ظهر نوزدهم بهمن 84 مردی وحشتزده با پلیس کرج تماس گرفت و از وقوع دو قتل در خانهاش در 45 متری گلشهر خبر داد.
با اعلام این گزارش ، هنگامیکه کارآگاهان اداره قتل پلیس و بازپرس جنایی در محل حادثه حاضر شدند، با جسد غرق خون دو مرد به نامهای احمد و چنگیز رو به رو شدند که با شلیک 10 گلوله به قتل رسیده بودند.
ماموران در نخستین بررسی ها به بازجویی از صاحبخانه که تنها شاهد جنایت بود دست زدند.
مرد صاحبخانه در بازجویی ها گفت : مقتولان که از مدتی قبل خانه مرا به صورت مجردی اجاره کرده بودند، ساعتی قبل توسط یک مرد ترکیهای به نام نوزات که با آنها رفت و آمد داشت به قتل رسیده اند، نوزات ساعاتی قبل به خانه آمد ولی پس از جر و بحث با مقتولان به آنها شلیک کرد و به سرعت متواری شد.
با اظهارات صاحبخانه ، بررسی های پلیس آگاهی کرج تحت سرپرستی سرهنگ رحمانی برای دستگیری نوزات آغاز شد، اما درحالیکه متهم بعد از ارتکاب جنایت به همراه خانواده اش از خانه خود در مهرویلا خارج شده بود ردیابیهای پلیسی برای دستگیری این مرد آغاز شد و سرانجام ماموران از طریق ردیابیهای تلفنی توانستند 8 روز بعد مرد ترکیه ای را در خیابان ستارخان دستگیر کنند که وی در همان ابتدا به دو جنایت اعتراف کرد و انگیزه خود از جنایتها را اختلاف مالی با مقتولان بیان کرد.
قتل به خاطر قرض در استانبول
در حالیکه متهم در همان بازجویی های اولیه به ارتکاب جنایت اعتراف کرده بود، پرونده این جنایت روز گذشته در شعبه 74 به ریاست قاضی کوه کمره ای و 4 قاضی مستشار تحت بررسی قرار گرفت.
در این جلسه پس از درخواست قصاص از سوی اولیای دم ، هنگامی که نوزات در جایگاه دفاع قرار گرفت با قبول اتهام مباشرت در قتل عمدی دو دوستش درباره انگیزه خود از این جنایتها گفت: از25 سال قبل به ایران رفتوآمد داشتم.
در این مدت یکبار در سال 77 به اتهام حمل مواد مخدر به حبس و پرداخت 120 میلیون تومان محکوم شدم، بعد از آزادی با مجید آشنا شدم و از طریق او با چنگیز و احمد هم ارتباط برقرار کردم.
پس از گذشت چند سال به خاطر بدهکاری 30 میلیونی با چنگیز اختلاف پیدا کردم و دیگر احمد و چنگیز را ندیدم ، روز حادثه در حالیکه یک سالی بود که آنها را ندیده بودم مجید( مرد صاحبخانه) به من تلفن کرد و از من خواست به خانهاش بروم، با رفتن به آنجا به طور غیرمنتظره ای با چنگیز و احمد رو به رو شدم.
لحظاتی از حضورم در خانه نگذشته بود که مجید گفت: تو به چنگیز بدهکاری و باید پولش را پس بدهی، من که تازه متوجه شده بودم آنها برایم نقشه کشیده اند گفتم: من هیچ بدهیای ندارم ولی حاضرم اگر بدهی ام ثابت شد آن را پرداخت کنم.
در همین زمان میخواستم از خانه خارج شوم که آنها مانع شدند و در یک لحظه چنگیز در حالتی عصبی ، قندان چینی روی میز را به طرفم پرتاب کرد و خون از صورتم جاری شد.
بعد از آنکه به بهانه شستن صورتم به دستشویی رفتم،اسلحه کلتی را که همراهم بود آماده شلیک کردم و به محض اینکه داخل اتاق با چنگیز رو به رو شدم به طرفش شلیک کردم.
احمد با دیدن این صحنه به طرفم آمد که به او نیز شلیک کردم،اما مجید را که شاهد تمام ماجرا بود نکشتم تا شاهدی برای ادعاهایم در دادگاه باشد.
هنگامی که قضات از مرد ترکیهای درباره ماجرای بدهی سئوال کردند وی با تکذیب اینکه پولها با خرید و فروش مواد مخدر ارتباط داشته است گفت: مدت ها قبل این پول را به عنوان امانت در استانبول به قربانیان داده بودم و قرار بود آنها به محض بازگشت به ایران به من برگردانند ولی این کار را نکردند و سر همین موضوع اختلاف بین ما ایجاد شد.
وی در ادامه گفت: در آن لحظات آنقدر عصبی شده بودم که نمیدانستم دارم چه کار می کنم.