گدار همیشه گدار است حتی اگر در دوران کهولت دیگر نتواند مانند گذشته تأثیرگذار باشد. رادیکالترین فیلمساز تاریخ سینما، لقب برازندهای برای فیلمسازی است که پس از گذشت نیم قرن همچنان به مؤلفههای موج نو وفادار مانده است. معروفترین کارگردان موج نوی سینمای فرانسه هنوز به این جمله معروفش پایبند است: «هر فیلمی باید آغاز، میانه و پایانی داشته باشد ولی نه الزاما به همین ترتیب». در فیلمی از ژان لوکگدار خبری از روایت خطی نیست. داستانی آغاز و از میانه رها میشود و داستانی دیگر از سرگرفته میشود. تغییر لحنهای مکرر گاهی اوقات باعث میشود مخاطب نتواند به درستی به منظور کارگردان پی ببرد. به همین دلیل درک فیلمهای گدار معمولا دشوار است و فهم کامل برخی از آنها عملا غیرممکن!
شاید به همین دلیل است که منتقدان علاقه زیادی به نوشتن درباره فیلمهای گدار نشان میدهند؛ آثاری که به آنها امکان کشف و شهود میدهد و سینما را با معیارهایی تازه تعریف میکند. «سوسیالیزم» آخرین ساخته این فیلمساز عصیانگر به عنوان اثری که به سرمایهداری غربی حملات تندی میکند، پس از نمایش در جشنواره کن، در دیگر محافل هنری نیز اکران شده است. گدار که در دهه70 فیلمهای سیاسی زیادی علیه امپریالیسم میساخت، حالا با لحن و زبانی دیگر همین کار را انجام میدهد.
سوسیالیزم تازهترین اثر سینمایی ژان لوکگدار در سال2008 جلوی دوربین رفت ولی نخستین بار در کن2010 به نمایش درآمد. در واقع تأخیر در تدوین باعث شد تا نمایش فیلم به تعویق بیفتد. بیشتر سکانسهای سوسیالیزم در کنار دریای مدیترانه فیلمبرداری شده است. قسمت عمده داستان در کشتی کروز کوستا سرنا میگذرد؛ کشتیای که به مصر، یونان، نپال و اسپانیا میرود. در بخش دیگری از داستان به خانوادهای پرداخته میشود که با فرزندان جوان خود دچار چالش هستند. شخصیتهای داستان با مفاهیمی چون جنگ، کهنسالی و جنایت درگیرند.
سوسیالیزم نخستین فیلم گدار است که با دوربین ویدئویی با وضوح تصویری بالا تصویربرداری شده است. البته گدار یکی از پیشگامان استفاده از دوربینهای ویدئویی برای ساخت آثار سینمایی محسوب میشود؛ دوربینهایی که به خالق
«از نفس افتاده» هم امکان ادیت بیشتری میدهد و هم موقعیت مناسبتری را برای بداههپردازی فراهم میکند. پاول مارتین در نقدی پیرامون آخرین ساخته ژان لوکگدار چنین نوشته است:
«بازگشت پسر ولخرج، داستانی بود که باعث شد ژان لوکگدار دوباره به جشنواره کن راه پیدا کند؛ داستانی که گویی بر اساس وقایع همان زمان که اتفاق افتاده نوشته شده و نشان از این دارد که اتفاقات زندگی همیشه براساس برنامهریزی قبلی پیش نمیرود. آخرین فیلم این کارگردان از اثر ریدلی اسکات تأثیر گرفته و در جنوب فرانسه ساخته شده است.
آثار اخیر گدار تمثالی از زندگی یک کارگردان فرانسوی در جشنواره کن است. این فیلمها بیشتر شبیه دور زدن در یک غار قدیمی و پیدا کردن آثاری علمی- تخیلی از جان رینگو است. کارهای گدار را فقط با تاریخ موسیقی سبک راکاندرول میشود مقایسه کرد. او همانند گروه رولینگ استون از عنفوان جوانی به شهرت رسید و شاهکارهایش را پشت هم ردیف کرد و این زنجیره همچنان به قوت خود باقی است. این کارگردان فرانسوی پیشرو، سبک کارهایش را همچنان مثل سابق نگه داشته و با وجود موفقیتهای بسیار هیچگاه فیلمهایش رویکرد تجاری نیافتند.این فیلم که در بخش «آن سرتین ریگارد» به نمایش درآمد بیشتر در حال و هوای آثار هنری است.
از عنوان فیلم مشخص است که هنوز سیاست در ذهن گدار جای دارد و او اصرار دارد که با معیارهای رفتاری قالبی، چپگراها را در یک دسته قرار دهد. او نمیخواهد تنها مبارز در کشف سوسیالیزم باشد. باید اعتراف کنم با سرنخهای بسیاری در فیلم گمراه شدم. بهنظر میرسد که فیلم تقریبا به 3 بخش تقسیم میشود؛ نخستین محل روی کشتی کروز واقع شده است؛ جایی که مسافران زیادی از جمله پتیاسمیت به دور خود میچرخند و بر هم تأثیر میگذارند.
گدار شرحی از زندگی روستایی را به شیوهای ذهنگرا از کشتی کروز در شرایط جهنمی به لفافه کشیده است. نحوه استفاده از طراحی ساینده صدا نیز تداعیگر احساس تهدید و شلاق امواج بر سینه دریا نشانگر خشم از عدممراعات اصول اخلاقی است.
سوسیالیزم با دوربین دیجیتال فیلمبرداری شده است. جدا از برخی اتفاقات گیجکننده و نامعلوم، صحنههای روی کشتی بسیار پرشور و زیباست.
در جایی از فیلم مخاطب غرق در این ایده میشود که آیا ممکن است کشتی استعارهای از جامعه غربی اروپایی باشد؟ آیا این کشتی سرمایهداری نیست که به پیش میرود؟ وقتی فیلم از دریا به خشکی میرسد این تفکر بیشتر نمود مییابد. در زمینهای خشک و در اطراف پمپ بنزین گویی نگاه سودجویانه کشورهای سرمایهداری را به طلای سیاه نظاره میکنیم.
گدار در سوسیالیزم رویکرد جدیتری به سیاست دارد؛ هرچند فارغ از آوازهگریهای آثار دهه هفتادش به نظر میرسد و تلاش دارد پیامها و طعنههای سیاسی خود را در قالب استعاره بیان کند.
محتوا در کنار فرم اهمیت مییابد و بداعتهای ساختاری که مهمترین ویژگی آثار گدار محسوب میشوند در سوسیالیزم نیز نمود دارند. هرچند فیلم در نهایت فاقد طراوت ساختههای دهه60 سازندهاش به نظر میرسد ولی نمیتوان بازیگوشیهای فرعی این سینماگر کهنسال را نادیده گرفت.
در بخش نهایی سوسیالیزم شاهد مونتاژی ترکیبی از فیلمهای قدیمی، کلیپهای تلویزیونی و عکسها هستیم؛ تصاویری به ظاهر نامتجانس که به شکلی هنرمندانه به یکدیگر برش میخورند. تصویر در دیزالو فرم از سیاهی به سپیدی میگراید. گدار فرمگرا دست از پیچیدهگوییاش برنمیدارد. تماشاگران نفس خود را در سینه حبس میکنند. آیا آنها این بخت را دارند که وقتی سالن را ترک میکنند فیلمی دیده باشند که لااقل نیمی از آن را درک کرده باشند؟ اگر کمی هوشمند باشند میتوانند.
سوسیالیزم با پایانی باز به انتها میرسد. چراغها روشن شده است و ما آزادیم که برویم. اما آیا ما واقعا آزادیم که برویم یا بیآنکه متوجه باشیم در کابوس سرمایهداری سلطهگرانه گرفتار شدهایم؟
گدار با زیرکی و میان انبوه بازیهای فرمی و ساختارشکنی تکنیکی، پیام خود را منتقل کرده است؛ هرچند بازهم بدون القای حسی عاطفی. گویی خودآگاهی روشنفکرانه فیلمساز، جایی برای درگیری حسی- عاطفی باقی نگذاشته است. در میان انبوه پرسشهایی که پس از تماشای سوسیالیزم به ذهن میرسد تنها چیزی که میدانم این است که با غیبت ژان لوکگدار به علت بیماری، در این اکران لااقل هیچکس مجبور نیست به دیگری نگاه کند و به دروغ بگوید چقدر فیلم را دوست داشته است... .»
Indie movies online.com