«هنگامی که آسمان بشکافد
و هنگامی که دریاها روان گردند و به هم بپیوندند
و هنگامی که گورها را برشورند؛
هرکس داند که چه کرده و چه نکرده است.
ای انسان! چه تو را با پروردگار بخشنده ات به خیرگی واداشت؟
همان که تو را آفرید، پس استوار کرد و بهنجار داشت....»
چند سطر بالا ترجمه آیات یکم تا هفتم سوره انفطار به قلم شاعر و ادیب روزگار ما آقای سیدعلی موسوی گرمارودی است. همین چند سطر، گویای سبک و سلیقه ایشان در بازگردان فارسی قرآن است؛ یعنی آمیزه ای از روان نویسی، باستان گرایی و شیوه پذیرفته جمله بندی که خودِ گرمارودی آن را «نثر معیار» نامیده است.
مترجم نام آشنای ما پنج سال از عمرش را، خرسندانه، برسر این کار نهاده و کوشیده است که در حد توان، منتهای وفاداری به متن را اگرنه بازیبایی، دست کم با روانی، جمع کند.
در این مختصر، مجال بررسی دقیق این ترجمه نیست، ولی مروری گذرا بر ترجمه جزء سی ام (می دانیم که جزء سی ام قرآن برجستگی بیانی و زبانی ویژه ای در قیاس با اجزاء دیگر دارد) نشان می دهد که این ترجمه در میانه روانی، زیبایی و رعایت امانت در نوسان است و از هر یک نصیبی برده است.
از این جهت می توان گفت که- اگرچه ترجمه ایشان بی تردید خوشخوان و مفهوم است- اما در قیاس با ترجمه هایی که در این چندساله پدید آمده اند، تافته جدا بافته نیست و گویا خود جناب گرمارودی هم چنین ادعایی ندارند. با وجود ترجمه های پذیرفتنی ای چون آیتی، مجتبوی، فولادوند، پور جوادی و خرمشاهی، چه نیازی به ترجمه دیگری بود؟ پاسخ این پرسش به نظر من این است که آقای گرمارودی، علاوه بر برخورداری از نیّات معنوی، شاعر و کلمه شناس رسمی و حرفه ای هم هستند و این هنری است که مترجمان پیشین از آن برخوردار نبوده اند، اگرچه آن مترجمان پیشین هم مترجم رسمی و حرفه ای بوده اند که گرمارودی از این یکی برخوردار نیست.
باری، پرسش دیگر این است که هنر شاعری و ادب شناسی استاد گرمارودی (یعنی مواجهه دیگرگون با زبان) تا چه اندازه خود را در این ترجمه نشان داده است؟ پاسخ من این است ترجمه ایشان «از این نظر» قدری بهتر از ترجمه های دیگر است، اما فقط قدری، و انتظار بیش از این بود.
مخاطبان ترجمه ایشان قطعاً قاطبه مردم قرآن خوان، که فقط به قصد ثواب اخروی قرآن به دست می گیرند، نیستند، وگرنه مثلاً برای واژه های «سَموم» ، «عفریت» ، «ربوه» ، «تفاوت» و «جبّار» چنین برابر نهاده هایی را پیش نمی نهادند: «تفباد» ، «دیوسار» ، «پشته واره» ، «ناسازوار» و «کام شکن» ، دیگر این که ترجمه هایی که به کار عامّه مردمِ علاقه مند به قرآن اما کم سواد بیاید، اگرچه نه به قدر کفایت، ولی هست: ترجمه های مرحوم آیت الله قمشه ای (ویراسته حسین استاد ولی) و ترجمه آیت الله مکارم. پس آقای گرمارودی به فراتر از این ها نظر داشته اند. با این وجود خوب بود قدری بیشتر دلیری می کردند و استفاده ویژه از زبان را- که کار شاعران است- بیشتر در کار می کردند که نکرده اند. به همین دلیل ترجمه ایشان، تنها با ملاک قرار دادن جزء سی ام، اگرچه از ترجمه های پیشین چندانی کم نیاورده ، اما چیز چندانی هم به آنها نیفزوده است.
قرآن کریم ، ترجمه علی موسوی گرمارودی را انتشارات قدیانی در سال1384 و در 694 صفه به چاپ دوم رسانده است.