تونی بلر در سخنرانی خود که با عنوان بیدار باشی برای چالش ایران ایراد شد، سعی کرد با هزاران شعبده، انگلیس را مدافع دموکراسی و مدارا معرفی کند. او کوشید با نادیده گرفتن مشارکت گسترده مردم ایران در انتخابات 24 آذر، بار دیگر جایگاه استراتژیک ایران را کم اهمیت جلوه دهد.
بلر توضیح نداد که چرا انگلیس انتخابات فلسطین در دی ماه سال گذشته را به رسمیت نمیشناسد. تحولات اخیر ثابت کرده است، که دموکراسی، مدارا و احترام به دیگران و آزادی ظاهراً فقط دیگی است که باید برای غرب بجوشد.
اول از همه می خواهم توضیح دهم که تاریخ دو کشور ما چقدر در 200 سال گذشته در هم تنیده است و هیچ کشوری طی این مدت به این اندازه در اینجا حضور نداشته است. انگلیس به این رابطه منحصر به فرد افتخار میکند. ما هر یک میدانیم که دیگری چگونه فکر میکند و چه واکنشی دارد. به یکدیگر اعتماد داریم. میدانم که در اینجا گاهی لندن را امارات هشتم میخوانند و در سال گذشته بیش از نیم میلیون نفر از امارات متحده عربی به انگلیس رفتهاند.
انگلیس هم از اینکه بیش از 120 هزار تبعه در این کشور دارد افتخار میکند و میدانم که بیش از یک میلیون جهانگرد انگلیسی از اینجا دیدن میکنند که بیش از 100هزار نفر از آنها در همین جا در دوبی هستند. رابطه رو به رشد تجاری را هم باید اضافه کرد. امارات نهمین بازار بزرگ صادرات انگلیس است.
صادرات ما به اینجا بیشتر از چین است. در پنج سال گذشته آمار و ارقام تجارت انگلیس با امارات دو برابر شده است. رابطه سرمایهگذاری دو کشور هم بسیار قابل توجه است و ما مثلا از خرید شرکت P&O0 انگلیس توسط شرکت بنادر دوبی استقبال میکنیم.
به همین دلیل چند ماه پیش تصمیم گرفتیم تا امارات را به یکی از ده شریک تجاری اولویتدار دولت انگلیس در پنج سال آینده تبدیل کنیم. الان که اینجا ایستادهام و شمار تجار را میبینم به این نتیجه میرسم که چه تصمیم درستی گرفتیم.
ما باید در همه زمینهها برای آینده آماده شویم و آینده را بسازیم: در زمینههای سیاسی، امنیتی ، دفاعی، تجاری ، آموزشی و فرهنگی. در همین راستا من در گفتوگوهایم با مقامات عالیرتبه امارات به این نتایج رسیدهام: برقراری گفتوگوهای منظم با حضور مقامات عالیرتبه دو طرف بر سر چالشهای امنیتی منطقه که پیش روی هر دو کشور وجود دارد؛ رفت و آمد مرتب رهبران تجاری دو کشور برای پیشبرد هر چه بهتر روابط تجاری و مبادلات بیشتر فرهنگی و آموزشی.
امارات همچنین مکان مناسبی برای جمعبندی سفر من به منطقه است. میخواهم بقیه سخنرانیام را به تحولات این منطقه و چگونگی نقش ما در کمک به شکلگیری این تحولات اختصاص دهم. اغلب بحثهایی که درباره خاورمیانه و دیدگاه مسلمانان میشود به گونهای است که گویی فقط دو دیدگاه وجود دارد: یکی دیدگاه مسلمانان افراطی و دیگری دیدگاه غرب. در حقیقت همانطور که یک هفته گذشته نشان داد بخش عمدهای از نظرات و دیدگاههای این منطقه دیدگاه میانهروهایی است که به دنبال صلح هستند.
این، هم دیدگاه بخشی از مردم است و هم بسیاری از دولتها. وظیفه ما بسیج این دیدگاهها و استفاده از آن برای ایجاد شرایطی است که در آن مردم بتوانند فرصت امنیت، آرامش، دموکراسی، آزادی و کامیابی اقتصادی داشته باشند. در غیر این صورت به نیروهای افراطی امکان و فرصت دادهایم تا با استفاده از فقدان یک جایگزین آشکار و مشخص به فعالیت بپردازند.
در نگاه اول سفری که توقفگاههای مختلف و متفاوتی داشته باشد اندکی عجیب به نظر میرسد. سفری که با نشست شورای اروپا در بروکسل شروع شد و بعد از چند توقف به اینجا یعنی دوبی رسید چه هدفی داشته؟ در بروکسل رهبران اروپا تصمیم گرفتند به روند پذیرش ترکیه در اتحادیه ادامه دهند.
البته شرایط عضویت باید تامین شود همانطور که برای دیگر درخواستکنندگان ورود به اتحادیه تامین شد. اما بر خلاف دیگر کشورهای متقاضی عضویت در اتحادیه که هدف کلی باعث توجیه بعضی تناقضهای سیاسی میشد، در مورد ترکیه کاملا برعکس است و حتی اگر شرایط کاملا مهیا شود سیاست ممکن است مانع ایجاد کند. شک نکنید که اگر چنین اتفاقی بیافتد جهان اسلام به این نتیجه میرسد که دلیل آن جهتگیری مذهبی ترکیه است. این نتیجهگیری برای همه ما پیامدهای استراتژیک دارد.
ترکیه در زمان نخستوزیری اردوغان شاهد تحولات و تغییرات اقتصادی و سیاسی بوده است که در اثر وجود دورنمای عضویت این کشور در اتحادیه اروپا پدید آمد. ترکیه کشور مسلمانی است که نشان داد چقدر مشتاق راه یافتن به دنیای مدرن، کنار گذاشتن افراطگرایی و در آغوش کشیدن دموکراسی است و میخواهد از حمایت بینالمللی برای حل مشکل طولانی مدت مناقشه قبرس بهره بگیرد.
مصر مانند بسیاری از کشورهای عربی دیگر در تقلای نوسازی است اما نگران این است که در این روند عوامل تندرو از اهداف و نیات خیر نوگرایان سوءاستفاده کنند.
در عراق روز و شب نبردی برای بقا میان دولت منتخب مردم و نیروهای چند ملیتی حامی آنها از یک طرف و نیروهای تندرو و افراطی مورد حمایت نیروهای خارجی وابسته به دیکتاتوریهای سکولار یا حکومتهای مذهبی از طرف دیگر در جریان است. آنجا در بصره من اعضای نیروهای مسلح انگلیس را دیدم که خدمت قهرمانانهای را برای کشور خود و کل جامعه جهانی انجام میدادند. آنها یک پیام داشتند: مردم عادی بصره خواستار صلح هستند اما عوامل تندرویی وجود دارند که با حمایت خارجیها مصمم به شکستن این اراده هستند.
مقصد بعدی من محل طولانیترین مناقشه خاورمیانه یعنی اسرائیل و فلسطین بود. آنجا چه میبینیم؟ دولت اسرائیلی که اکنون موافقت کرده از تشکیل یک کشور فلسطینی حمایت کند. رییستشکیلات فلسطینی که خواستار مذاکره بر سر ایجاد کشور فلسطین، در کنار به رسمیت شناختن اسرائیل است. اما چون فتح نتوانست پیشرفتی در زمینه تحقق راه حل دو کشور به دست آورد مردم حماس را انتخاب کردند. اکنون مردم میان رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین که میخواهد اسرائیل را به رسمیت بشناسد اما نمیتواند و دولت منتخب حماس که موجودیت اسرائیل را نفی میکند و همچنین عوامل تندروی افراطی که هرگونه احتمال صلح را رد میکنند، سرگردان هستند.
اکنون ما اینجا در معجزه مدرنی در حال سخن گفتن هستیم به نام امارات متحده عربی. کشور مسلمانی که در چند دهه خود را به یک قدرت اقتصادی و مرکز جهانگردی با درهای گشوده به سوی دنیا تبدیل کرد. غزه و بصره هم میتوانند چنین شوند اما اگر سیاست کشورهایشان بگذارد.
این سفر بسیار پرکار بود. باید افغانستان را هم در این سفر میگنجاندیم. جایی که مردم آن در حال نبرد با افراطیون طالبان هستند. یا سودان و سومالی را. در پاکستان مشرف مسیر نوسازی را طی میکند. در انگلیس و در بقیه نقاط اروپا این بحث در جریان است که چگونه ما میتوانیم با مدارا و تحمل باشیم و با مردم بدون در نظر گرفتن نژاد و مذهبشان به یک شیوه رفتار کنیم.
در سراسر جهان کشمکشی قدیمی میان معتقدان به دموکراسی و نوسازی و نیروهای تندرو وجود دارد. این چالش قرن 21 است. اما بخش عمدهای از افکار عمومی خود ما یا فکر میکنند که چنین موضوعی اصلا وجود ندارد یا اگر هم وجود دارد مشکل ما یعنی آمریکا و متحدانش است.
در موقعیتهایی که تروریستها با بیرحمی تمام مردم بیگناه را قصابی میکنند و درگیریهای قومی و مذهبی ایجاد میکنند، ما میگوییم که واکنشمان باید مقاومت و مبارزه باشد. مثل عراق و افغانستان. اما بعضی هستند که میگویند نباید مداخله کرد و بهتر است آنها را به حال خود رها کنیم و این به ما ربطی ندارد.
عواملی از ایران از تروریسم در عراق حمایت میکنند تا مانع از پیشرفت روند دموکراسی شوند! یا در لبنان یک دولت دموکراتیک منتخب روی کار آید! اما بخش عمدهای از افکار عمومی جهان نسبت به این شرایط بیتفاوت است.
به نظر من باید از خواب بیدار شویم. این نیروهای افراطی با استناد به تعبیر و تفسیر غلطی از اسلام علیه ما مبارزه میکنند.ما باید متحدانمان را بسیج کنیم تا در این منطقه نوسازی کنند و نیروهای افراطی را شکست دهند. هیچ چیز به این اندازه اهمیت ندارد. هیچ چیز نباید در راه ما قرار گیرد. به همین دلیل است که اروپا نباید به ترکیه پشت کند. باید شاهد موفقیت ترکیه باشیم و نفوذ آن را نه تنها در منطقه بلکه در کل جهان اسلام ببینیم.
این حقیقت که ترکیه یک کشور مسلمان است یک فرصت است نه تهدید. ما باید از مردم اسرائیل و فلسطین حمایت کنیم تا به صلح برسند. در اینجا سه اولویت فوری وجود دارد: دادن امکان و فرصت به دفتر ریاست جمهوری فلسطین برای آنکه به سود مردم فلسطین عمل کند. نشستی میان اولمرت نخستوزیر اسرائیل و عباس رییس جمهور فلسطین برگزار شود و روند سیاسی با هدف دستیابی به راه حل دو کشور به سرعت از سر گرفته شود.
باید هر کاری که در توان داریم برای کمک به دولتهای عراق و افغانستان برای دستیابی به ثبات انجام دهیم. فرار کردن و عقبنشینی راه حل خوبی نیست. باید از میانهروهای عرب حمایت کنیم. باید چالش استراتژیک ایران را بشناسیم. آنها میخواهند دست ما را در لبنان، عراق و فلسطین ببندند. ما باید نیت آنها را فاش کنیم و برای جلوگیری از تحقق آن ائتلاف کنیم. برای این کار ما به حمایت کشورهای منطقه نیاز داریم.
در هر مرحله از این نبرد ما باید به طرفداری از آنهایی عمل کنیم که در ارزشها با ما مشترک هستند. باید به سرزنش کردن خودمان خاتمه دهیم. وقتی تروریستها مردم بیگناه را در عراق و افغانستان میکشند چه دلیلی دارد که نیروهای آمریکایی و انگلیسی سرزنش شوند. رنج مردم این منطقه بسیار دردناک است. اگر سیاست ما اشکالی داشته باشد آن اشکال در کمکاری در ایجاد تغییر بوده است.