دوشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۵:۰۵
۰ نفر

سعید مروتی : سیاه‌نمایی یکی از اتهام‌هایی است که همواره دامن برخی فیلم‌های جشنواره‌ای سینمای ایران را گرفته است

cinema film

 منتقدان آن‌دسته از فیلم‌هایی که در محافل بین‌المللی حضور یافته و برنده جوایزی می‌شوند بیش از 2 دهه است که می‌گویند این آثار نه به واسطه ارزش‌های سینمایی بلکه به‌خاطر سیاه‌نمایی مورد توجه قرار می‌گیرند.

این دیدگاهی‌ است که به هر حال طرفدارانی دارد و در مورد برخی از فیلم‌ها نیز می‌توان گفت تا حد زیادی حق با آنهاست. این یک واقعیت است که بخشی از توجه جشنواره‌های جهانی به سینمای ایران به‌تصویر اگزوتیک (غریب‌نما)یی بازمی‌‌گشت که تعدادی از فیلم‌ها ارائه می‌دادند.

فیلمساز برای اینکه غرابت موضوعش بیشتر به چشم بیاید سراغ لوکیشن‌ها و سوژه‌هایی می‌رفت که در آنها فقر و فلاکت بیداد می‌کرد؛ همین مسئله هم باعث می‌شد تا ضعف‌های تکنیکی و پرداخت ضعیف سینمایی تحت‌الشعاع ارائه تصویری متفاوت برای فرنگی‌ها قرار گیرد. فیلم‌های زیادی را می‌توان نام برد که با استفاده از این فرمول موفق به درخشش در جشنواره‌های خارجی شدند.

به مرور اما، این نوع سینما و این نگاه، غرابتش را برای مدیران فستیوال‌های خارجی از دست داد؛ دورانی که دیگر به‌ندرت فیلمی از این جنس می‌توانست حضور پرباری در محافل بین‌المللی داشته باشد. سینمای جشنواره‌ای ایران تکراری شده بود و نشانه‌های آ‌شکار افولش را می‌شد در بی‌اعتنایی محض فستیوال‌های معتبر دنیا به فیلم‌های ایرانی مشاهده کرد.

مواردی چون «درباره الی» هم حکم استثنایی را داشت که از خلاقیت فردی سازنده‌اش نشأت گرفته بود نه از یک روال متداوم و تکرارشونده.در چنین شرایطی معاونت سینمایی محدودیت‌های تازه‌ای را برای فیلم‌هایی که قصد حضور در محافل بین‌المللی دارند ایجاد کرد. پیش از این بارها شاهد این مسئله بودیم که فیلمی در ایران اجازه اکران عمومی پیدا نمی‌کرد ولی می‌توانست در جشنواره‌های متعدد خارجی به‌نمایش درآید. انتقاد درست و بجایی هم که به این تصمیم می‌شد این بود که چرا فیلمی که نمایش آن برای خارجی‌ها مجاز است را نباید مردم کشور خودمان تماشا کنند؟

حالا ماجرا برعکس شده و شاهدیم که فیلم‌هایی با داشتن پروانه نمایش و اکران داخلی، پروانه حضور در جشنواره‌های خارجی را دریافت نمی‌کنند. اولین فیلمی که دچار این مسئله شد «کتاب قانون»‌ مازیار میری بود و پس از آن هم نوبت به «هیچ» رسید که در مورد دومی رسما به سیاه‌نمایی به‌عنوان مشکل فیلم اشاره شد.قطعا هیچ ایرانی وطن‌دوستی علاقه ندارد تصویری نامطلوب و غیرواقعی از کشورش به جهانیان عرضه شود.

مطمئنا بسیاری از فیلمسازانی که به سودای موفقیت جهانی سراغ روستاهای دورافتاده و مضامین سرشار از فقر و فلاکت رفته‌اند نیز قصدشان وطن‌فروشی نبوده است. آنچه از آن به‌عنوان سیاه‌نمایی یاد شده درواقع ورود به حیطه‌های بی‌دردسری بوده که حساسیت خاصی را نیز برنمی‌انگیخته است. یک مطالعه آماری ساده نشان می‌دهد که بیشتر فیلم‌های جشنواره‌ای ما در فضاهای روستایی و بیابان‌های متروک می‌گذشته تا در دل شهر.

ورود فیلمساز به شهر حساسیت‌های بیشتری را برمی‌انگیخته و درواقع شرایط به شکلی بوده که این نوع سینما با آنکه شهره به مستند‌نمایی و واقع‌نمایی باشد بیشتر به ورطه واقعیت‌گریزی ‌می‌افتد؛ درست مانند اتفاقی که در سینمای متعارف و تجاری رخ داد و کمدی‌های نازل با مضامین رویاپردازانه پرده سینماها را به اشغال خود درآوردند.جالب اینکه تقریبا هیچ مدیر سینمایی در این سال‌ها مشکلی با این جنس فیلم‌ها نداشته و اگر هم انتقادی صورت گرفته از حد حرف خارج نشده است.

درعوض سینمای اجتماعی با انواع و اقسام سوءتعبیرها و موانع مواجه بوده است. یکی از این سوءتعبیرها اتهام سیاه‌نمایی ا‌ست؛ صفتی که البته برازنده برخی فیلم‌های جشنواره‌ای سینمای ایران هست ولی گاهی اوقات با استفاده ابزاری از این اصطلاح، نفس فیلم‌های ارزشمند گرفته شده است.متأسفانه ادبیات معاون امور سینمایی هم در این خصوص تند‌ ‌ است.

اینکه به‌فرض فیلمساز جوانی برای موفقیت در جشنواره‌های جهانی دوربینش را به روستایی دورافتاده می‌برد، اقدام مناسبی محسوب نمی‌شود ولی نمی‌توان چنین فردی را به جاسوسی متهم کرد! نکته دیگر اینکه اتهام سیاه‌نمایی گاهی اوقات دامن فیلم‌هایی را گرفته که چیزی جز واقعیت‌ها را به تصویر نکشیده‌اند.

اگر این واقعیت‌ها تلخ و ناگوار هستند باید شرایط را تغییر داد نه اینکه هنرمندی که متعهدانه به ثبت واقعیت پرداخته را تهدید و تنبیه کرد.اتخاذ چنین روش‌هایی اتفاقا فیلمساز را به سیاه‌نمایی واقعی سوق می‌دهد؛ گویی غیرمستقیم به کارگردان می‌گویند دوربینت را از این شهر شلوغ به بیابان‌های متروک ببر... .

کد خبر 114050

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز