قشم به جنگل حرایش معروف است و بندر لافت، به لاکپشتها و دلفینها و پرندههای بومی و مهاجر، به بازارهای پرهیاهو و مراکز تجاری بزرگ، به ساحلهای صخرهای و مرجانی و ماسهای و غارهای اسرارآمیز و به لنجهایش.
روزگاری نه چندان دور، وقتی هنوز قشم فرودگاه نداشت، لنجها مهمترین وسیله رفتوآمد و حملونقل میان قشم و بندرعباس یا شهرهای دیگر بودند.
و وقتی دریا اینقدر وسیع باشد و اینقدر بخشنده، روزیِ مردم میشود میوههای دریا؛ ماهی و میگو و مروارید. و لنج یکی از وسیلههای صید است.
منظره ساحل صخرهای در قشم. چشماندازهایی اینچنین در جزیره قشم بسیار است؛ پهنهای وسیع و آرام، ترکیبی از آبی آب و خاکی صخره و خاک و سبزی درخت. و چه میشود اگر «باد بحری» بوزد؛ نسیمی که روی دریا میگذرد و به جزیره میآید و فضا را خنک میکند. میشود کنار دریا زیر سایه این درخت نشست و به صدای موجها گوش داد.
ماهیگیری یکی از پیشههای مهم مردم جنوب است و ماهی غذای اصلی آنها. دریای جنوب ماهیهای بسیار متنوعی دارد. ماهیگیران قشم برای صید از دام استفادهمیکنند. «گَرگور» قفسی سیمی است و از آن در عمق دریا، برای صید ماهیهای کفزی استفاده میشود و «مُشتا» که با شاخههای نخل میسازندش، برای صید ماهیهای کوچکِ نزدیک ساحل بهکار میرود. ماهیها با مد دریا در دام میافتند و صیاد هنگام جزر آنها را میگیرد. این ماهیها در دستهای مرد ماهیگیر «ماهی مقوا» است.
ساختن لنج یکی از پیشههای قدیمی مردم در قشم بوده است؛ نوعی قایق بزرگ که به جای بادبان با موتور رانده میشود. یادگیری حرفه لنجسازی تجربی بوده و از پدران به پسران منتقل میشده است. لنجها را از چوب درختان مقاوم در برابر آب مانند ساج و گردو و سدر میسازند.
لنجسازی سنتی که در زبان محلی به آن «گلافی» میگویند، این سالها از رونق افتاده و لنجهای فایبرگلاس جای لنجهای سنتی را گرفته است.