اکران مجدد آثار برگزیده این دهه، فراتر از فهرست هفتتایی اعلام شده برای طرح «از افطار تا سحر» برخلاف نظر عدهای که نگران فیلمهای جدیدند، میتواند آشتی دوبارهای برای مخاطب گریزان از سینمای فعلی ایجاد کند، که شاید بدش نیاید سری هم به فیلمهای امروزی بزند و دستکم در مقام قیاس برآید.اما اگر این اتفاق هم رخ ندهد و مخاطب سینمای دیروز همچنان مصرّ به تماشای فیلمهای 2 دهه قبل باشد، باز هم سینمای امروز ضرر نمیکند.
مخاطب دیروز با پول حالا به تماشای فیلم موردعلاقهاش مینشیند و گیشه خود را پربار میکند که این برای سینمای ورشکسته و مفلس کنونی اصلا بد نیست.غیر از این، در همهجای دنیا با وجود دست بازشان در اکران فیلمهای جدید، محلی برای سینمادوستان و علاقهمندان به آثار گذشته هم دارند تا مخاطبان اینگونه فیلمها نیز بتوانند به تماشای آنها بنشینند و لذت ببرند که اساسا ذات سینما براساس همین لذت تعریف میشود و شاید این لذت در دیدن فیلمهای قدیمی باشد نه آثار روز.
تا چند سال پیش بعدازظهرهای سهشنبه، سینما صحرا، پاتوق عدهای از سینمادوستان بود تا به تماشای آثار قدیمی بنشینند و با شرکت در دورههای فیلمخانه ملی ایران بتوانند آثاری که دسترسی به آنها بسیار دشوار بود را ببینند. اگرچه حالا یافتن هیچ فیلمی دیگر آنچنان دشوار نیست و با کوچکترین امکاناتی میتوان به انواع و اقسام آن دسترسی پیدا کرد اما فیلمخانه تعطیل شده و محلی برای اکرانهای خاطرهانگیز وجود ندارد.
آغاز اکران برخی فیلمها در نوبتهای نمایش خاص آن هم در نیمه شبهای ماه رمضان میتواند شروع خوبی برای احیای فیلمخانه حتی در شکل و شمایل جدیدی باشد؛ شکل و شمایلی که بیشتر به آثار درخور اعتنا روی خوش نشان دهد و فرصتی ایجاد کند تا پاتوق یا پاتوقهای متعددی برای سینمادوستان پیدا شود. این موضوع نهتنها هیچ زنگ خطری برای سینمای کنونی نیست که حتی میتواند آشتی مجدد برقرار کند بهشرطی که شرایط بهدرستی تعریف شود. این طرح میتواند سرآغاز طرح احیای فیلمخانه باشد؛ فیلمخانهای که جای خالیاش اکنون بسیار پیداست.