نمونه کامل تکرار این موضوع، عراق است. عراق ابتدا بهدلیل سلاح کشتار جمعی که در اختیار نداشته و نه برای ریشهکن کردن القاعده، مورد تهاجم قرار گرفت و هدف غایی به دست گرفتن نفت خاورمیانه بود.
آلن گرینسبان، رئیس سابق شورای فدرال آمریکا در کتاب خود به نام عصر اضطرابها به این نکته اعتراف کرده و چنین میگوید: من متأسف و اندوهگین هستم زیرا باید به موردی که همه از آن آگاهی دارند، اعتراف کنم؛ جنگ عراق، جنگ سلطه برنفت است. انگلستان و فرانسه به مصر حمله بردند تا اینکه نگذارند جمال عبدالناصر برکانال سوئزکه نفت اروپا از آن جا میگذشت، مسلط شود.
جنگ 1991 کویت نیز جنگی برای سلطه بر نفت بود.همه آن جنگها بوی نفت میدادند و هدف اصلی، سلطه غربیها برنفت خاورمیانه است.جنگ افغانستان نیز در همین چارچوب میگنجد. آیا واقعاً فکر میکنید که هدف از جنگ در افغانستان از بین بردن اسامه بن لادن بوده؟ آیا اسامه بن لادن که پیشتر یک نام بود واقعا ارزش جنگیدن داشت؟ پاسخها کاملاً منفی است.
نیروهای آمریکایی در سال 2001 با هدف سلطه بر گذرگاه ژئوپلیتیک اصلی حوزه دریای مازندران که دریایی از نفت و گاز را در خود دارد به افغانستان حمله بردند و پس از آن فعالیتهای نظامی خود را برای سلطه برنفت آفریقا در خلیج گینه ادامه دادند. البته این صحبتها مربوط به گذشته بوده، اما امروزه که مشخص شده افغانستان ثروتهای چند تریلیونی، زیر زمین خود دارد، وضعیت متفاوت خواهد شد.
روسها به هنگام اشغال افغانستان این ثروتها را کاملاً زیر نظر داشته و علامتگذاری کرده بودند ولی بهدلیل شدت گرفتن جنگ قادر به بهرهبرداری از آن نبودند.البته بعید بهنظر میرسد که آمریکا در این زمینه بیاطلاع بوده و تصادفاً متوجه این همه ثروت شده باشد.
بنابراین میتوان گفت اگر در گذشته موقعیت ژئوپلیتیک افغانستان مورد توجه بوده اکنون ادامه سلطه برافغانستان دلیل دیگری یافته است.اینکه منابع طبیعی و از همه مهمتر نفت هنوز هم باعث بروز جنگ و سلطهجویی در جهان است، موضوعی است که خیلیها به آن معترف هستند. مایکل کلر میگوید: نفت دلیل همه جنگهاست و تروریسم و نوگرایی و دمکراسی و جنگ جهانی علیه افراطیگری، واژههایی بیش نیستند.بلامی فوستر، متفکر راهبردی میگوید: دوره ما دوره امپریالیسم انرژی است و امپریالیسم انرژی خشنترین نوع امپریالیسم در طول تاریخ است.
الحیات