1 پیش از آنکه هموطنان اصفهانی از لهجه بازیگران سریال «در مسیر زایندهرود» برنجند، هممیهنان لرستانیمان از بازی و گویش و رفتار یکی از بازیگران سریال «فاصلهها» دلخور شده بودند. اینکه تا چه حد این حساسیتها موضوعیت دارد و اساسا میزان واکنشها و دلخوری قومیتها، اصناف، گروهها و ... چه نسبتی با اندازه بیتوجهی سازندگان سریالها دارد، خود بحثی جداگانه است اما این نکته اهمیت بیشتری دارد که دریابیم، آستانه تحمل در کشور ما بسیار پایین آمده است و از این منظر شاید بد نباشد کارشناسان و پژوهشگران در این زمینه آسیبشناسی کنند که چه اتفاقات و عواملی موجب پیدایش چنین مسئلهای شده است.
چرا با کوچکترین بیدقتی، معانی گاه تند و دور از ذهنی برداشت میشود که گاه گوینده حرف یا سازنده اثر یا نویسنده یک مطلب تا مرز بیوطنی یا حتی بدتر تکفیر نیز پیش میرود؛ در حالی که این سوءبرداشتها، ناشی از پایینبودن آستانه تحمل افراد و گروههای گوناگون است. این مسئله بیشتر در خردهفرهنگهای قومی و محلی صادق است و واکنشهای مختلفی را در این زمینه به یاد میآوریم که شاید چندان هم خوشایند نباشد و مسئله این است که چرا چنین برخوردهایی رخ میدهد؟
2 با گسترش شبکههای تلویزیونی استانی، کمبود برنامه، پایینبودن بودجه و دوری از مرکز موجب شده تا آهنگ تاکید بر فرهنگها و خردهفرهنگهای محلی در این شبکههای استانی روزبهروز افزایش یابد. اگر چه در موقعیتهای خاص اصرار بر ایرانیبودن و وطن دوستی از سوی مسئولان و دستاندرکاران این شبکهها زیادتر میشود اما در مواقع دیگر، اهمیت همان فرهنگ بومی، بیش از پیش میشود تا جایی که رفتهرفته در ذهن ساکنان این استانها وجه بومی و محلی، بسیار پررنگتر از گذشته میشود و همین موضوع حساسیت آنها را بر محلی که در آن زندگی میکنند، بیشتر میکند.
البته قرار نیست ساکنان یک استان یا شهرستان، داستان فرهنگها و میراث و آیین و رسوم خود را به دست فراموشی بسپارند، اتفاقا حفظ و ثبت آن بسیار ارزشمند و قابل توجه است اما نباید اصرار بیش از حد بر آن، حساسیتشان را آنچنان بالا برد که با کوچکترین تلنگری، خون به صورت بدوانند و رگ گردن برافرازند. از این منظر کارکرد شبکههای استانی در اینگونه مسائل بسیار خطیر و حائز اهمیت خواهد بود.
3 واکنش تلویزیون و رسانه ملی در چنین مواقعی بسیار سرنوشتساز است. اگر با کوچکترین بیدقتی که شاید چندان جدی هم نباشد، تلویزیون بلافاصله عقبنشینی کند، این موضوع حساسیتها را تیزتر کرده و واکنشها را پررنگتر میکند. برخورد بیتفاوتانه نیز چندان به صواب نزدیک نیست که حتی میتواند خشمبرانگیزد. درستترین روش آن است که با ظرفیت نقد و بررسی که اتفاقا از سوی تلویزیون خیلی جدی گرفته میشود، این مسائل در سطح استانی یا حتی ملی به بحث گذاشته شود.
در بیشتر موارد، نمایندگان مجلس بهعنوان موکلان مردم حوزه انتخابیه خود در این زمینه بیشتر سخن میگویند و اظهارنظر میکنند.
چه عیبی دارد در یک برنامه از قبلاعلامشده، همین نمایندگان گلهمند در حضور فیلمسازان و برنامهسازان نظرات خود را بگویند و در مقابل، حرف سازندگان اثر را نیز بشنوند؟ این برخورد کاملا دموکراتیک، هم موجب پایینآمدن حساسیتها میشود و هم نشان میدهد که رسانه ملی به جای روش منفعلانه در اتفاقات، مشی فعال را برگزیده است.