اما یکی از اهداف کلیدی این طرح - که تصویب شد ولی به درستی تا امروز اجرا نشده- تأمین و آموزش نیروهای انسانی کارآمد و متخصص در بخش دولتی و خصوصی است. به گفته کارشناسان، هنوز تعداد مدرسان صنعت گردشگری پاسخگوی نیاز آموزشی این حوزه نیست. با گذشت 31 سال از راه اندازی دوباره مرکز آموزش خدمات جهانگردی در ایران، صنعت توریسم کشور هنوز در نقطه صفر قراردارد.
این روزها خبرهای مختلفی از گوشه و کنار دنیای گردشگری به گوش میرسد. ساخت بزرگترین مجموعه آبی جهان در یکی از کوچکترین کشورهای حاشیه خلیجفارس یا برنامهریزی چشم بادامیهای چین برای افزایش چند برابری درآمد از محل صنعت گردشگری نمونههایی از این اخبار هستند. اما در کشور ما افزایش نرخ بلیت هواپیما و قطار، کمبود فضاهای اقامتی، کمبود مراکز خدماتی بین راهی و دهها مورد دیگر دلمشغولیهای اهالی صنعت گردشگری آن هم در کشوری است که دارای ظرفیتهای بالایی برای جذب گردشگر و کسب درآمد است. اما پیشفرض استفاده از تمامی امکانات در حوزه گردشگری و داشتن توانایی برای پذیرایی از مسافران داخلی و خارجی در داشتن نیروی مجربی خلاصه میشود که بتواند گردشگر را راهنمایی کند یا در دیگر بخشهای متنوع این صنعت کار خود را در حد بینالمللی بلد باشد.
محمد نصرتی، کارشناس گردشگری در باره نحوه آموزش نیروهای علاقهمند برای صنعت گردشگری به همشهری میگوید: در تمام کشورها آموزش گردشگری با حمایت مالی دولتها و با همکاری تنگاتنگ اصناف صورت میگیرد ولی در ایران متأسفانه حمایت و همکاری اتحادیه هتلداران و انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی و جهانگردی در زمینه آموزش بسیار اندک و نارساست.
به گفته کارشناسان، یکی از فقیرترین بخشهای گردشگری در کشور ما، بخش آموزش نیروهای حرفهای است چرا که منابع آموزشی آن بسیار محدود است و آنچه موجود است نیز گردآوری و ترجمههایی است که در بسیاری از موارد به دور از نیازها و فرهنگ کشور ماست.
مینا زرین پور، کارشناس ارشد مدیریت و مدرس گردشگری نیز در این باره به همشهری میگوید: بررسیهایی که در کشورهای حاشیه خلیجفارس درخصوص گردشگری انجام شده، نشان میدهد که گردشگری نیازمند مزیتهای تاریخی و اکولوژیکی نیست بلکه نیازمند برنامهریزی و سرمایهگذاری در بخشهای مختلف از جمله آموزش است. ایران در صنعت گردشگری هنوز نوپاست، از اینرو بیشتر منابع آموزشی هم که در کشور ما وجود دارد، منابع خارجی است.
بیشتر استادانی که در این حوزه تدریس میکنند یا از استادان جغرافیا هستند یا از استادان مدیریت و از اینرو با اصول زیربنایی این رشته بهصورت جزئی آشنا نیستند. از این مورد که بگذریم جدایی بخش دانشگاهی از بخش اجرایی خود مسئلهای است که شکاف عمیقی را بهوجود آورده است.
منابع آموزشی ناکافی و محدود
بهنظر میرسد که امروز از نظر تعداد مراکزی که برگزارکننده دورههای تخصصی گردشگری هستند مشکل چندانی وجود ندارد اما عمدهترین مشکل این بخش به گفته کارشناسان، نبود منابع کافی برای تدریس در این مراکز آموزشی است. منابع محدود این رشته به گفته صاحبنظران حتی به روز هم نیستند چرا که تالیف، گردآوری و ترجمه و در نهایت نیز انطباق آن با نیازهای امروز جامعه بسیار هزینهبر است. وقتی رمانی در ایران چاپ میشود بازار هدف آن گسترده است، اما شمارگان کتاب هتلداری بسیار محدود است و مخاطب آن نیز محدود .
رضا نوری، کارشناس ارشد مدیریت و تورلیدر نیز در این باره به همشهری میگوید: امر آموزش در صنعت گردشگری مورد غفلت قرار گرفته است و ما بحث آموزش و خدمات استاندارد را بهطور جدی پیگیری نکردهایم. وی در ادامه میافزاید: هر صنعتی محتاج آموزش و بازآموزی است و امر آموزش امری است که امروزه در زندگی بشر حتی در زندگی فردی خود را نمایان میکند. این صنعت نیازمند نیروهای کارآمد و کاردان است و اگر این صنعت نتواند خود را از بحث آموزش تغذیه کند، بهطور قطع نمیتواند توسعه پیدا کند.
مازیار کوشا، یکی دیگر از فعالان این عرصه در این باره میگوید: در کشور ما راهنمایان گردشگری در 2گروه راهنمایان طبیعتگردی و راهنمایان فرهنگی، تقسیمبندی میشوند با اینکه برخی از دروس این دو گروه یکسان است، درصورتی که برخی از کارشناسان معتقدند که یک تورلیدر باید با همهدروس فرهنگی و طبیعتگردی همزمان آشنا باشد. کوشا در ادامه به سر فصل دروس اشاره میکند و میگوید: بهنظر میرسد نحوه آموزش و همچنین سرفصلهای آموزشی برای راهنمایان گردشگری، بهروز و کارآمد نیست. کلیات بسیار مهم و کلیدی در آن نادیده گرفته شده علاوه بر اینکه بسیاری از دانشجویان راهنمای گردشگری با انگیزههای متفاوت در دورهها شرکت میکنند و از آنجایی که تصور درستی از گردشگری و شغل آیندهشان ندارند، در طول دوره آموزشی انگیزههایشان را از دست میدهند.
آموزش، ضرورت اجتنابناپذیر
امروز بحث آموزش در زمینه اکوتوریسم یا طبیعتگردی از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ تا جایی که کارشناسان محیطزیست در مورد طبیعتگردان غیرحرفهای هشدار میدهند. محمد نصرتی در این باره میگوید: در حال حاضر آموزش در بحث اکوتوریسم از اهمیت بسزایی برخوردار است و برای دستیابی به توسعه پایدار در اکوتوریسم نیازمند آموزش حرفهای هستیم. همچنین توسعه پایدار بهعنوان حرکت مهم فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی، انسجام و رسیدن به اهداف مشترک در برنامهریزی و اجرای طرحهای آموزشی باید مدنظر باشد. نصرتی با مطرح کردن بحث آموزش در اکوتوریسم ایران معتقد است که در حال حاضر با چشماندازهای منفی روبهرو بودهایم که بهدلیل استفاده نادرست از منابع طبیعی بهوجود آمده است. استفاده علمی از منابع طبیعی نوعی محافظت است.
با توجه به گفته کارشناسان، میتوان نتیجه گرفت در حوزه اکوتوریسم علاوه بر تورلیدرها، گردشگران نیز باید آموزش ببینند اما سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که متولی امر آموزش و فرهنگسازی در حوزه گردشگری است، درخصوص آموزشهای همگانی تا چه حد پیشرفت داشته است؟
از بحث تخصصی آموزش که از نیازها و زیرساختهای گردشگری کشور محسوب میشود و میتواند سرمایهای نامحسوس- که همان نیروی انسانی است- را برای ما بهوجود بیاورد، بگذریم. درخصوص آموزش همگانی در برخورد با منابع طبیعی و میراث فرهنگی هم آنقدر ضعف عملکرد داشتهایم که همچنان گردشگران ناآگاه تیغ جهالت بر دیواره بنایی تاریخی میکشند تا تاریخ دیدارشان از بنای مورد نظر را به یادگاری هک کنند. اصلا چرا دیوارنویسی بناها، بد نیست؟ در همین نزدیکی تهران سری بزنیم به جاده چالوس و ببینیم اسم این گردشگران نازنین با اسپری روی دیواره کوهها هک شده یا نه. نه اینکه گردشگر مقصر نباشد اما مقصرتر از گردشگر، متولیان امر گردشگری هستند که برای آگاهی مردم تلاشی نمیکنند. آیا کسی از شما یک میانبرنامه آموزشی از سازمان مربوطه در صدا و سیما دیده یا شنیده است؟ بروشورهای آموزشی یا برنامههای آموزشی در فرهنگسراها یا مکانهای عمومی چطور؟