پژوهشگران آمریکایی از چند دانشگاه که این بررسی را انجام دادهاند میگویند این یافته ممکن است به درک بهتر افراطیترین رفتارهای مربوط به طرد عاطفی مانند دنبال معشوق افتادن، قتل و خودکشی کمک کند.
آنها از شیوه تصویربرداری "امآرآی کارکردی" استفاه کردند تا فعالیت مغز را در 15 زن و مرد در سن رفتن به کالج که اخیرا دچار شکست عاطفی شده بودند، اما میگفتند هنوز طرف مقابلشان را به شدت دوست دارند، مورد بررسی قرار دهند.
میانگین مدت زمان از هنگام شکست عاطفی و وارد شدن به این بررسی 63 روز بود، و این افراد در یک مقیاس ارزیابی روانشناخیت به نام "مقیاس عشق پرشور" نمرات بالایی گرفتند، و همه آنها گزارش کردند که بیش از 85 درصد وقتشان را به فکر کردن به معشوق سابقشان میگذرانند و آرزوی بازگشت او را دارند.
هنگامی که از این افراد خواسته شد به یک عکس از معشوق سابقشان نگاه کنند نسبت به حالتی که به عکس یک فرد آشنای "خنثی" مثلا همکلاسیشان نگاه میکردند، فعالیت بسیار شدیدتری در چندین ناحیه مغز مشاهده شد.
این افزایش فعالیت در در این نواحی مغز دیده میشد:
1"ناحیه تگمنتال قدامی" در ساقه مغز که مسئول کنترل انگیزش و پاداش است و میدانیم در عشق رومانتیک نقش دارد.
2"هسته آکامبنس" و "قشر حدقهایپیشانی/پیشپیشانی مخ که در جستجوی مشتاقانه و اعتیاد نقش دارد.
3"قشر اینسولر" و "قشر سینگولیت قدامی" مخ که در درد و ناراحتی جسمی نقش دارند.
اما برای این افراد دلشکسته جای امیدواری هست. این پژوهشگران دریافتند که هر چه مدت بیشتری از زمان طرد عاطفی بگذرد، فعالیت کمتری در ناحیهای از مغز که در دلبستگی دخیل است (پوتامن/پالیدوم قدامی راست)T مشاهده میشود.
به علاوه فعالشدن بخشهایی از مغز در نواحی که مسئول ارزیابی مجدد موقعیتهای عاطفی مشکل و بررسی سود و زیان هستند، رخ میداد.
به گفته این پژوهشگران این یافته بیانگر آن است که افرادی که دچار طرد عاطفی میشوند سعی میکنند تا این موقعیت مشکل را دریابند و از آن درس بگیرند، که در واقع یک پاسخ سازگارشدن با شکست عشقی است.
پژوهشگران که نتایج بررسیشان را در در شماره ژوئیه ژورنال نوروفیزیولوژی منتشر شده است، میگویند اشتیاق در "عشق رومانتیک" یک حالت انگیزشی معطوف به هدف است و نه یک عاطفه خاص.