یک وجه آن جنبه تقریباً همگانی دارد و در یک حدی است که همه میفهمند. ابتدا یک مقدمه میگویم و بعد وارد مطلب اصلی میشوم.
معصومین (صلواتاللهعلیهماجمعین) «مَظهرِ» صفات رب هستند؛ یعنی صفات الهیه، نسبت به ایشان تجلی کرده است. لذا همانگونه که خداوند، «رب» است- «رَب» به معنای پرورشدهنده و نسبت به همه بندگانش، چه در ابعاد مادی و چه در ابعاد معنوی، ربوبیت دارد و آنها را پرورش میدهد- اهلبیت هم که مظهر ربوبیت حقند، همان کار را میکنند.
یعنی بندگان خدا را در ابعاد مادی و معنوی پرورش میدهند. در بُعد مادی دستوراتی وجود دارد که به آن «احکام شرعیه» میگوییم و در ربط با اعمال و مسائل مادی و دنیوی مطرح است و در ارتباط با بُعد معنوی عباد هم، همین کار را میکنند و چون مظهر ربوبیت حق هستند، از بندگان دستگیری کرده و راه سعادت را به آنان نشان میدهند. لذا ائمه طاهرین(علیهمالسلام) بندگان خدا را چه در بُعد مادی و چه در بُعد معنوی، پرورش میدهند. این یک مقدمه کلی بود.
اما وجوه سهگانه ادعیه مأثور؛ وجه اول دعاهای مأثور این است که ائمه اطهار برای تربیت بندگان، جملاتی را انشا فرمودهاند که از «ساحت آنها» به دور است. توضیح اینکه یکی از ابعاد معنوی انسان عبارت از «دعا» است. اهلبیت هم در این بُعد، ربوبیت دارند. شاید شما این اصطلاح و تعبیر «ربوبیت در دعا» را نشنیده باشید؛ ائمه معصومین چون مظهر صفات ربند، نسبت به بندگان خدا در ابعاد گوناگون ربوبیت دارند و یک بُعد از ابعاد معنوی انسان هم بُعد «دعا» است. ایشان در آن بُعد هم انسانها را پرورش میدهند که از آن به «ربوبیت در دعا» تعبیر میکنیم.
ربوبیت در دعا به 2 نحو است؛ اول اینکه در آنجایی که من میخواهم با خدا حرف بزنم، به من میگویند چگونه حرف بزن؛ اگر خودت میخواهی با خدا حرف بزنی، بزن. مُجاز هستی و حتی خود خدا هم گفته است که با او حرف بزنی اما این آداب و شرایط را در دعاکردنت رعایت کن. با این دستورات معنوی، بندگان پرورش مییابند. این ربوبیت در دعا است. دوم هم در ادعیه مأثور است که بندگان را تربیت میکنند. در دعای مأثور به من و تو میگویند بیا تا ما به تو یاد بدهیم که چه بگویی تا مُشکلت حل شود. بیا من به تو یاد میدهم.
وجه دیگر دعاهای مأثور این است که ما میبینیم در بین این دعاها، مضامینی وجود دارد که از «ساحتِ ما» به دور است. وجه اول، مضامینی بود که از «ساحتِ آنها» به دور است و ایشان منزه هستند؛ وجه دوم، مضامینی است که از «ساحتِ من و تو» به دور است. چه بسا شاید در تخیل ما هم نگنجد. مثلاً در دعای کمیل این جملهها آمده است: «فَهَبْنِی یَا إِلَهِی وَ سَیدِی صَبَرْتُ عَلَی عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَی فِرَاقِک».
این حرفها از ساحت بنده و شما به دور است که بگوییم ای سید من، ای مولای من، ای پروردگار من، گیرم که بر آتش عذاب تو صبوری کردم، چگونه بر فراق تو صبر کنم؟! ظاهراً این جملات هیچ ربطی به من و شما ندارد! اینها هم یکسری از مضامین دعاهای ما است که به خود آن حضرات مربوط میشود. یک وقت اشتباه نشود! هیچ مانعی نیست که بعضی از مضامین در ادعیه وجود داشته باشد که فقط مرتبط با خود آنها باشد و به ما مربوط نباشد. وجه دیگر را انشالله در وقتی دیگر مطرح میکنیم.