مدتی قبل دختر جوانی به دادسرای جنایی تهران رفت و مدعی شد از سوی سرنشینان یک پژوی 206 ربوده شده و مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. دختر جوان در تشریح ماجرا به قاضی پرونده گفت:" روز قبل با یکی از دوستانم در میدان هفتحوض منتظر تاکسی بودیم که یک پژوی 206 مقابلمان توقف کرد. 2 مرد جوان سوار این خودرو بودند و راننده بعد از پرسیدن مقصدمان، خواست که سوار ماشین شویم. ما که تصور میکردیم این خودرو مسافربر شخصی است، سوار آن شدیم و راننده حرکت کرد."
وی ادامه داد: "چند دقیقه بعد، دوستم در نزدیکی خانهشان از من خداحافظی کرد و از ماشین پیاده شد. راننده هم به مسیرش ادامه داد تا اینکه لحظاتی بعد به بهانه اینکه قصد دارد یک امانتی را به دوستش برساند، تغییر مسیر داد. بهدنبال این ماجرا از راننده خواستم توقف کند اما او درهای ماشین را قفل کرد و با سرعت زیاد به راهش ادامه داد. از طرفی مرد جوانی که کنار راننده نشسته بود، چاقویی از جیبش خارج کرد و با تهدید از من خواست ساکت بمانم."
شاکی افزود: "سرنشینان پژو بیتوجه به التماسهایم، مرا به بیابانهای اطراف تهران بردند و بعد از اینکه حسابی کتکم زدند، مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند. سپس دوباره مرا به ماشین انتقال دادند و در یکی از محلههای خلوت شهر، رهایم کردند و گریختند."
در تعقیب مردان شیطان صفت
از آنجا که دختر جوان توانسته بود هنگام فرار مردان شیطان صفت، شماره پلاک خودروی آنها را یادداشت کند، پرونده در اختیار اداره 16 پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و بررسیها برای شناسایی و دستگیری متهمان شروع شد.
ماموران با ردگیری شماره پلاک خودروی متهمان، به مالک آن رسیدند و او را دستگیر کردند. این مرد در همان بازجوییهای اولیه ادعا کرد پژوی 206 مورد نظر را مدتی قبل بهصورت قولنامهای به فردی بهنام مهدی فروخته و از ماجرایی که برای دختر جوان اتفاق افتاده است، خبر ندارد.
با این اطلاعات، ماموران بهسراغ مهدی رفتند اما ادعاهای او درباره خرید ماشین، معمای پیچیدهای را پیش روی پلیس قرار داد. این مرد به ماموران گفت: "مدتی قبل مردی به نام سعید نزد من آمد و در ازای پرداخت 300هزار تومان، خواست برایش یک پژوی 206 بهصورت قولنامهای بخرم. او نمیخواست در جریان این معامله ردی از خودش بهجا بگذارد و من هم چون به پول احتیاج داشتم، پیشنهاد او را قبول کردم. برای همین بدون اینکه از سعید آدرس، شماره تلفن یا مدرک شناسایی بگیرم، واسطه شدم تا خودرو را برایش بخرم."
مرد مرموز
از آنجا که سعید هنگام خرید خودرو هیچ ردی از خودش بهجا نگذاشته بود، ماموران مطمئن شدند که با یک تبهکار حرفهای روبهرو هستند؛ فردی که احتمالا خودرو را برای انجام فعالیتهای تبهکارانه خریداری کرده و به همین دلیل نمیخواسته ردی از خودش بهجا بگذارد. خیلی زود سوابق سعید از بایگانی پلیس بیرون کشیده شد و ماموران دریافتند این مرد یک کیفقاپ سابقهدار است که چند سال قبل با سپردن وثیقه از زندان مرخصی گرفته و دیگر به آنجا برنگشته است.
در ادامه تحقیقات مشخص شد که برادر سعید به نام حمید نیز از سارقان سابقهدار است که 5سال قبل از زندان گریخته و از همان زمان تحت تعقیب پلیس قرار دارد.با این اطلاعات، جستوجو برای دستگیری برادران تبهکار ادامه یافت و ماموران موفق شدند در بررسیهای اطلاعاتی، هر دوی آنها را دستگیر کنند.
بعد از انتقال متهمان به اداره آگاهی، دختر جوان، حمید را بهعنوان راننده پژوی 206 شناسایی کرد و گفت که او یکی از کسانی بود که وی را مورد آزار و اذیت قرار داد. سرهنگ کارآگاه سعید لیراوی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران، با بیان این خبر گفت: "بررسیها نشان میدهد که این دو برادر با سپردن سند خانه آشنایان خود از زندان مرخصی گرفته و سپس پا به فرار گذاشته بودند که آشنایان آنها نیز در حال حاضر از شاکیان پرونده به شمار میروند."
وی ادامه داد: "هماکنون متهمان پرونده در بازداشت به سر میبرند و تحقیقات درخصوص دیگر جرایمی که در مدت فرار از زندان مرتکب شدهاند، ادامه دارد."