متأسفانه رسانههای ما بیانکننده تمام نظرات مردم نیستند و بسیاری از رسانهها و خبرگزاریها آن بخش از صدای مردم که مطابق میل و اهداف آنهاست را منعکس میکنند. بنابر این صدای توده جامعه و مطالباتشان بهصورت کامل در رسانههای ما شنیده نمیشود و از سوی دیگر سیستمهای نظرسنجی که بتواند با اعتبار علمی و فراگیری کامل، نشانگر نظرات مردم باشد را نیز نداریم.
بسیاری از مردم وقتی رسانهها را رصد میکنند، شاهد آن هستند که بسیاری از خواستههای آنها در این رسانهها منعکس نشده یا هر رسانهای نظرات مردم را آن طور که مایل است منعکس میکند. مثلا صدا و سیما هیچگاه نتوانسته است به یک رسانه کاملا ملی تبدیل شود. این رسانه، همواره منعکسکننده صدایی از مردم بوده که همپوشانی نزدیکی با یکی از طیفهای سیاسی کشور داشته است. در حالی که وقتی ما صحبت از رسانه ملی میکنیم یعنی رسانه همه ملت ایران. فضای رسانههای مکتوب البته متفاوت از رسانههای فضای مجازی است.
در فضای سایبر چون خود مردم بهطور مستقیم صاحب رسانه شده و در اشکال مختلف وارد این فضا شدهاند، بسیاری از محدودیتها و نارساییهای رسانههای مکتوب از میان رفته است، در کنار وبلاگها، رسانههای اجتماعی ، چترومها و شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و کلوپها را در فضای مجازی شاهدیم که هر فردی کندویی رسانهای برای خودش فراهم آورده که ممکن است از 10 تا 100 نفر از مخاطبان را شامل شود.شاید اگر بتوان تمام فضای اجتماعی مجازی را رصد کرد، بتوان صدای واقعی مردم و آنچه منطبق با واقعیات جامعه است را در آنجا بهتر شنید. مطالعه، تحلیل محتوا، تحلیل گفتمان و بررسی محتوای شبکههای اجتماعی فارسی در فضای سایبر، بهترین نتیجه را از مطالبات و خواستهای مردمی به دست خواهد داد.
امکان فهم و کشف مطالبات واقعی مردم از طریق رصدکردن فضای مجازی وجود دارد، چرا که موجهای اجتماعی که در فضای جامعه ایجاد میشود، در فضای مجازی و سایبر قابل رصد کردن است. بهطور مثال از سال 83 که نخستین موجهای وبلاگنویسی در ایران شروع شد، از طریق بررسی وبلاگهای فعال در همان سال یعنی در اواخر دولت اصلاحات میشد به این نتیجه رسید که رویکرد جامعه به سمت اصلاحطلبان منفی است؛ در همان مقطع در بولتنی متعلق به یکی از مؤسسات مطالعاتی، این قضیه را مطرح کردم. ابتدا با تردید به این موضوع نگاه میشد و مثلا عنوان میشد که این قضیه فقط در فضای وبلاگها صادق است و مگر وبلاگنویسها چقدر میتوانند مؤثر باشند اما بعدا دیدیم که این پیشبینی که با رصد فضای وبلاگها به دست آمده بود، محقق شد.این قضیه حکایت از آن دارد که فضای جامعه در فضای مجازی ملموس است.
وقتی موجی در جامعه ایجاد میشود، نشانههای آن را در فضای اینترنت میتوان دید و امواجی که در فضای مجازی منعکس میشود، در جامعه واقعیت آن قابل مشاهده است. متأسفانه در ایران، پژوهشی راجع به طبقهبندی کاربران اینترنت انجام نشده است و ما آماری در این خصوص نداریم لذا استناد به آمار در این خصوص اشتباه است و اگر مطلبی در این حوزه ارائه شود براساس برآوردهای شخصی است.
از سوی دیگر جنس رسانههای سایبری از جنس رسانههای عمومی نیست، یعنی وقتی شما از طریق ایمیل خود با یکی از دوستان در شهر دیگری ارتباط برقرار میکنید، یک ارتباط بینفردی شکل میگیرد که قابل رصد کردن نیست یا شبکهای که من در فیسبوک بین دوستان خود ایجاد میکنم، هیچ کس نمیتواند آن را ببیند و رصد کند، بهطور مثال من در فیسبوک خودم 50 عضو دارم و اطلاعات تنها بین ما 50 نفر رد و بدل شده و به اشتراک گذاشته میشود و این فضا برای افراد بیرون از این شبکه قابل دسترسی نیست لذا اگر بتوان از طریق راهکار یا ابزاری به تمام اطلاعات و آنچه در این فضا میگذرد اشراف پیدا کرد، میتوان آن را صدای مطالبات مردم دانست و براساس این اطلاعات اوضاع جامعه را برآورد کرد.البته مکانیزمی که این فضا را عیان کند، نداریم و برآورد صحیح و کامل از فضای مجازی بسیار مشکل است و حتی در کشورهای غربی نیز تکنولوژیهایی که بتواند این عملیات را انجام دهد، کم است.
رسانههای فضای مجازی، دقیقتر، سریعتر و کاملتر توانستهاند منعکسکننده مطالبات و خواستههای تودههای مردم باشند چرا که هویتها در فضای سایبر یک شکل دیگری پیدا میکند؛ کسی با فرد دیگری تعارف ندارد و خط قرمز و احساس خطر نیست.مثلا ما در فیسبوک با دوستان خود طوری صحبت میکنیم که همان حرفها را نمیتوانیم در روزنامه خودمان یا حتی در وبلاگ خود منعکس کنیم.
البته راهکارها و تکنولوژیهایی که بتوان از طریق آن بهطور کامل فضای مجازی را مطالعه و براساس اطلاعات خروجی، آن را دستهبندی کرد، وجود ندارد که این امر برعهده متخصصان IT است که امکان آن را فراهم کنند؛ تنها دانشگاه «هاروارد» برای نخستین بار توانست راه رصد کردن وبلاگهای فارسی را پیدا کند. این دانشگاه برنامهای را درست کرد که محتوای وبلاگهای فارسی را براساس کلمات کلیدی پیدا و طبقهبندی میکرد و در نهایت رویکرد کلی وبلاگهای فارسی را نشان میداد، مثلا نشان میداد که رویکرد زنان در وبلاگهای فارسی به چه صورت است و نتایج رسمی این بررسی دانشگاه هاروارد در سایت آن دانشگاه منعکس شد.در داخل کشورمان آنچه در فضای سایبر میگذرد برای ما ناشناخته است، درخصوص راهکارها و ابزارهای رصد کردن فضای سایبری نیز، روشهایی که بتواند محتوای فضای مجازی را بهصورت کمی بازگو کند، نداریم.
آمارها چه میگویند؟
طبق آمارهای رسمی ضریب نفوذ اینترنت در حال حاضر در کشور حدود 32میلیون نفر است. براساس آمار جدیدی که وزارت ارتباطات رسما آن را تأیید کرده، ضریب نفوذ اینترنت در ایران 5/48درصد است که اگر ما طبق این آمار تعداد کل خانوارهای ایرانی را 15 تا 20میلیون نفر در نظر بگیریم، این به معنای آن خواهد بود که در هر خانواده بهطور متوسط 2نفر یا حداقل یک نفر به اینترنت دسترسی دارد. هر چند برخی منابع نیز از ضریب نفوذ 11 درصدی اینترنت در ایران خبر دادهاند معمولا گروههای مرجع تولیدکننده اطلاعات هستند و با وجود اینکه گروههای مرجع متعلق به طبقه متوسط به بالای جامعه هستند اما این افراد کسانی هستند که دیدگاههای اجتماعی را منعکس میکنند؛ یعنی یک روزنامهنگار، دانشجو یا یک فرد نخبه معمولا آنچه را که میبیند و آنچه در اطراف او میگذرد را منعکس میکند.