایران برای چماق زدنهای شدیدتر، سهلتر خواهد بود. اشتیاقی که پیش از این با مصالحه با چین بر سر تعرفه واردات فولاد، مسئولیت تبت، تایوان و روسیه بر سر استقرار سامانه دفاع موشکی ایالات متحده در شرق اروپا پاسخ داده شده بود. آمریکا گمان میکرد که با طرح دوباره مبادله سوخت و مخالفت تهران شروع دور جدید تحریمها را سرعتی مضاعف خواهد بخشید.
بر این مبنا ایالات متحده سعی داشت با گذشت بیش از 8 ماه، اما همچنان ایران را به مبادله سوخت 5/3 تا 5 درصد با سوخت با غنای 20 درصد وادار کند. از اینرو رجب طیب اردوغان، نخستوزیر ترکیه و لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا، رئیسجمهور برزیل را راهی تهران کرد تا در قالب میانجیگران هستهای از تهران بخواهند طرح مبادله را بپذیرد؛ مبادلهای که البته در توافقنامه تهران برخلاف توافقنامه وین به طرح تحویل سوخت تغییر یافته بود.
اما ایالات متحده و تروئیکای اروپایی با مشاهده توپ هستهای در زمین خود و برخلاف انتظار و بیتوجه به مفاد توافق تهران و مکاتبات ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و گروه وین و انعطاف اعتمادساز ایران تنها پس از 23 روز از گذشت این توافقنامه، قطعنامه 1929 را به تصویب رساند.
این تجربه تلخ دیپلماسی هستهای نشان میدهد که با بازخوانی مذاکرات صورت گرفته قبلی هم برآوردی غیر از اتخاذ راهبری دوگانه در مواجهه با پرونده هستهای ایران نداشته است.
ارائه مشوقهای تجاری و بازرگانی در قالب هویجهای تشویقی به ایران همان راهی را رفته که تنبیههای مالی و اقتصادی در قالب چماقهای تحریمی پیموده است. آمیزههای دوگانه از هویج و چماق در پروسه مذاکرات هستهای با هدف بهرهگیری از پتانسیلهای دیپلماسی خلاق برای ممانعت از دستیابی ایران به سطح بالاتری از فناوری هستهای تببین شده است.
تمایل دیرهنگام و شگفتی توافق تهران هم صرفاً راهبردی دیرپا برای کنترل هدفمند مهره ایران در پازل مذاکرات هستهای قابل ارزیابی است. سازوکاری که به شکلی هوشمندانه و با بهرهگیری از آشفتهسازی رسانهای و جنجالسازی خبری به حاشیه راندن محتوای گفتوگوها را نشانه میرود. شاخصی بارز که عموماً با حفظ بستر سیاسی و رسانهای سنگین بر سر مذاکرات سوپاپ اطمینانی را فراروی غرب میگشاید تا از این رهرو از منگه دیپلماتیک ایجاد شده بگریزد. گریزی که نتیجه آن در گرو خواست و تمایل عینی و عملی به مذاکره تبلور مییابد نهمذاکره برای مذاکره.
البته ایران اگر چه دیرهنگام اما سرانجام با طرح پیشنهادهای 11گانه در پنجمین کنفرانس بازنگری پیمان ان.پی.تی در نیویورک و سپس صدور توافقنامه تهران درباره پروسه تبادل سوخت مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی 5 مگاواتی تهران سعی داشت تا از ظرفیتسازیهای هستهای به مثابه ابزاری برای بارگذاری پتانسیلهای دیپلماتیک سود جوید، اما دیپلماسی تهاجمی آمریکا در قالب قطعنامه چهارم این حرکت را ناکام گذاشت.
ناکامی که بیش از هر چیزی یک «نه» دیگر به دیپلماسی اعتمادسازی ایران در مواجهه با دیپلماسی تحریمی و تهدید غرب است. بر این مبنا اعتماد به غرب شاید دیگر به سر آمده است؛ اعتمادی که به باور بسیاری اتکای بر آن چندان امیدوارانه جلوه نمیکند. بر این مبنا بهنظر میرسد که روند هارمونی رویدادها در میز هستهای از توافقنامه تهران تا قطعنامه نیویورک هم بنای این چنین اعتمادی را لرزان ترسیم میکند. نگاهی کوتاه به آخرین گزارش یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم نشان میدهد که تروئیکای آژانس بینالمللی انرژی هستهای، اروپا و آمریکا و روسیه و چین تنها خلع سلاح دیپلماسی هستهای ایران را در میز هستهای مدنظر دارند.