تعیین مشارکت سیاسی، مؤلفههای مختلفی همچون حضور مردم در راهپیماهیها، مراسم و میتینگهای سیاسی، فعالیت احزاب و گروههای سیاسی را در برمیگیرد.
قطعاً مؤثرترین مؤلفه برای تعیین مشارکت سیاسی، حضور مردم در انتخابات و پای صندوقهای رأی میباشد.
قانون اساسی کشور ما طوری طراحی شده که مردم به طور متوسط هر سال میتوانند پای صندوقهای رای رفته و برای انتخاب رئیس جمهوری، اعضای مجلس خبرگان، اعضای شوراهای شهر و روستا و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، رأی خود را به صندوق بیندازند.
این میزان حضور مردم که باید هر ساله پای صندوقهای رأی حاضر شوند، به طور طبیعی کاهش حضور آنان را به دنبال خواهد داشت.
به همین جهت و به دلیل کاهش هزینههای انتخاباتی و فضای ملتهب ناشی از هر انتخابات، برای اولین بار پس از انقلاب، انتخابات 24آذر ماه با تجمیع دو انتخابات شوراهای شهر و خبرگان رهبری برگزار شد.
در همین راستا در این مطلب خواهیم کوشید ضمن بررسی مزایا و معایب تجمیع انتخابات به بررسی تطبیقی آمار مشارکت مردم در انتخابات شوراها و خبرگان با دورههای گذشته بپردازیم.
انتخابات مجلس خبرگان
انتخابات مجلس خبرگان در دوره اول با مشارکت تعداد 18013061 نفر از میزان 23277871 نفر واجد شرایط صورت گرفت که میزان مشارکت عمومی در این دوره 38/77 درصد بود که در نوع خود رقمی قابل ملاحظه به شمار میآید.
میزان مشارکت در تهران در این دوره بهرغم بالا بودن رقم، حدود 6درصد از نرخ مشارکت عمومی در سراسر کشور کمتر بود. مشارکت 85/71 درصدی مردم تهران در انتخابات خبرگان در حالی صورت گرفت که انتخابات دوره اول مجلس شورای اسلامی در تهران با مشارکت 13/61 درصد مردم و انتخابات ریاست جمهوری نیز با مشارکت 53/76درصدی همراه بود.
دور دوم انتخابات مجلس خبرگان که پس از رحلت حضرتامام(ره) برگزار شد تعداد 31280087 نفر واجد شرایط رای دادن بودند که 11602613 نفر یعنی 09/37درصد واجدین شرایط پای صندوقهای رای حاضر شدند.
بدین ترتیب نرخ مشارکت کشوری در دور دوم نسبت به دور اول با افتی شدید یعنی حدود 40درصد مواجه شد که چنین امری در تاریخ انتخاباتهای نظام جمهوری اسلامی بیسابقه بوده است.
در استان تهران نیز 6166708نفر واجد شرایط رأی دادن بودند که از این میزان 1907622نفر یعنی 93/30درصد مردم در انتخابات شرکت کردند. کاهش میزان مشارکت در دوره دوم در استان تهران نسبت به دوره اول از سراسر کشور در تاریخ انتخابات برگزار شده در تهران بیسابقه بوده است.
این افت مشارکت در دوره سوم تا حدودی جبران شد و میزان مشارکت عمومی در سراسر کشور با حدود 9درصد افزایش، به 3/46درصد و در استان تهران با حدود 9درصد افزایش به 45/39 درصد رسید.
در این دوره از انتخابات مجلس خبرگان، در سراسر کشور تعداد 38570597 نفر واجد شرایط بودند که 17857869نفر پای صندوقهای رای حاضر شدند. در استان تهران نیز تعداد 7108549نفر واجد شرایط بودند که از این تعداد 2804147نفر در انتخابات شرکت کردند. میزان مشارکت مردم تهران در این دوره نیز حدود 7درصد کمتر از مشارکت عمومی مردم در سراسر کشور بود.
هرچند که انتخابات مجلس خبرگان با مشارکت چشمگیر بالای 70درصدی در دور اول آغاز شد، اما در دورههای بعدی با کاهش چشمگیر مشارکت عمومی مردم مواجه شد. یکی از دلایل این امر را میتوان در نوع خاص انتخابات مجلس خبرگان مشاهده کرد. چرا که کاندیداهای حاضر در این انتخابات، باید از بین افرادی باشند که به درجه اجتهاد رسیدهاند.
وجود این نکته خاص شاید بر میزان مشارکت عمومی تا حدودی تاثیر منفی گذاشته است. اگرچه تحرکاتی از سوی برخی چهرههای سیاسی به منظور ایجاد تغییرات در شرایط کاندیداهای این مجلس در حال انجام است، ولی به هر حال میزان مشارکت مردم تهران در هر سه دوره کمتر از میزان مشارکت عمومی در سراسر کشور بوده است، نرخ مشارکت مردم تهران در انتخابات مجلس خبرگان(به جز دوره اول)، همواره پایینتر از انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی بوده است.
انتخابات مجلس خبرگان در دوره چهارم به خاطر برگزاری همزمان با انتخابات شوراها، تجربهای جدید به حساب میآمد و این فاکتور به علاوه شرایط حساس سیاسی کشور باعث شد که بیش از 28میلیون نفر از 43میلیون واجد شرایط یعنی 65درصد واجدین شرایط در این انتخابات شرکت کنند.
لذا هرچند که تعداد حاضرین در این انتخابات از دورههای گذشته بیشتر بوده است، اما درصد رایدهندگان به نسبت واجدین شرایط کمتر از دوره اول خبرگان است. چرا که در دور اول 38/77 درصد از واجدین شرایط پای صندوقهای رای حاضر شدند.
اما درصد مشارکت عمومی نسبت به دو دوره دوم و سوم رشد چشمگیری داشته و میتوان گفت مشارکت در دوره چهارم 28درصد نسبت به دور دوم و 19درصد نسبت به دور سوم افزایش داشته است.
اما آمار مشارکت مردم تهران نیز در نوع خود جالب به نظر میرسد. در این دوره حدود 2میلیون و 200هزار نفر از مردم پایتخت آرای خود را در انتخابات خبرگان به صندوق ریختند که نسبت به دوره گذشته (سوم) کاهش قابل ملاحظهای داشته است چرا که در دور سوم 2804147 نفر از مردم تهران در انتخابات شرکت کردند و لذا در این دوره بهرغم افزایش تعداد واجدین شرایط 600هزار نفر کمتر در انتخابات خبرگان شرکت کردند که جای سؤال دارد.
البته همزمانی دو انتخابات شورای شهر و خبرگان در اکثر حوزههای انتخابیه باعث شد میزان حضور مردم در انتخابات خبرگان هم افزایش یابد اما از آنجا که مردم تهران معمولا مشارکت پایین در انتخابات شوراها دارند و این دوره هم حدود 35درصد در این انتخابات شرکت کردند لذا برگزاری همزمان دو انتخابات هم تاثیر مثبتی بر میزان آمار شرکتکنندگان در انتخابات خبرگان در تهران نداشته است.
انتخابات شوراهای اسلامی
بهرغم تاکید قانون اساسی بر تشکیل شوراهای اسلامی شهر و روستا برای اجرای برنامههای شهری توسط منتخبان مردم، این امر تا حدود 8سال پیش مغفول و مسکوت مانده بود لکن سیدمحمد خاتمی مقدمات برگزاری انتخابات شوراها را تدارک دید و بالاخره در اسفند 1377 اولین دوره انتخابات شوراها با مشارکت 42/64 درصدی مردم سراسر کشور برگزار شد.
در این دوره 36739982 نفر در سراسر کشور واجد شرایط رای دادن بودند و 23668739 نفر پای صندوقهای رای حاضر شدند. در استان تهران نیز 7023815نفر واجد شرایط بودند که از این تعداد 2744999 نفر یعنی 03/39 درصد واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردند.
در این انتخابات، مردم تهران مشارکتی حدودا 24درصد کمتر از مشارکت مردم درسراسر کشور داشتند که در نوع خود تفاوت چشمگیری به حساب میآید.
اما کار به اینجا محدود نشد و در انتخابات دور دوم شوراها، رکورد پایینترین میزان مشارکت در طول سالهای پس از انقلاب شکسته شد و در کل استان تهران صرفا 87/23درصد از واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردند.
در این انتخابات تعداد 7840698 نفر واجد شرایط در تهران بودند و تعداد 1871867 نفر پای صندوقهای رای حاضر شدند. این در حالی بود که در کل کشور 40501783 نفر واجد شرایط بودند و تعداد 20335898 نفر یعنی 96/49درصد حاضر به رای دادن شدند.
در این دوره میزان مشارکت مردم استان تهران حدودا 26درصد از میزان مشارکت عمومی و 16درصد از میزان مشارکت مردم همین استان در دور اول انتخابات شوراها کمتر شده بود. این در حالی بود که مشارکت عمومی هم در دوره دوم نسبت به دوره اول، حدود 15درصد کاهش یافته بود.
همانطور که اشاره شد، شوراهای اسلامی شهر و روستا سابقه چندانی در تاریخ انتخاباتی کشور ما ندارد، اما در همین دو دوره انتخابات برگزار شده شاهد شگفتیهایی بودیم به نحوی که پایینترین نرخ مشارکت شهروندان تهرانی در انتخابات مختلف در طول 27سال عمر انقلاب را در دور دوم شوراها شاهد بودیم.
شاید بتوان علت کاهش چشمگیر میزان حضور شرکتکنندگان را در وجود کاستیها و نارساییهای قانون، کمبود اختیارات شوراها و همچنین عدم کارایی بسیاری از شوراها از جمله شورای شهر تهران در دور اول دانست.
شورای شهر تهران در دوره اول فعالیت خود، به شکل افراطی به مناقشهها و جدلهای بیهوده غیر قابل قبول پرداخت و در نهایت این شورا منحل شد و ناکارآمدی آن دلیل مهمی برای حضور کمرنگ مردم تهران در این عرصه انتخابات به شمار میآید.
نکته دیگر سکوت صدا و سیما در انتخابات شورای دوم بود که بسیاری از مردم را در بیخبری نگه داشت. این در حالی بود که در سایر انتخابات، رسانه ملی هفتهها برای حضور مردم در پای صندوقهای رای تلاش میکند، اما انتخابات شوراهای دوم با کمتوجهی خبری این رسانه مواجه شد.
نکته حائز اهمیت دیگر اینکه در انتخابات شوراها، نظارت شورای نگهبان وجود ندارد و لذا صلاحیت کاندیداها برعهده کمیتهای منتخب از نمایندگان مجلس میباشد. از اینرو بهانه وجود نظارت استصوابی و رد صلاحیت توسط شورای نگهبان منتفی بوده است.
میزان مشارکت شهروندان تهرانی در دور سوم شوراهای شهر و روستا بالای 35درصد محاسبه شده است چرا که حدود 2235000 نفر در این انتخابات شرکت کردند که این تعداد نسبت به 2744999 نفر حاضر در انتخابات دور اول کاهش 4درصدی را نشان میدهد اما نسبت به 1871867 نفری که در دور دوم رای دادند، افزایش مشارکت 24 درصدی را نسبت به دور دوم نشان میدهد.
این دوره مردم استان تهران 11درصد بیشتر در انتخابات شوراها حاضر شدند، البته آمار مشارکت شهر تهران به تنهایی در دور دوم 11 تا 12درصد بود که از این باب میتوان گفت: مردم شهر تهران نسبت به دور گذشته حضورشان سه برابر شده است.
فرجام سخن
مشارکت انتخاباتی از متداولترین نمونههای مشارکت سیاسی در عصر حاضر است. زندگی سیاسی شهرداری در عصر جدید غالبا در انتخابات خلاصه میشود و برنامهها و فعالیتهای احزاب و گروههای سیاسی را تحتالشعاع خود قرار میدهد.
مدتی است بحث تجمیع انتخابات به عنوان سیاست کلی نظام در دستور کار مراکز قانونگذاری کشور قرار گرفته است و انتخابات 24 آذر ماه به عنوان اولین تجربه در این زمینه نشان داد که کلا بحث تجمیع نه تنها امری مفید بلکه لازم و ضروری به حساب میآید چرا که هم موجب افزایش شور سیاسی در مردم و به تبع افزایش مشارکت عمومی میشود و هم اینکه هزینههای کمتری را از لحاظ اجرایی به دنبال دارد.
حال که مجلس خبرگان تصمیم گرفته انتخابات دور پنجم خود را با ریاست جمهوری یازدهم برگزار کند، فضا برای تجمیع انتخابات مجلس شورای اسلامی با شوراها یا هر نوع دیگری از تجمیع آماده است که قطعا در طرح جامع انتخابات لحاظ خواهد شد.
میزان مشارکت بالای مردم در این انتخابات نشان داد که تهدیدکنندگان خارجی کشور باید تجدید نظر اساسی را در نوع تعامل خود با حاکمیت جمهوری اسلامی به عمل آورند.