23مهر آمده است تا فضای آکنده از سکوت سرد رسانهها و مسئولان را بشکند و فریاد برآورد که در یک جامعه وامدار عدالتمحوری، نابینایان نیز حق دارند از فرصتهای اجتماعی برابر بهرهمند شوند.
مشکلات جامعه نابینایان را نمیتوان با عبارات کلیشهای و کلیگوییهای رایج، مورد تحلیل قرار داد. هرچند نگرشهای تبعیضآمیز بهعنوان اصلیترین مانع حضور اجتماعی نابینایان تلقی میشود اما باید توجه داشت که نگرشهای منفی، نه یک مقوله مجزا بلکه معلول سایر مشکلات این افراد اعم از نابرابری فرصتهای شغلی و آموزشی و نامتناسب بودن امکانات شهری است.
اینکه مسائل معلولان از جمله نابینایان چنانکه باید در رسانهها منعکس نمیشود، قانون جامع حمایت از حقوق افراد معلول اجرا نمیشود و مشکلات عاطفی و معیشتی با زندگی بسیاری از آنان عجین شده، واقعیتهایی است که پیشکسوتان و اصحاب قلم بارها به آن پرداختهاند. اما در اینجا پرسش این است که آیا جامعه علمی کشور تاکنون توجه خاصی را به موضوع نابینایی و کم بینایی معطوف داشته است؟ آیا اساسا برای حل مشکلات نابینایان، تحقیقات کاربردی قابلقبولی صورت گرفته است؟
بررسی منابع علمی موجود در مؤسسات و مراکز آموزش عالی، پرده از یک واقعیت تلخ برمیدارد و آن اینکه موضوع نابینایی و کم بینایی، کمترین منابع علمی را بهخود اختصاص داده است؛ چنان که در حال حاضر مجموعه کتب منتشرشده در این رابطه، کمتر از 30عنوان کتاب است که برخی از آنها نیز از لحاظ قواعد ترجمه و تالیف، دارای کیفیت مطلوبی نیستند. دامنه پژوهشهای
انجام شده پیرامون جنبههای روانشناختی و اجتماعی معلولیتهای بینایی هم بسیار محدود است.
اسناد پژوهشی موجود حاکی از آن است که تحقیق در این باره، چندان مورد توجه اساتید و دانشجویان قرار نگرفته است. البته ضعف ارتباطهای بین بخشی میان سازمانهای متولی امور معلولان و مراکز آموزش عالی را باید یکی از اصلیترین دلایل این بیتوجهی دانست. رد پای کمرنگ موضوعات مرتبط با افراد معلول بینایی، نهتنها در منابع علمی مکتوب بلکه در محیطهای مجازی و رسانههای سمعی و بصری نیز کاملا مشهود است. همه ساله تعداد معدودی از پایاننامهها در مقاطع کارشناسیارشد و دکتری با محوریت مسائل نابینایان تهیه میشود درحالیکه هیچ نشانی از این تحقیقات در پایگاههای اطلاعاتی پژوهشکدهها و دانشگاهها یافت نمیشود. عدموجود سایتهای تخصصی که اطلاعات آموزشی و پژوهشی مورد نیاز محققان و کارشناسان را بهصورت متمرکز ارائه کنند، کار علمی در این عرصه را دشوار میسازد.
حال چنانچه دایره نگاه خود را از حوزههای دانشگاهی فراتر ببریم، میتوانیم عملکرد صدا و سیما و مطبوعات را در ارائه تصویری علمی از مسائل نابینایان بررسی کنیم. هرچند دستاندرکاران مطبوعات درمقایسه با رسانه ملی، فضای مساعدتری را برای طرح مشکلات افراد نابینا و کم بینا فراهم آورده و حتی در پارهای موارد، متخصصان را نیز به این بحث وارد ساختهاند اما نگاه رسانهای آنان موجب شده تا طرح چنین موضوعاتی، تنها به مناسبتهای خاص محدود شود یا تحتالشعاع مسائل سازمانی و دیدگاههای خاص مدیران اجرایی قرار گیرد. حال باید پرسید که جای میزگردها و گزارشهای علمی- تخصصی درمیان انبوه تصاویر و صداهای رسانه ملی در کجاست؟
ترغیب محققان به پژوهش در زمینه انواع معلولیتهای بینایی و مسائل مبتلایان، در وهله نخست مستلزم تقویت ارتباطهای بین بخشی میان مراکز آموزش عالی و سازمانهای متولی امور معلولان است. تنها در سایه چنین روابطی است که فرصت هماندیشی و طرح انتظارات متقابل بهویژه ترغیب جامعه دانشگاهی به فراهمسازی منابع آموزشی و پژوهشی مرتبط با افراد معلول بینایی مهیا میشود. آشنایی هرچه بیشتر دانشجویان با مراکز آموزشی و توانبخشی نابینایان در دورههای کارورزی نیز به تقویت دیدگاههای علمی دانشپژوهان و توجه آنان به رسالتی که بر عهده دارند، کمک مؤثری خواهد کرد. بدیهی است که عوامل مشوق مانند اعطای امتیازات علمی به محققان حوزه معلولان، پرداخت کمکهای مادی و حمایت از چاپ و نشر آثار مربوطه، دارای تأثیرات بسزایی در ارتقای انگیزه محققان خواهد بود.
انعکاس اولویتهای پژوهشی و تالیفی توسط متولیان امور نابینایان میتواند خطمشی روشنی را برای مولفان و محققان علاقهمند ترسیم کند. درحال حاضر اطلاعات دقیقی درباره دموگرافی نقایص بینایی (خصوصیات جمعیت شناختی این معلولیت) در دست نیست که این خود، فرایند خدماترسانی را دشوار میسازد. تعیین درصد شیوع و بروز آسیبهای بینایی در مناطق مختلف کشور در اتخاذ سیاستهای پیشگیرانه، دارای اهمیت بسیار است. همچنین میزان اثربخشی مداخلات زود هنگام در مراحل مختلف رشد کودکان معلول و مسائل رفاهی، اجتماعی و روانشناختی خانوادههای این افراد از جمله مهمترین اولویتهای پژوهشی این حوزه محسوب میشوند. شناسایی نیازها و روشهای آموزشی اثربخش، ارزیابی مشاغل قابل احراز توسط نابینایان و مهارتهای حرفهای آنان نیز از دیگر اولویتهایی هستند که زمینههای پژوهشی جذابی را برای محققان فراهم میآورند.
تالیف کتابهایی با محوریت اصول توانبخشی، جنبههای روانشناختی نقایص بینایی، مداخلات زودهنگام و آموزش خانوادهها، معرفی ابزارها و روشهای آموزشی نوین و بهویژه نحوه استفاده از رایانه در قادرسازی نابینایان، بخشی از موضوعاتی هستند که میتوانند مسیر حرکتهای جدید در تهیه منابع علمی مورد نیاز را تعیین کنند.
غنی ساختن پایگاههای پژوهشی کشور و درج اطلاعات مرتبط با امور نابینایان در این پایگاهها، ایجاد سایتهای تخصصی و متمرکز ساختن منابع و اطلاعات مورد نیاز محققان، مجموعه اقداماتی هستند که راه کندوکاو را برای پژوهشگران امور نابینایان هموار میسازند. البته تلاشهای علمی محققان، زمانی دارای بیشترین اثربخشی خواهد بود که نتیجه آن در قالبی جامعه پسند به اقشار مختلف مردم منعکس شود که این مهم نیز مستلزم تغییر رویکرد رسانهها بهویژه صدا و سیما در قبال مسائل معلولان است.
جای تردید نیست که خلأهای قانونی و نامشخص بودن جایگاه افراد نابینا در نظام پژوهشی کشور، کار محققان را دشوار میسازد اما راه چاره، پیمودن مصرانه راهی است که هرچند ناهموار بهنظر میرسد اما اگر بهدیده همت نگریسته شود، هموار است و همگام با گامهای استوار.