سه‌شنبه ۴ آبان ۱۳۸۹ - ۰۷:۲۸
۰ نفر

حسن علیزاده: روابط ایران و روسیه همواره از فراز و نشیب‌های زیادی برخوردار بوده است، به‌نحوی که گاهی اوقات 2کشور آن‌چنان به یکدیگر نزدیک شده‌اند که صحبت از «شراکت استراتژیک» آنها به میان آمده و گاهی نیز چنان از هم فاصله گرفته‌اند که به مرزهای تیرگی در روابط رسیده‌اند.

کاخ کرملین - روسیه

به‌نظر می‌رسد دررابطه با مسائل ایران و روسیه 2نگاه کلی و متعارض وجود دارد؛ نگاه اول با دیدی خوش‌بینانه به مسائل بین ایران و روسیه نظر می‌افکند و تهران و مسکو را متحدانی طبیعی با اهدافی یکسان می‌پندارد و رویکرد دوم با نگاهی بدبینانه، اغلب رأی به یکسویه بودن روابط 2کشور به نفع روسیه می‌دهد. در این بین رویکر سوم با مبنا و معیار قرار دادن منافع ملی و اهداف ملی به بررسی روابط بین 2کشور می‌پردازد. تکیه اساسی رویکرد سوم بر این اصل استوار است که رفتار بازیگران در چارچوب اتحادها و تعارضات، پیوسته در حال دگرگونی است و آنچه موجب این دگرگونی می‌شود، منافع ملی و چگونگی دستیابی به آن است.

1- رویکرد خوش‌بینانه

رویکرد خوش‌بینانه بر جنبه‌های مثبت روابط ایران و روسیه نظر می‌افکند و 2کشور را متحد استراتژیک یکدیگر تلقی می‌کند. این دیدگاه روسیه را تنها قدرت عمده‌ای می‌داند که خود را دوست ایران می‌نامد و از منافع ایران حمایت می‌کند. به عقیده طرفداران این رویکرد، مخالفت با ورود نیروهای نظامی کشورهای غیرساحلی به دریای خزر، ممانعت و جلوگیری از نقش هژمونی آمریکا در روابط جهانی، شکل‌دهی به جهان چند قطبی، کمرنگ‌شدن قدرت آمریکا و مقابله با تلاش‌های کاخ سفید جهت منزوی ساختن یا به حاشیه راندن هر دو کشور، احتیاج روسیه به منابع مالی جدید برای ادامه حیات خود و احتیاج ایران به اقلامی که به‌لحاظ تحریم‌های آمریکا کمتر می‌تواند آنها را از بازارهای دیگر تهیه کند، از مهم‌ترین اشتراکات ایران و روسیه به حساب می‌آیند.

بر این اساس برخی از طرفداران این نظریه درصدد استفاده از تئوری برخورد تمدن‌ها و همچنین یاری گرفتن از تئوری توطئه، برای تحلیل روابط ایران و روسیه هستند. از نظر آنها ایران و روسیه باید به‌عنوان 2تمدن بزرگ با یکدیگر علیه لیبرال دمکراسی غربی متحد شوند. همچنین طرفداران این رویکرد، آمریکا و غرب را در توطئه‌سازی دائمی تحلیل می‌کنند و تنها راه رهایی از آن را اتحاد 2تمدن بزرگ اسلامی و اسلاوی می‌دانند. آنها برای یافتن عوامل وحدت‌بخش میان جهان اسلام و روس‌ها به پیوندهای مشترک فرهنگی و مذهبی بخصوص حضور حدود 20میلیون مسلمان در روسیه اشاره می‌کنند.

عده‌ای دیگر عامل نزدیکی 2کشور به یکدیگر را در ساختار نظام بین‌الملل و نوع پویش ایران و روسیه و سیاست‌های اتخاذی آنها می‌جویند و معتقدند که ایران و روسیه، هر یک به طریقی خواهان تغییر وضع موجود هستند؛ بنابراین نوع رابطه آنها با تک قطب نظام بین‌الملل می‌تواند متغیر تأثیر‌گذاری باشد که 2کشور را به یکدیگر نزدیک‌تر کند. به‌عقیده آنها تنها دلیل کوشش دستگاه دیپلماتیک ایران برای نزدیک‌شدن به روسیه، ساختار تک‌قطبی نظام بین‌الملل است. بر این مبنا ایران در شرایط تعارض با آمریکا چاره‌ای جزء اتکا بر روسیه و حمایت از مواضع روسیه نخواهد داشت.

برخی دیگر از تحلیل‌گران که قائل به رویکرد خوش‌بینانه در ایران و روسیه هستند، حمایت‌های مسکو از تهران در برابر برنامه‌های هسته‌ای و عدم‌سازش با واشنگتن را در مقابل مواضع ایران در قبال منازعات چچن، مناقشه قره‌باغ و جنگ داخلی تاجیکستان قرار می‌دهند و از همکاری مشترک میان دو کشور یاد می‌کنند.

2- رویکرد بدبینانه

رویکرد دوم، نگاهی بدبینانه را دربر دارد و سیاست‌های روسیه را ادامه سیاست‌های تزارها می‌داند. این رویکرد معتقد است که دولت روسیه بر مبنای یک استراتژی بلندمدت (فارغ از نوع حکومت‌های این کشور)، درصدد استیلای هر چه بیشتر بر سرزمین‌های جنوبی است و برای این کار از پتانسیل‌های اقتصادی، سیاسی و دفاعی برخوردار است. به همین سبب نمی‌توان ایران و روسیه را متحد استراتژیک یکدیگر قلمداد کرد.

برخی از طرفداران این رویکرد به بررسی تاریخ تحولات ایران و دخالت‌ها و تهدیدات مکرر روس‌ها می‌پردازند. آنها اسناد تاریخی را نشان‌دهنده آن می‌دانند که طی 2قرن گذشته، سرزمین ایران همواره در معرض تهدید همسایه شمالی بوده و ترس از تجاوز، در تمامی برنامه‌ریزی‌های کشور دخالت داشته است. به عقیده طرفداران این رویکرد، روس‌ها در طول تاریخ معاصر ایران بیشترین صدمات را به ایرانیان و ایران‌زمین وارد ساخته‌اند. تحمیل جنگ‌های طولانی و شکست‌های پی‌در‌پی، عهدنامه‌های تحمیلی و ننگین گلستان و ترکمنچای، جدایی سرزمین‌های شمالی ایران، اشغال ایران در طول جنگ جهانی دوم، قائله آذربایجان و کردستان، سرگرداندن ایران در حل مسئله رژیم حقوقی دریای خزر و نظامی کردن این دریا، تعلل در به پایان رساندن نیروگاه هسته‌ای بوشهر و... نمونه‌هایی از برخوردهای مغرضانه روس‌ها با ایران در گذر زمان هستند.

از این‌رو عده‌ای با توجه به این پیشینه تاریخی اذعان می‌کنند که روس‌ها در حال حاضر نیز درصدد احیای تسلط تاریخی خود بر منطقه هستند و در این راستا از رابطه خاص و تحت فشار ایران با آمریکا و غرب، بیشترین بهره‌برداری را می‌کنند. به همین سبب نیز تکیه بر نقش روسیه به‌عنوان یک قدرت بین‌المللی در رویارویی با ایالات متحده می‌تواند به نقطه آسیب‌پذیری جمهوری اسلامی ایران مبدل شود. از سوی دیگر با توجه به اوضاع و شرایط داخلی موجود در دو کشور روسیه و ایران روابط ایران و روسیه بر مبنایی راهبردی تنظیم نشده است، بنابراین نباید تصور کرد که درصورت وقوع اختلاف بین روسیه و آمریکا درخصوص ایران، روسیه به انتخاب ایران می‌پردازد. همچنین نباید فراموش کرد که روسیه قدرتی در سطح بین‌المللی است و مسائل را با نگاه متفاوتی نسبت به ایران دنبال می‌کند؛ بنابراین از این نظر روسیه و ایران اولویت‌ها و ترجیحات مشترکی ندارند و نخواهند داشت.

بر این اساس اگر چه روسیه یک قدرت هسته‌ای به شمار می‌آید و خود در طرح‌های هسته‌ای ایران مشارکت دارد، اما نگران دستیابی احتمالی ایران به تسلیحات هسته‌ای نیز هست زیرا درصورت تحقق این سناریو، در تیررس موشک‌های ایران قرار خواهد گرفت. علاوه بر این احتمال دارد که ایران با دستیابی به تسلیحات هسته‌ای، سیاست‌های به‌مراتب رادیکال‌تری را در پیش گیرد و به‌عنوان منبعی الهام‌بخش برای مسلمانان ساکن روسیه تلقی شود.

محور دیگری که باید در این چارچوب به آن توجه کرد، رقابت سیاسی روسیه و ایران در آسیای مرکزی و قفقاز است. بر این اساس روسیه همچنان به آسیای مرکزی و قفقاز به‌عنوان حوزه نفوذ استراتژیک و حیاط خلوت خود می‌نگرد. بنابراین خواهان آن است که همواره به‌عنوان قدرت صاحب نفوذ درجه اول در این کشورها مطرح باشد. به همین دلیل روسیه حضور فعال دیپلماتیک و نفوذ سیاسی ایران در این کشورها را نمی‌پسندد و آن را برخلاف منافع خود می‌داند و لذا سعی کرده و خواهد کرد تا از بسط نفوذ ایران در این جمهوری‌ها بکاهد و همین امر منافع سیاسی جمهوری اسلامی ایران در این منطقه را با مشکل و مانع مواجه خواهد کرد.

3- رویکرد منفعت‌محور

رویکرد سوم، دیدگاهی منفعت‌طلبانه را در بر دارد و منافع ملی را تنها معیار و واحد سنجش سیاست خارجی می‌شمارد. طبق این رویکرد، آنچه سیاست خارجی و روابط بین دولت‌ها را در نظام بین‌المللی تعیین می‌کند، منافع ملی و امنیت ملی است. مطابق این دیدگاه، روسیه متحد استراتژیک ایران نیست، بلکه متحد تاکتیکی ایران به شمار می‌آید. در واقع همانطور که مسکو بهره‌های زیادی از انزوای ایران در جهت تقویت موقعیت خود در منطقه برده است، به همان شکل هم با حمایت‌های خود از شدت فشارها بر ایران کاسته است. بر این اساس روابط ایران و روسیه همواره با یک نگاه امنیتی توأم بوده است؛ نگاهی که بر تمام زمینه‌های اقتصادی و سیاسی سایه افکنده و سنگینی می‌کند. روسیه، ایران را به‌عنوان منبعی الهام‌بخش برای مسلمانان ساکن خود تلقی می‌کند و معتقد است که ایران درصورت برقراری مجدد رابطه با غرب (بخصوص آمریکا)، روس‌ها را به فراموشی خواهد سپرد. بنابراین با چنین تصوراتی روس‌ها می‌کوشند از این وضعیت خاص بیشترین بهره را بجویند.

بدین ترتیب تهران باید به روابط خود با مسکو عمق استراتژیک ببخشد و از حرکت‌های تاکتیکی کوتاه‌مدت پرهیز کند زیرا در حال حاضر روسیه ابرقدرت جهانی، یا یکی از دو بازیگر اصلی صحنه جهانی نیست بلکه کشوری است که از نقاط ضعف متعددی در عرصه اقتصاد، فناوری و آسیب‌های اجتماعی رنج می‌برد؛ بنابراین شرایطی وجود دارد که درصورت تکیه و استفاده از آنها می‌توان وارد یک بازی برابر با این کشور شد. به‌عنوان نمونه مسئله انتقال گاز ایران به اروپا می‌تواند تهدیداتی را برای روسیه به‌وجود آورد، به‌نحوی که تنها تهدید فروش گاز به اروپا با قیمت ارزان‌تر می‌تواند منافع اقتصادی و به تبع آن منافع سیاسی روسیه را به خطر اندازد.

به‌طور کلی ایران و روسیه دارای منافع خاص، مشترک، همسان، مکمل و متضادی نسبت به یکدیگر هستند که می‌توانند با تقویت منافع مشترک و مکمل، راه را برای مصالحه در مورد منافع متضاد نیز هموار کنند. از این حیث همانگونه که تکیه یکجانبه ایران به روسیه به‌عنوان یک اهرم فشار علیه آمریکا و متحدانش در منطقه، آفات میان‌مدت و درازمدت راهبردی دارد و امنیت و منافع ملی ایران را به مخاطره می‌افکند، دوری گزیدن از مسکو و کم‌رنگ‌شدن مناسبات میان 2کشور نیز عواقب خاص خود را در پی خواهد داشت؛ بنابراین در شرایطی که روس‌ها به صراحت عنوان کرده‌اند که سیاست خارجی خویش را بر پایه واقع‌گرایی و مصلحت‌گرایی طراحی کرده و در این راستا فارغ از رهیافت‌های ایدئولوژیک، فقط به منافع ملی کشورشان توجه خواهند کرد، دلیلی ندارد که سیاست خارجی ایران نیز خارج از این چارچوب طراحی شود. بنابراین ایران باید در قبال روسیه یا هر کشور دیگری اصل مقابله به مثل را در کنار تاکتیک‌های مختلف در خدمت راهبردهای کلان خود قرار دهد. بر این اساس با طرح و اجرای یک استراتژی تلفیقی و با تأکید بر موقعیت ژئوپلتیک و نفوذ ایران در جهان اسلام می‌توان به رقابت و همکاری پایاپای با روس‌ها پرداخت و دیگر شاهد بهانه تراشی آنها در قبال مسائل گوناگون نبود.

 

کد خبر 119198

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست‌خارجی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز