یکشنبه ۳ مرداد ۱۳۸۹ - ۰۸:۲۳
۰ نفر

ترجمه امید جعفرنژاد: سیمون بولیوار، قهرمان انقلابی آمریکای لاتین اندکی پیش از مرگش در سال1830 میلادی، از دکتر خود پرسید: من چگونه می‌توانم از این وضعیت بغرنج و ناراحت‌کننده نجات پیدا کنم؟

تندیس

بولیوار مشهورترین قهرمان استقلال آمریکای جنوبی بود که امروز به‌عنوان عامل آزادیبخش این قاره از وی یاد می‌شود اما این ژنرال ونزوئلایی، با وضعیت اسفناک و اندوهباری در کلمبیا درگذشت. هنگامی که بولیوار از قدرت برکنار شد، مردمی که روزی او را ستایش می‌کردند، به‌عنوان یک حاکم ستمگر و مستبد، وی را مورد تمسخر قرار دادند. در نتیجه اگرچه گفته می‌شود که بولیوار بر اثر ابتلا به بیماری سل درگذشت اما فرضیه‌هایی در مورد توطئه برای مرگ وی به‌وجود آمده است.

به جز هوگو چاوز ، رئیس‌جمهوری ونزوئلا، که در سخنرانی‌های طولانی خود، این عامل آزادیبخش را با شور و هیجان ستایش می‌کند، افراد اندک دیگری هم وجود دارند که با احساسات بیشتری این حدس و گمان را تأیید می‌کنند. چاوز که جنبش چپ‌گرای ضد‌آمریکایی خود را انقلاب بولیواری می‌نامد، هرگز نتوانسته است واقعا این ایده را بپذیرد که بولیوار ممکن است به دلایل طبیعی مرده باشد و هیچ توطئه‌ای برای کشتن وی صورت نگرفته باشد. در بهار سال گذشته یک دکتر آمریکایی تحقیق خود را در دانشگاه مریلند درباره دلایل مرگ انسان‌های مشهور ارائه داد و در آن یافته‌هایی را مطرح کرد که حاکی از مرگ بولیوار بر اثر مسمومیت با آرسنیک بود. پس از این ماجرا بود که چاوز تصمیم گرفت تا اقدامات لازم را برای نبش قبر این عامل آزادیبخش انجام دهد و این فرضیه را آزمایش کند. رئیس‌جمهوری ونزوئلا گفت: سال‌ها این اعتقاد راسخ در قلب من وجود داشت که، مرگ بولیوار به خاطر ابتلا به بیماری سل نبوده است و فکر می‌کنم که استعمارگران اسپانیایی وی را به قتل رسانده‌اند.

پیش از بامداد یک روز جمعه، گروهی از افراد دولت چاوز با انجام تشریفات ویژه، تابوت بولیوار را در قبرستان ملی کاراکاس گشودند. بقایای جسد وی در سال1876 میلادی، از کلمبیا به ونزوئلا آورده شد. چاوز در وبلاگ خود با اشتیاق فراوان نوشت:خدای من، قسم می‌خورم که با دیدن استخوان‌های قهرمان ونزوئلا گریه کردم و اشک ریختم. این استخوان‌ها باید متعلق به بولیوار باشد به‌دلیل اینکه شما می‌توانید گرمای وی را احساس کنید. کارشناسان پزشکی قانونی ونزوئلا، اکنون مشغول انجام آزمایش‌های دی ان‌ای، عکسبرداری با اشعه ایکس و آزمایش‌های دیگر هستند تا مشخص شود که آیا فرضیه مسموم‌شدن بولیوار با آرسنیک درست است یا خیر؟

مشکل اینجاست که اگر کارشناسان پزشکی قانونی ونزوئلا، به این نتیجه برسند که بولیوار با آرسنیک مسموم شده است، هنوز راه درازی را در پیش دارند تا ثابت کنند که او به قتل رسیده، یا اینکه بر اثر عدم‌آگاهی دکترها در امور پزشکی که در قرن19 رایج بود، کشته شده است. دکتر پال آیوائرتر، کارشناس بیماری‌های واگیردار در دانشکده پزشکی جان هاپکینز در بالتیمور و فردی که ابتدا فرضیه مسمومیت با آرسنیک را مطرح کرد، در این رابطه می‌گوید: چاوز و من بر این باوریم که بیماری سل علت مرگ بولیوار نبوده است. آیوائرتر تصریح کرده است که بولیوار به احتمال زیاد مقدار بسیار زیادی از آرسنیک خورده است که این امر می‌تواند به‌دلیل نوشیدن آب رودخانه‌های کوه‌های «‌اند» باشد. علاوه بر این ممکن است پزشکان مقداری آرسنیک به وی داده باشند چون در آن زمان فکر می‌کردند که این سم، دارویی مقوی و نیروبخش است. همچنین، علت مرگ جورج سوم، پادشاه دیوانه انگلیسی که در دوره بولیوار زندگی می‌کرد، ممکن است به‌دلیل مسمومیت با سم آرسنیک بوده باشد.

پزشکان در قرن 19 به‌دلیل آنکه مایعات فاسد و آلوده‌ای به رنگ سبز در اطراف شش‌ها و قلب وی به چشم می‌خورد فکر می‌کردند که بولیوار به‌دلیل ابتلا به سل مرده است. دکتر آیوائرتر می‌گوید که علائم این بیماری مشابه برونشیت است. برونشیت عفونت باکتریایی جدی‌ای است که اغلب با مسمومیت آرسنیک ارتباط دارد و بیماری سل محسوب نمی‌شود. آیوائرتر می‌گوید: بولیوار ممکن است قربانی یک عفونت شدید قارچی شده باشد. دکتر جان‌داو، یکی دیگر از کارشناسانی که درباره علت مرگ بولیوار تحقیق می‌کرد و از اسکاتلند آمده بود، در کنفرانسی در مریلند اظهار داشت که در حالی که وی هنوز هم بر این باور است که بیماری سل عامل اصلی مرگ بولیوار به شمار می‌رود اما آرسنیک ممکن است باعث تسریع آن شده باشد.داو به این نکته اشاره کرد که مردم آمریکای جنوبی پس از بیرون راندن استعمارگران اسپانیایی در دهه1820 میلادی، به‌دلیل نبردهایی که برای کسب قدرت صورت می‌گرفت، به ستوه آمده بودند. حتی افراد زیاد و بسیاری از ژنرال‌ها می‌خواستند که بولیوار کشته شود؛ تلاش برای ترور بولیوار که در سال1828 میلادی در بوگوتا صورت گرفت، تقریبا داشت با موفقیت به نتیجه می‌رسید اما توسط یک زن خنثی شد.

تمام علت‌های تاریخی مرگ این عامل آزادیبخش، به‌صورت مجموعه‌ای در اثر هنری استادانه گابریل گارسیا مارکز به نام«ژنرال در مخمصه»که رمانی از زندگینامه بولیوار است، در سال1989 میلادی به چاپ رسید. این رمان به وقایعی اشاره می‌کند که به‌صورت آرام و مسالمت‌آمیز در مزرعه‌ای در نزدیکی شهر سانتا مارتا که در شمال کلمبیا قرار دارد، اتفاق می‌افتد. اکنون دکتر آیوائرتر درباره کار کردن خودش و چاوز روی اهداف متفاوت نگران است. او می‌گوید: من نگران این هستم که رئیس‌جمهوری ونزوئلا، تفسیر نادرستی از این تحقیق داشته باشد.البته فقط دکترها نیستند که نگران این موضوع هستند. سیاستمداران هم در این قضیه دغدغه‌های خود را دارند، به‌دلیل آنکه فرضیه ترور بولیوار در عصر حاضر هم، پیامدها و نتایج سیاسی زیادی را به‌دنبال دارد. چاوز که در سال1999 میلادی به مقام ریاست‌جمهوری ونزوئلا برگزیده شد، سال‌ها بر این امر اصرار کرده است که خودش هم نه تنها از سوی نیروهای پشت پرده در آمریکا بلکه از طرف کشور همسایه یعنی کلمبیا هدف ترور و آدمکشی قرار دارد. چاوز بارها آلوارو اوریبه، رئیس‌جمهوری محافظه‌کار کلمبیا را که با آمریکا روابط دوستانه‌ای دارد، متهم کرده است که قصد حمله به ونزوئلا را دارد.

در حالی که اقتصاد نفتی ونزوئلا در وضعیت رکود به‌سر می‌برد و حزب سوسیالیست چاوز با رقابت در انتخابات پارلمانی ماه سپتامبر روبه‌روست، مخالفان دولت این کشور عقیده دارند که مطرح‌کردن مسئله ترور بولیوار در کلمبیا اقدامی تبلیغاتی برای تقویت حزب سیاسی چاوز است. پس از آنکه نبش قبر بولیوار انجام شد، چاوز با ناراحتی به اتهامات اخیر بوگوتا که گفته بود، شورشیان مارکسیست کلمبیا، هنوز هم به‌صورت آزادانه و به راحتی از طریق مرز دو کشور عبور می‌کنند، پاسخ داد. وی گفت: درحالی که امپراتوری یانکی‌ها به اوریبه کمک می‌کند اما وی سرشار از نفرت است، به‌دلیل آنکه تلاش‌هایش برای منزوی کردن ونزوئلا با شکست روبه‌رو شده است.

با وجود این، طرفداران و حامیان چاوز بر این امر اصرار می‌ورزند که اقدام رئیس‌جمهوری ونزوئلا برای جست‌وجوی علت مرگ قهرمان ونزوئلا و آمریکای جنوبی کاملا درست است. با توجه به اینکه آمریکایی‌ها در مدت زمان طولانی و بادقت زیاد، علت مرگ چهره‌هایی مانند آبراهام لینکلن را بررسی کردند، طرفداران چاوز هم برای انجام این کار دلایل خاص خودشان را دارند. هر چند آمریکایی‌ها به حقایق ناخوشایندی درمورد لینکلن پی بردند و این واقعیت را دریافتند که وی درباره مسئله آزادی بردگان چندان جدی نبود و با بی‌میلی این کار را انجام می‌داد، اکنون فرصت خوبی برای حامیان چاوز به‌وجود آمده است تا با نبش قبر بولیوار آزادیبخش به پیچیدگی‌های زندگی وی پی ببرند. مخصوصا باید به این واقعیت توجه کرد که بولیوار به آرمان‌های دمکراتیکی که زمانی از آنها حمایت می‌کرد، خیانت کرد. این موضوع پیچیده‌ای است که انجام آزمایش‌های دی‌ان‌ای به هر اندازه‌ای هم که باشد، نمی‌تواند آن را حل کند.

تایم

کد خبر 112325

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز