او با بیم از اینکه به خاطر نقشش در جنگ عراق گرفتار نفرین تاریخ شود، اکنون برای تصحیح میراث سیاسیاش به تقلا افتاده است. سفر اخیر او به خاورمیانه هم در همین راستا بوده است.
بلر تلاش میکند برای جبران گذشته حداقل در این روزهای آخر روند صلح خاورمیانه برای حل مناقشه فلسطین را احیا کند. اما در این راه با تناقضهای جدی روبهروست. او خود را طرفدار تشکیل کشور فلسطین جا میزند اما در جنگ عراق طرف نومحافظهکاران طرفدار اسرائیل بوده است.
وقتی اسرائیل در تابستان گذشته جنگ علیه لبنان را شروع کرد، بلر درخواستی برای آتشبس مطرح نکرد. بلر همچنین هیچ گاه از اسرائیل نخواسته حق فلسطینیها برای تشکیل کشور مستقل را به رسمیت بشناسد.
از ماه جولای تاکنون بیش از 500فلسطینی در حملات اسرائیلیها کشته شدهاند اما بلر حتی یک کلمه هم حرفی نزده است. دیوان عالی اسرائیل در اقدامی حیرتآور حکمی صادر کرده که کشتار هدفمند را مشروع میکند. اما حتی این کار هم با واکنشی از سوی بلر روبهرو نشده است. نزدیکترین مشاوران بلر همچون لرد لوی و سر نیجل شینوالد که در دهه گذشته مناصب مهمی داشتهاند همگی در اردوگاه طرفدار اسرائیل هستند.
بلر با این سابقه به خاورمیانه رفت. پیام او در این سفر این بود که میانهروها علیه تندروها متحد شوند. از نظر بلر انگلیس، آمریکا، اسرائیل و غرب در کنار میانهروهای عرب باید علیه نیروهای تندرو به نمایندگی ایران، سوریه، حزبالله و حماس متحد شوند. این تقسیمبندی سیاه و سفید و خیر و شر در واقع کلام بوش است.
این بازی با کلمات است نه یک تحلیل سیاسی یا حتی سخن منطقی. اینگونه سخن گفتن به مناقشات منطقهای دامن میزند نه اینکه آنها را حل کند. اشتباه بلر در این است که در رویکرد خود به خاورمیانه بر مشکل و مناقشه فلسطین تکیه میکند. به جای این او باید به طور کلی به مناقشه اعراب و اسرائیل بپردازد. او در سخنانش هیچ اشارهای به سوریه و نقش این کشور ندارد. او همچنین در اظهار نظراتش در این سفر بارها از عباس و سخنرانی او دفاع کرد.
سیاست بلر به صلح و آشتی منجر نمیشود بلکه به جنگ داخلی در فلسطین میانجامد. اگر منافع مشروع ایران، سوریه، حزبالله و حماس در نظر گرفته نشود، هیچ مشکلی در خاورمیانه حل نخواهد شد.