از وزارت بهداشت تا سطح دانشگاهها همه بر این جمله متفقالقول هستند که سلامتی زنان دارای ابعاد مختلفی است و هر بعدی باید جداگانه بررسی شود.با توجه به آنچه از شواهد بر میآید اگر بخواهیم با یک نگاه اجمالی به این قضیه نگاه کنیم نباید جایگاه خیلی بالایی داشته باشیم اما فعالیتهایی در این زمینه شروع شده که امیدواریهایی را در آینده بهدنبال دارد.
در حال حاضر برخی شاخصهای بهداشتی کشور ما در مقایسه با کشورهایی مثل ترکیه، سوریه، مصر و اردن وضعیت بهتری دارد. دکتر عالیه فراهانی کارشناس اداره میانسالان وزارت بهداشت در اینباره میگوید: در ایران شاخص مرگ و میر مادران، نوزادان و واکسیناسیون، بهمراتب خیلی بهتر از کشورهای نامبرده است و در مواردی مثل بروز سرطان دهانه رحم که در کشورهای در حال توسعه و حتی کشورهای توسعه یافته بهدلیل فرهنگ حاکم برجامعه، معضلی از معضلات بهداشتی است میزان ابتلا در کشور ما 3/2در 100 هزار است و مواردی چون شرایط مذهبی حاکم بر جامعه ما، در کاهش این مهم تأثیر بسزایی داشته است.
در سالهای اخیر در بعد سلامت جسمی و فیزیکی و حتی مواردی مثل امید به زندگی پیشرفتهای تقریبا خوبی در کشور ما وجود داشته تا جایی که امید به زندگی در زنان ایرانی بهطور متوسط به 62سال رسیده اما با این حال با این سؤال مهم روبهرو هستیم که با توجه به اهمیت مواردی چون تأثیر پیشگیری در ایجاد سلامت و مهمتر از آن آموزش بهداشت از دوران کودکی، که میتوانند بهنوعی پایههای اساسی در ارتقای سلامت باشند چه اقداماتی انجام شده است؟ دکتر فراهانی در پاسخ ضمن تأکید بر اهمیت موارد عنوان شده میافزاید: برنامه کشوری یائسگی (پیشگیری از مشکلات شایع در دوران یائسگی) و برنامه کشوری مراقبت مادران (در زمان بارداری، زایمان و بعد از زایمان) از برنامههایی هستند که برای ارتقای سلامت زنان در برنامههای پیشگیری ما گنجانده شده اند. از سویی دیگر افزودن مربیهای بهداشت به مدارس ازجمله کارهایی است که در پاسخ به شما میتوان عنوان کرد.
چالشهای موجود
بهنظر میرسد فعالیتهایی که در راستای ارتقای سلامت زنان شروع شده بحثهای زیادی را بر انگیخته است. دکتر ناهید خداکرمی ضمن تأکید بر اهمیت این چالشها میگوید: در زنان ما، امید به زندگی نسبت به دهههای گذشته بهتر شده اما اینکه در کنار آن، کاهش معلولیتها به چه سطحی رسیده، یا در راستای توجه به حق و حقوق زنان، دسترسی عادلانه به منابع، خشونت علیه زنان، تغییر جایگاه میانسالان و سالمندان در خانوادهها چه اقداماتی انجام شده بحثهایی وجود دارد. بهعنوان مثال، به خاطر محدودیتهای فرهنگی که از نمونههای آن میتوان عدماستفاده از دوچرخه در مکانهای عمومی را نام برد، هنوز زنان ما از تحرک کافی برخوردار نیستند که خود این مسئله زمینهساز برخی از بیماریهای مهم مثل افزایش وزن، دیابت ناشی از چاقی و بیماریهای قلبی- عروقی شده است.
یا اینکه در زمینه سالمندان بهنظر میرسد در گذشته این قشر جایگاه بهتری در خانوادهها داشتند درحالیکه امروزه کوچک شدن خانوادهها و مطرح شدن نگهداری سالمندان در خانههای سالمندان- حال به هر دلیلی- باعث شده که سلامت روانی زنان سالمند ما در کنار مشکلات جسمی، معضلاتی را ایجاد کند. در ادامه خداکرمی بر موضوعات مربوط به دختران جوان تأکید کرد چرا که درصورت نادیده گرفته شدن عواقب زیادی را بهدنبال دارد. وی معتقد است: دسترسی این گروه به اطلاعاتی همچون مسائل بلوغ، بارداری و زایمان کم است درحالیکه پایه مادران سالم از این دوران گذاشته میشود و شاید از دلایل مهم افزایش آمار سزارین در سالهای اخیر همین عدمآگاهی بوده است چراکه زنان ما در مورد زایمان طبیعی و عوارض سزارین اطلاعات کافی ندارند.
سلامت روان نیازی اساسی
شواهد حاکی از این مطلب هستند که سلامت روانی زنان از ارکان اساسی ارتقای سلامت زنان است. در بسیاری از جوامع سلامت روانی زنان تحتتأثیر مسائل فرهنگی و اجتماعی است. صحبتهای دکتر پرویز رزاقی روانشناس و مدرس دانشگاه، تأییدی بر این موضوع است. وی میگوید: امروزه زنان ما برای تثبیت موقعیت خود در جامعه، تلاش مضاعفی را شروع کردهاند. معمولا به زنان به دلایل محدودیتهایی چون بارداری، زایمان و غیره نقشهای اجتماعی بالایی داده نمیشود و آن وقت این زن برای به دست آوردن هویت زن بودن خود دست به تلاش مضاعفی میزند اما از سوی دیگر با انتظاراتی که خانواده از وی دارد روبهرو است. این مسئولیت زیاد باعث مشکلات و تعارضاتی برای زنان ما شده است. این در حالی است که اگر از تمام ظرفیتهای بالقوه روانی- جسمی زنان استفاده شود میتوان به نتایج مثبتتری دست پیدا کرد.
بنا بر اظهارات این روانشناس اگر زنان ما بتوانند تعادلی را بین نقشهای درون خانواده و نقشهای اجتماعی خود برقرار کنند، به سمت سلامت روانی بیشتری حرکت میکنند. اما اینکه چگونه این تعادل بر قرار خواهد شد، دکتر رزاقی معتقد است: تغییر نگاه مردان نقش بسیار مهمی دارد. اگر مردان در رسیدن به اهداف همسرانشان همکاری لازم را داشته باشند و از اداره منزل گرفته تا نگهداری فرزند شرکت کنند و مسئولین جامعه به توانمندیهای زنان بهرغم محدودیتهای خاص زنان واقف باشند و با واگذاری مسئولیتهای مدیریتی یا اداری به زنان، آنها را هم رده مردان تلقی کنند قدمهای مثبتی در راستای ارتقای سلامت زنان برداشته خواهد شد.
وی در ادامه افزود: از آنجا که پایههای سلامت انسان از جمله زن، در خانواده گذاشته میشود بنا براین نباید از این نکته غافل شویم که داشتن یک خانواده سالم چقدر میتواند در آینده سلامت زنان نقش داشته باشد. هنوز در برخی از خانوادهها که تعدادشان کم نیست تبعیضهای جنسیتی دیده میشود که این داستان باید با کمک مردان، دولتمردان و خود زنان خاتمه یابد. زنان ما باید به این نکته آگاهی داشته باشند که میتوانند با مطالعه، ادامه تحصیل و رفتوآمدهای اجتماعی درجهت افزایش سلامت روانی خود قدمهایی بردارند. از سویی دیگر فرهنگسازیهایی که از طریق مطبوعات و رسانهها میتواند صورت گیرد نقش مهمی در این رابطه دارند.