فرض میکنیم که آنها هم برای خودشان خانه، خانواده و مشکلاتی مانند ما دارند. در نمایش «به زیر پاهات نگاه کن» به جزئیات زندگی جمعی آنها دقیقتر نگاه میکنیم و در خلال قصههای موازی آدمها و موشها اطلاعات زیادی از یکدیگر به دست میآوریم.
تئاتر، حقیقت است،در جستوجوی حقیقت به تئاتر میرویم. وجود حیوانات برای آموزش بنیادیترین حقایق زندگی به کودکان بسیار مفید است و نمایش به او کمک میکند با دید دیگری به اطرافش نگاه کند. همواره ما انسانها عروسک حیوانات را میسازیم و آنها را بازی میدهیم.
در این نمایش عروسکهای انسانی هم وجود دارند که موشها با آنها بازی میکنند. ترکیبی از نمایش بازیگر انسانی همراه بازیگر عروسکی، داستان یک پسر بچه و یک موش را میگوید که شرایط مشابه خانوادگی دارند و دوستی آنها باعث میشود از یکدیگر چیزهایی بیاموزند که زندگی را برایشان شیرینتر و عمیقتر میکند.
در شیوه اجرایی این نمایش سعی شده از تکلف و اداهای نمایشی پرهیز شود تا مضمون به آسانی و سرراست گفته شود. از ارائه هرگونه الگوی غالب و هدفگیری تربیتی- اخلاقی پرهیز شده است. کار پیچیدهای انجام ندادهایم، تنها سعی کردهایم چیزهایی را که وجود دارند نادیده نگیریم و آن را مطرح کنیم.
کودک حق دارد بداند، آنگاه قضاوت کند. همواره میگوییم و تبلیغ میکنیم که کودکان سمبل پاکترین و بیغلوغشترین احساسات و رفتارهای بشری هستند، بگذارید کنجکاوی و فعالیت را به این خصوصیات اضافه کنیم و منتظر بمانیم تا درختی بروید که هوا را تازه کند. سهم کوچکی را اداکردهایم.
* کارگردان و نویسنده نمایش به زیر پاهات نگاه کن