مالباخته که هنوز نفس میکشید با همه رمقی که داشت از خانه گریخت تا راز سرقت وحشتناک دزدان آشنا را فاش کند.
18 مرداد امسال، ساکنان خیابانی در تهرانسر با مشاهده مرد مجروحی که وحشتزده در خیابان میدوید، به کمک او شتافتند و وی را به بیمارستان منتقل کردند.
مرد مجروح که علاوه بر جراحتهای متعدد، آثار سوختگی شدید هم روی دستها و صورتش به چشم میخورد، به سرعت به بخش مراقبتهای ویژه انتقال یافت و کادر درمانی توانست وی را از خطر مرگ حتمی نجات دهد. این مرد 2 روز بعد با دست و صورتی باندپیچی شده، به دادسرای ناحیه 10 تهران رفت تا حادثه شومی را که بر او گذشته بود، فاش کند.
خرید تریلی
مرد جوان درحالیکه مقابل بازپرس شعبه 18 دادسرا نشسته بود، گفت: از مدتی قبل قصد خرید یک دستگاه تریلی را داشتم و به همه دوستان و آشنایانم سپرده بودم که اگر تریلی مناسبی دیدند، خبرم کنند. وی ادامه داد: چند روز پیش یکی از همسایههایم به نام مجید نزد من آمد و گفت که دوستش به خاطر مشکلات مالی، میخواهد تریلیاش را به مبلغ 15 میلیون تومان بفروشد.
به محض شنیدن این جملات، از مجید درباره مشخصات تریلی پرسیدم و دیدم معامله خوبی نصیبم شده است. به همین دلیل قبول کردم که تریلی را بخرم و از مجید خواستم مرا به دوستش معرفی کند. شاکی ادامه داد: 2 روز پیش مجید با من تماس گرفت و گفت که همه چیز برای انجام معامله آماده است و با فروشنده در خانهاش در منطقه تهرانسر، قرار گذاشته است.
سپس مدعی شد که چون فروشنده برای خارج کردن تریلیاش با صاحب یک پارکینگ دچار اختلاف شده، باید همه 15 میلیون تومان را بهصورت اسکناس یا تراول چک همراه خود ببرم تا او بتواند بخشی از پول را صرف تسویهحساب با صاحب پارکینگ کند.
قرار سیاه
مالباخته افزود: از اینکه بهزودی صاحب یک تریلی آنهم با قیمتی مناسب میشدم، حسابی خوشحال بودم. برای همین 15 میلیون تومان چکپول را در کیفم گذاشتم و برای خرید تریلی به همراه مجید از آبیک قزوین، راهی تهرانسر شدیم.
چند ساعت بعد، درحالیکه هوا تاریک شده بود، به خانهای در تهرانسر رسیدیم و وارد آنجا شدیم. مرد جوانی که خود را فرشاد معرفی میکرد به استقبالمان آمد و ما را به داخل یکی از اتاقها راهنمایی کرد. بعد از اینکه روی مبل نشستیم، فرشاد پرسید که آیا همه 15 میلیون تومان را همراهم آوردهام؟ من هم پولها را نشانش دادم و گفتم که همه چیز برای انجام معامله آماده است.
فرشاد و مجید به محض دیدن پولها به طرفم حمله کردند و مرا به باد کتک گرفتند. آنها با باتوم و شوکر برقی به جانم افتادند و آنقدر کتکم زدند که بیحال، روی زمین افتادم. در آن لحظه حتی توانایی فریاد زدن هم نداشتم و در همین حال مجید و فرشاد مرا کشانکشان به آشپزخانه بردند تا نقشه قتلم را عملی کنند.
آنها بعد از روشن کردن اجاق گاز، صورتم را روی شعله گرفتند تا بهطور کامل بسوزد و من هم دستهایم را جلوی صورتم گرفتم تا مانع سوختگی صورتم شوم. از شدت درد دیگر رمقی برایم باقی نمانده بود که در همین هنگام جسم سختی به پشت سرم اصابت کرد و بیهوش روی زمین افتادم.
نجات معجزهآسا
شاکی ادامه ماجرا را اینگونه برای بازپرس پرونده شرح داد: نمیدانم چند دقیقه گذشته بود اما وقتی چشمهایم را باز کردم، فرشاد و مجید را دیدم که در حال شستوشوی آثار خون روی فرش و زمین بودند. آنها تصور میکردند که من به قتل رسیدهام و برای همین قصد داشتند آثار جنایت را از بین ببرند. همانجا بود که تصمیم به فرار گرفتم و با همه توانی که در بدن داشتم، به طرف در خروجی دویدم.
از بخت خوب من، در خروجی قفل نبود و توانستم خودم را به کوچه برسانم اما درحالیکه یکنفس میدویدم، فرشاد و مجید را پشت سرم دیدم که فریاد میزدند اگر از ماجرا چیزی به پلیس بگویم، من و اعضای خانوادهام را خواهند کشت. در همین هنگام بود که تعدادی از رهگذران به کمکم آمدند و مرا به بیمارستان بردند.
در جستوجوی دزدان
بعد از اظهارات مرد جوان، پرونده در اختیار پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و تحقیقات برای شناسایی و دستگیری دزدان خشن شروع شد. ماموران با اطلاعاتی که از شاکی به دست آورده بودند، شکنجهگاه متهمان را در تهرانسر شناسایی کردند اما بررسیها نشان میداد که سارقان این محل را از یک ماه قبل کرایه کرده و بعد از سرقت پولهای شاکی از آنجا متواری شده بودند.
ماموران در ادامه راهی محل زندگی مجید در همسایگی شاکی شدند اما او هم محل سکونت خود را تخلیه کرده و ناپدید شده بود.
پلیس که جستوجوی گستردهای را برای دستگیری مردان خشن آغاز کرده بود، تمامی محلهای رفتوآمد آنها را زیرنظر گرفت تا اینکه خبر رسید متهمان در مخفیگاه خود در تهرانسر مشاهده شدهاند. ماموران به سرعت راهی این محل شدند و هر دو متهم را که قصد داشتند از طریق پشتبام پا به فرار بگذارند، دستگیر کردند.
با کشف تمامی پولهای مسروقه و یک باتوم و شوکر برقی از دزدان خشن، هردوی آنها به اداره آگاهی منتقل شدند و در بازجوییها به شکنجه و سرقت پولهای مالباخته اعتراف کردند. سرهنگ عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران، با بیان این خبر گفت: متهمان که پسردایی و پسر عمه هستند، بعد از اقرار به این سرقت خشن، با قرار بازداشت راهی بازداشتگاه شدند و تحقیقات برای کشف دیگر جرایم احتمالی آنها ادامه دارد.
وی به شهروندان توصیه کرد که هنگام انجام معامله به جای استفاده از پول نقد از چکهای رمزدار بین بانکی استفاده کنند و سعی کنند معاملات خود را از طریق مبادی رسمی شناخته شده همچون بنگاههای خرید و فروش خودرو و یا دفاتر اسناد رسمی انجام دهند.