آنها حتی صدای او را هم نشنیده بودند اما میلیونها تومان به حسابش واریز کرده بودند تا او بتواند از طریق سحر و جادو مشکلشان را حل کند.
راز این مرد کلاهبردار فروردین امسال و با شکایت یکی از مالباختگان در دادسرای ناحیه 10 تهران فاش شد. شاکی زن جوانی بود که ادعا میکرد برای حل مشکلش40 میلیون تومان به حساب یک رمال واریز کرده اما حالا او مرده و معلوم نیست چه کسی پولهای وی را به جیب زده است.
این زن در تشریح ماجرایی که برایش اتفاق افتاده بود به بازپرس پرونده گفت: سال گذشته با زنی بهنام ساناز آشنا شدم و بعد از مدت کوتاهی دوستی ما آنقدر عمیق شد که او را در جریان همه مشکلات خانوادگی که برایم پیش آمده بود، قرار دادم.
ساناز وقتی از مشکلم باخبر شد، گفت که گره کار به دستان مرد دعانویسی به نام اکبر باز میشود. او مدعی بود اکبر در کارش تبحر زیادی دارد و هیچ مشکلی نیست که او نتواند با سحر و جادو حل کند.
شاکی ادامه داد: حرفهای ساناز را که شنیدم، تصمیم گرفتم نزد مرد رمال بروم و مشکلم را با او در میان بگذارم. برای همین، همراه دوستم به محل کار او در جنوب غرب تهران رفتیم و با دیدن زنان و دختران زیادی که برای ملاقات اکبر وقت گرفته بودند، مطمئن شدم او در کارش خبره است. مرد رمال بعد از اینکه حرفهایم را شنید، چیزهایی روی کاغذ نوشت و آن را به من داد.
او میگفت که برای حل مشکلم باید چند بار دیگر هم نزد وی بروم و هر بار یک ورد و طلسم به من میداد اما آخرین بار که برای دیدن اکبر رفتم، وی مدعی شد که مشکل من خیلی پیچیده است و از دست او کاری بر نمیآید.
رمال نامرئی
از شنیدن حرفهای مرد رمال حسابی ناامید شده بودم اما او شماره تلفن مردی به نام حمید را به من داد و گفت که این مرد قدرت ماوراءالطبیعه دارد و میتواند مشکلم را برطرف کند. آن روز وقتی از محل کار اکبر که شبیه مطبهای پزشکی بود خارج شدم، با شماره تلفنی که وی به من داده بود تماس گرفتم.
از آن طرف خط صدای مردی را شنیدم که میگفت که آقا حمید خودش مستقیما صحبت نمیکند و شروع کرد به تعریف کردن از فضایل او. سپس اطمینان داد که وی مشکل مرا با توجه به ارتباطات قوی معنوی حل میکند و شرطش این است که من از پشت تلفن مشکلم را برایش تعریف کنم.
زن جوان افزود: در چند مرحله مبلغ 40 میلیون تومان به حسابی که صدای ناشناس اعلام کرده بود، واریز کردم؛ بدون اینکه حتی یک بار بتوانم از نزدیک حمید را ببینم. در آخرین تماسم شخصی که همیشه جواب تلفن مرا میداد، گفت که حمید به رحمت خدا رفته و امروز مراسم خاکسپاری وی در حال انجام است.
از آنجا که در مشکل من هیچ تغییری حاصل نشده بود، فهمیدم همه این ماجراها و ادعاها ترفندی برای کلاهبرداری از من بوده و آنها از همان ابتدا قصد فریب دادن مرا داشتهاند. برای همین تصمیم گرفتم از این افراد شکایت کنم.
شروع تحقیقات
با اظهارات زن جوان، پرونده به پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران ارسال شد و گروهی از کارآگاهان برای شناسایی رمال نامرئی وارد عمل شدند. از آنجا که شماره تلفن این مرد را اکبر به شاکی پرونده داده بود،
ماموران به سراغ وی رفتند و او را بازداشت کردند. اکبر در حالی دستگیر شد که حدود 10 زن و دختر جوان به این امید که وی بتواند با سحر و جادو مشکلشان را حل کند به محل کار او رفته بودند و منتظر رسیدن نوبت ملاقات بودند.
متهم بعد از انتقال به اداره پلیس مدعی شد که از مخفیگاه رمال نامرئی خبر ندارد و فقط بهصورت تلفنی با منشی او در ارتباط بوده است.
با اظهارات این مرد، ماموران برای به دست آوردن سرنخی از رمال نامرئی، به بررسی شماره حسابی پرداختند که شاکی پولهای درخواستی را به آن حساب واریز میکرد. بررسیها نشان میداد این شماره حساب متعلق به مردی به نام عبدالله است که کسی نشانی از او ندارد.
بعد از 2 ماه تحقیقات تخصصی، سرانجام ماموران توانستند به سرنخهایی از محل زندگی عبدالله در کرج دست پیدا کنند و صبح 25 خردادماه، وی را در یک عملیات ضربتی دستگیر کردند.
متهم به اداره آگاهی منتقل شد و در بازجوییها به کلاهبرداری از زنان و دختران به بهانه حل مشکلاتشان اعتراف کرد. او گفت در جریان این کلاهبرداریها مردی به نام محمد نیز همدستش بوده که نقش منشی را بازی میکرده است.
سرهنگ عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران، با بیان این خبر گفت: بررسیها نشان میدهد که این متهمان علاوه بر کلاهبرداری از شاکی پرونده، از یک زن دیگر نیز به بهانه حل مشکلاتش 55 میلیون تومان کلاهبرداری کردهاند.
وی با اشاره به اینکه تحقیقات برای شناسایی دیگر مالباختگان از سوی پلیس ادامه دارد، از آنها خواست برای طرح شکایت به پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران یا شعبه 5 دادسرای ناحیه 10 مراجعه کنند.