ملتهایی در جهان بدون آنکه خود بدانند بر مکانی ساکن شدهاند که در قعر زمین ثروتی نهفته است و برخی بر مدار جغرافیایی دیگری محروم از هر ثروتی. یکی آب و هوایی مرطوب و پرآب دارد و نفت ندارد و یکی گرفتار اقلیمی خشک و کویری اسیر کمآبی است اما نفت دارد.
این داشتنها و نداشتنها ناخواسته برای بنیآدم مقدر شده و کسی در آن دخالتی نداشته اما به شکلگیری 2سازمان منجر شده که یکی نماینده ملتهایی است که دارای ثروتی خدادادیاند و دیگری نماینده ملتهایی که از این ثروت محروماند.سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و سازمان بینالمللی انرژی دو سازمانی هستند که در این نوشتار، نگاهی کوتاه به سرنوشت هردو آنها میاندازیم.
براساس اسناد تاریخی موجود کشورهای دارنده نفت بهدلیل نگرانی از کاهش سود خود از فروش نفت، گرد آمدند تا با تشکیل مجمعی منافع مالی خود را تامین کنند.این نگرانی تا حدی ناشی از فشار افکار عمومی داخلی بود که در کشورهای تولیدکننده شکل گرفته بود.یکی از تحرکاتی که در این زمینه جوامع را تحتتأثیر قرارداد، حرکت ملیشدن صنعت نفت در ایران بود؛ جنبشی که در ایران تحت عنوان ملی شدن صنعت نفت رخداد و موجب شد که کشورهای دارای ذخایر نفت در اقدامی واکنشی به تشکیل سازمانی دست یازند تا از منافع ملی خویش دفاع کنند.قیمت مناسب تامین نیاز کشورهای مصرفکننده و سرمایهگذاری مناسب برای داشتن سهم مناسب در بازار از اهداف مشخص برای تشکیل این سازمان در سال 1960 در بغداد اعلام شد.
5 کشور بنیانگذار این سازمان، ایران، عراق، ونزوئلا، کویت و عربستان بودند. اما بعدها کشوهای دیگری نیز به این سازمان پیوستند که امروز تعداد آنها به 13کشور میرسد. برخی آمدند و رفتند و برخی آمدند و ماندند.کشورهایی که این سازمان را شکل دادند همه کشورهایی جهان سومی بودند که از نظامهای دیکتاتوری رنج میبردند.
این نظامهای غیرمردمی بهدلیل وجود ثروت نفت شکل گرفته بود. اهمیت نفت بهعنوان یک کالای استراتژیک موجب شده بود که کشورهای غربی برای حفظ این کشورها در اردوگاه غرب چشم بر ساختارهای غیرمردمی آنان ببندند. در عین حال در ساختارهای حکومتی نیز هرکس که با بهکارگیری زور امکان کسب قدرت داشت بر این ثروت حاکم میشد و منابع را به سود خویش مدیریت میکرد. این تعادل وحشت، خاستگاه شکلگیری این سازمان است.کسب منافع مادی در کشورهایی که همه ساختاری دیکتاتوری داشتند اهداف دوگانهای را دنبال میکرد؛ کسب مشروعیت داخلی با شعار حاکمیت بر منابع نفتی و در عین حال مدیریت منافع در بازار جهانی و کاهش تضاد منافع میان تولیدکنندگان.
تبلیغ این مسئله که منافع ملی از کشورهای خارجی(غربی) و شرکتهای نفتی آنها که قصد غارت اموال ملی را داشتند گرفته میشود به حاکمان مشروعیتی میبخشید که از بروز ناآرامیهای مشابه در جریان ملیشدن صنعت نفت در ایران پیشگیری میکرد.حتی ساختار تصمیمگیری که بر تصویب صددرصد اعضای این سازمان تاکید دارد ناشی از نگرانیهایی بود که کشورهای عضو از بروز اختلاف داشتند و همین مسئله به حاکم کردن نظام ترسمحور در این سازمان منجر شد. در این سازمان پیشنهاد و نظری که همه با آن موافق باشند اجرایی میشود؛ به همین دلیل کشوری که از توان تولید بیشتر و سهم مسلطتری در بازار برخوردار بود تصمیمهای این سازمان را شکل میداد.
از این رو دو کشور ایران و عربستان همواره دیدگاههای خودرا بر اعضا تحمیل میکردند؛ دوکشوری که از حمایت غرب برخوردار بودند، سرمایهگذاری کافی برای حفظ سطح تولید در صنایع نفت خود انجام میدادند و منابع کافی نیز داشتند.این شرایط تا زمان انقلاب اسلامی در ایران ادامه داشت ولی امروز نیز این تعادل تغییر چندانی نکرده و تنها سطح نفوذ ایران در این سازمان بهدلیل کاهش ظرفیت تولید تغییر کرده است.بنابراین 50 سال است که روند ثابتی در این سازمان ادامه دارد و هیچ تغییر و تحول جدی در ساختار اولیه این سازمان رخنداده است.
همچنان تعادل، ترس و پول بر این سازمان حاکم است و تاریخ نشان میدهد که بین ماهیت نهادها و پدیدآورندگان آن ارتباط منطقی حاکم است. یکی از تصمیمهای مهم در زمان تاسیس این نهاد انتخاب محل دبیرخانه این سازمان بود. این تصمیم بهخوبی نشان میدهد که اوپک در چه شرایطی شکل گرفته است.براساس تصمیم کشورهایی که در شکلگیری این سازمان نقش داشتهاند بهدلیل نگرانی از استقرار دبیرخانه در یکی از کشورهای عضو و تاثیر آن در تصمیمگیریهای این سازمان با اعمال نفوذ کشور محل استقرار، تصمیم گرفته شد که محل دبیرخانه در یک کشور بیطرف یعنی اتریش باشد.
سازمان بینالمللی انرژی
سازمان بینالمللی انرژی پس از بحران نفتی سال 1973 بهعنوان یک سازمان خودمختار بیندولی شکل گرفت.این سازمان در بیش از 26کشور از 30کشور عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در جهان که اغلب، کشورهای صنعتی و توسعهیافته هستند فعال است.هدف این سازمان جلوگیری از تحول قیمت و تاثیر آن بر اقتصاد داخلی کشورهای عضو است.این سازمان ذخیرهسازی نفت خام را با مطالعات کارشناسی سامان داد و در اندک مواردی که شاید در مجموع 2بار بوده این ذخایر را در بازار عرضه کرده است.
توصیه به اعمال مالیات بر مصرف انرژی برای افزایش بهرهوری انرژی و مطالعات درباره انرژیهای نو و برخی توصیههای دیگر از ابزارهایی بوده که این سازمان تلاش کرده تا بروز بحران انرژی را در کشورهای مصرفکننده مدیریت کند.در زمان ورود اقتصادهای نوظهور مانند هند و چین که با رشد اقتصادی بالا و تقاضای انرژی در بازار تغییرات قیمتی شدیدی ایجاد کردند این سازمان با فراهم کردن شرایط تامین ذخایر نفتی، تقاضای این کشورها را به سطح تعادل رساند تا تغییرات و نوسانهای شدید قیمتی در بازار انرژی جهان رخ ندهد.
نظام درونزا و برونزا
این دو سازمان با انگیزه اساسی متفاوت شکل گرفتهاند؛ سازمان بینالمللی انرژی براساس نیازهای درونی و سازمان کشورهای صادرکننده نفت براساس نیازهای خارجی. این دو سازمان در امور داخلی کشورها دخالت نمیکنند ولی اوپک تنها به مدیریت آمار تولید نفت خام کشورها میپردازد. که این امر نیز برای کنترل قیمت در بازار نفت انجام میشود. این سازمان با توجه به شرایط بازار و تصمیمی که اعضا میگیرند به کشورهای عضو توصیه میکند که تولید خود را به سطحی برسانند که قیمت به میزان مطلوب میل کند.تا پیش از این سازمان اوپک حتی قیمت مشخصی برای نفت خام تعیین کرده بود و براساس تصویب همه اعضا کشورهای عضو را موظف کرده بود که اگر قیمت از سطح معینشده کمتر شد تولید خود را کاهش دهند.
این روش امروز البته در این سازمان منسوخ شده و قیمت پایه حذف شده و دلیل آن فشار کشورهای مصرفکننده است.سازمان دوم یعنی سازمان بینالمللی انرژی نیز توصیههایی به کشورهای عضو میکند که مصرف انرژی را به نحوی مدیریت کنند که اقتصاد سالمتری داشته باشند. تمرکز اصلی این سازمان بر بررسی بازار انرژی و برنامهریزی برای مدیریت اقتصاد کشورهای عضو است.تفاوت میان این دو سازمان چشمگیر نیست ولی حاصل کار هر یک آثار متفاوت و قابل توجهی برجا گذاشته است.
کشورهای عضو اوپک به اقتصاد داخلی اعضای خود کاری ندارند و تنها تمرکزشان بر حفظ سطحی از درآمد برای اعضا است ولی کشورهای عضو سازمان بینالمللی انرژی بر اقتصاد انرژی و آثار آن بر اقتصاد کشورهای عضو متمرکز هستند و کار آماری و اطلاعاتی میکنند تا شرایط داخلی اقتصاد کشورها به نحو بهینهای مدیریت شود.هر دو سازمان گزارشهای سالانه از چشم انداز انرژی جهان منتشر میکنند و اعضا، با هم مبادله اطلاعات و همکاری دارند.
شرکتهای نفتی در کشورهای مصرفکننده کارکردهای اقتصادی دارند و براساس سود و زیان مدیریت میشوند و شرکتهای ملی نفت در کشورهای تولیدکننده، تولیدنفت و تامین مالی اقتصاد را مدیریت میکنند. زاویه تفاوت این دوسازمان در ابتدا محسوس نبود اما امروز تفاوت عملکرد دو سازمان آشکار است؛ کشورهای تولیدکننده نفت اغلب با اقتصادهایی ضعیف و متکی به درآمد نفت و اقتصادهایی که هیچ ارتباط منطقی با بخشهای مختلف داخلی ندارد روزگار میگذرانند و کشورهای مصرفکننده هرچند با کمبود انرژی روبهرو هستند اما اقتصادهایی متکی به توان ملی، تولید و بهرهوری داخلی دارند و تحتتأثیر تحولات بیرونی نیستند.