در روزهایی که همه از رویارویی با تیمهای انگلیسی هراساناند، نگرانی جدیدی فوتبال جزیره را در بر گرفته است. چندی پیش خبر رسید که شیخ حمدان بن محمود بن رشید آل مختوم، پنجمین مرد ثروتمند جهان، برای خرید باشگاه لیورپول پیشقدم شده است.
در صورتی که طرفین به توافق برسند، لیورپول هفتمین باشگاه لیگ برتر خواهد بود که توسط سرمایهداران بزرگ خارجی خریداری میشود و ادامة این روند ممکن است عواقب غیرمنتظرهای را به همراه داشته باشد.
اما تردیدی نیست که مالک جدید لیورپول از این معامله راضی خواهد بود. سمیر الانصاری، مدیر شرکت «دوبی اینترنشنال کاپیتال» (DIC)، نماینده شیخ دوبی در این مذاکرات و از طرفداران قدیمی لیورپول است. او خودش را یک سرمایهگذار فرصتطلب در مواجهه با شرکتهای با پتانسیل سوددهی بالا و مدیریت منظم میداند.
به عقیدة او، لیورپول باشگاهی با شهرت جهانی است که توانایی رقابت با بزرگترین مارکهای تجاری را دارد. سمیر الانصاری اضافه میکند که لیورپول با سابقة پنج قهرمانی در اروپا هنوز نتوانسته نیروی بالقوهاش را در ارائة محصولات جانبی و عقد قراردادهای تجاری آزاد کند.
حضور هزاران هوادار لیورپول در اروپا و آسیا، پخش مستقیم مسابقات لیگ برتر در سراسر جهان و اعتبار این باشگاه قدیمی به این کشور کوچک حاشیه خلیجفارس کمک میکند تا در سراسر جهان شناخته شود.
منابع نفتی دوبی محدودند و بیدلیل نیست که این امیرنشین، سرمایهگذاری فوقالعادهای روی توریسم انجام میدهد. پیشنهاد این کنسرسیوم اماراتی 668 میلیون یورو است که علاقة این کشور به سرمایهگذاریهای ورزشی را نشان میدهد. امارات پیش از این در مسابقات اسبسواری، گلف، تنیس و اخیرا راگبی سرمایهگذاریهای قابل توجهی کرده است.
در ابتدای دهه نود میلادی به باشگاههای انگلیسی اجازة ورود به بورس داده شد تا بودجة لازم برای نوسازی ورزشگاهها و خرید بازیکنان جدید تأمین شود. اما این تصمیم راه را برای ورود سرمایهگذاران خارجی باز کرد. در ابتدا تاجرین ایسلندی و نروژی روی باشگاههای کوچکی مانند استوک سیتی و ویمبلدون سرمایهگذاری کردند؛ موضوعی که هیچکس را نگران نمیکرد.
اما با ورود رومن آبراموویچ، میلیاردر روس که در سال2003 روی باشگاه چلسی دست گذاشت، نگرانیها بیشتر شد. پولی که او در چلسی ریخت، بیشتر از تولید ناخالص داخلی بسیاری از کشورهای کوچک آفریقایی بود.
او ابتدا بدهی 200 میلیونی باشگاه لندنی را پرداخت کرد و پس از آن مبلغ مشابهی را به خرید بازیکنان جدید اختصاص داد. دیگر فرصتی برای بستن دروازهها نبود. دیوید دین، نایب رئیس آرسنال در آن زمان گفت: «او تانکهایش را در باغ ما پارک کرده و با اسکناسهای پنجاه پوندی به سمت ما شلیک میکند.» پس از آن نوبت خانوادة گلیزر بود که اکثر سهام منچستریونایتد را بخرد و با وجود تظاهرات و مخالفت اولیة هواداران این تیم، هیأت مدیره را در اختیار بگیرد.
اگر لیورپول را هم در نظر بگیریم، سه باشگاه از چهار باشگاه صدرنشین لیگ برتر،مالکینی خارجی دارند. رندی لرنر آمریکایی در ابتدای فصل، آستون ویلا را خرید. محمد ال فاید مصری و صاحب فروشگاه معروف «هارودز» مالک فولام است. الرت ماگنوسون، عضو ایسلندی کمیتة اجرایی یوفا رئیس کنسرسیومی است که ماه گذشته باشگاه وستهام را تصاحب کرد.
آلکس گاید اماک روس، باشگاه پورتسموث را در اختیار گرفته است. باشگاههایی چون بلکبرن، نیوکاسل و منچسترسیتی هم در تیررس سرمایهداران خارجی قرار دارند.
اما ناآشنایی این تازهواردان با فرهنگ ریشهدار فوتبال در انگلیس، تنها دلیل نگرانی هواداران و کارشناسان نیست. هیچکس اطلاعی از منابع این سرمایهها ندارد و بعضی معتقدند این حرکت، تنها با هدف پولشویی صورت گرفته است.
منابع ثروت آبراموویچ وال فاید در هالهای از ابهام قرار دارد. آل
کساندر گاید اماک، پسر تاجر مشهور اسلحة روسی است که تحت تعقیب بینالمللی قرار دارد و ممکن است تنها پوششی برای نقل و انتقال پولهای پدرش باشد. در مورد شیخ محمد هم هیچ مرزی میان سرمایة شخصی و بودجة دولتیاش وجود ندارد و همین میتواند در آینده مشکلساز شود.
دیگر اینکه اکثر مالکین جدید، قبل از آنکه به فکر منافع باشگاه باشند، بازگشت سود سرمایهشان را در نظر میگیرند و برنامههای باشگاه را بر اساس این سیاست تنظیم میکنند. همین حالا هواداران لیورپول متعجباند که چرا شرکت اماراتی به جای خرید بازیکنان جدید، بر روی ساخت ورزشگاهی تازه تأکید میکند.
ورود این سرمایهها تعادل میان تیمها را برهم زده است. آرسنال و تاتنهام که به ترتیب تحت مالکیت یک تاجر الماس و یک شرکت بریتانیایی قرار دارند، توانستهاند در این رقابت نابرابر دوام بیاورند. آرسن ونگر، مربی آرسنال هفتة گذشته با نگرانی گفت که با ادامة این وضعیت، تیمش توان رقابت با تیمهای میلیاردی را نخواهد داشت: «زمانی که پتانسیل تجاری یک باشگاه از اندازة طبیعیاش فراتر میرود، وضعیت خطرناکی به وجود خواهد آمد.» هفتهنامة آبزرور هم در تحلیل اخیرش دربارة دوپاره شدن لیگ برتر مینویسد: «بقیة تیمهای لیگ برتر هیچ تناسبی با تیمهای صدرنشین ندارند، درست شبیه قرون وسطا که کشاورزان با سنگ به قلعههای رسوخناپذیر حمله میکردند.»
کنارهگیری ناگهانی هر یک از این سرمایهگذاران هم میتواند فاجعهای برای این باشگاهها باشد. تونی بنکر، وزیر ورزش سابق بریتانیا و یکی از هواداران چلسی میگوید: «شاید هواداران دوست داشته باشند که پول جدیدی به باشگاههایشان تزریق شود، ولی اگر آبراموویچ ناگهان از اسباببازی تازهاش خسته شود و بخواهد یک شبه پولش را از باشگاه خارج کند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ این نه تنها خبر بدی برای چلسی خواهد بود، بلکه بقیة باشگاهها هم برای نقل و انتقالاتشان با مشکل مواجه خواهند شد.»
لیگ برتر این روزها شبیه جزیرة گنجی است که دزدان دریایی از هر طرف به سوی آن حمله کردهاند و هیچ راهی برای جلوگیری از این تجاور نیست. این موضوع حتی سپ بلاتر (رئیس فیفا) و لنارت یوهانسون (رئیس یوفا) را هم به تکاپو انداخته و آنها در پی راهی برای جلوگیری از مالکیت خارجیها بر باشگاههای فوتبال هستند. متیو اسپرنگرز، خزانهدار هلندی یوفا، گزارشی از مالکین خارجی باشگاهها بهویژه لیگ برتر تهیه کرده و پیشنهاد صدور مدرک بینالمللی فوتبال را داده که تنها با داشتن آن، اجازة مالکیت باشگاهها داده خواهد شد.
سود تضمین شده
آنها اشتباه نمیکنند. فوتبال انگلیس به لطف سنت ریشهدار، هواداران پرشور و ورزشگاههای افسانهایاش توانسته خودش را از جمع سایر مدعیان اروپا جدا کند.
هزینهای که باشگاهها صرف خرید بازیکنان میکنند، نسبت مستقیمی با جذابیت آن دارد. در تابستان امسال بیش از 500میلیون یورو صرف خرید بازیکنان جدید شد؛ سرمایهای که قرار است در آینده سود بدهد.
نیکولا فرناندز، محقق اقتصادی فرانسوی در گفتوگو با روزنامة فیگارو رمز موفقیت باشگاههای انگلیسی را تشریح میکند: «لیگ برتر، مدل اقتصادی مستحکمی دارد. آخرین پیشنهادی که برای حق پخش تلویزیونی بازیها ارائه شده، افق روشنی را برای سال 2007 ترسیم میکند.
سود حاصله تنها در بازار داخلی حدود یک میلیارد دلار خواهد بود. به همین دلیل است که بسیاری از سرمایهگذاران خارجی علاقة زیادی برای ورود به این بازار دارند. ورود به یک باشگاه انگلیسی، سرمایهگذاری بلندمدتی محسوب میشود. این لیگ در حال حاضر از نظر اقتصادی از سایر لیگها جلوتر است، ولی پتانسیل اقتصادی آن هنوز تمام نشده است. از جمله در مورد اسپانسریابی.»
فردریک بولوتنی، اقتصاددان ورزشی به فیگارو میگوید: «لیگ برتر در اروپا مرجع و در میان آنها منظمترین و پرفایدهترین است. بیش از ده سال است که سرمایهگذاری در لیگ برتر سود میدهد. نکتة حیاتی، مالکیت ورزشگاهها است که به باشگاهها کمک میکند ترازویشان را به تعادل برسانند. بسیاری از این باشگاهها از این اهرم استفاده میکنند. در حالی که هزینة متوسط یک تماشاچی در فرانسه کمتر از 15 یورو است، در آن سوی مانش به 50 یورو میرسد. انگلیسیها به دلیل تقاضای زیاد، قیمتهای گزافی را برای صندلیهای ورزشگاهها تعیین میکنند. اما این ریسکی است که میتواند هواداران را فراری دهد.»
هواداران به تدریج به مصرفکنندگان ساده تبدیل میشوند. ولی آنچه این اقتصاددان را بیشتر نگران میکند، رفتار غیرمنطقی سرمایهگذاران خارجی است. «وقتی یک تاجر، باشگاهی را میخرد، بلافاصله فشار عظیمی را به بازار نقل و انتقالات وارد میکند. یک باشگاه نه تنها برگزارکنندة نمایش است، بلکه مدیر گروهی از بازیکنان هم به شمار میرود.
بنابراین رابطهای موازی با مأمورین نقل وانتقالات برقرار میشود. در این حالت شفافیت، اجتنابناپذیر است.» چندی پیش بود که شبکه بیبیسی از رابطة غیرقانونی بعضی از مربیان با مأمورین نقل و انتقالات پرده برداشت و مشخص شد که بعضی از آنها درصدی از مبلغ خرید بازیکنان را به حساب خود واریز میکنند. ورود بعضی از مأمورین نقل و انتقالات به این عرصه که با پولهای سرمایهگذاران روسی تجارت میکنند هم نشاندهندة جریان مشکوکی است که بازار بازیکنان را فرامیگیرد.
اما ممکن است روزی فرا برسد که فوتبال جذابیتش را نزد تلویزیون و حامیان مالی از دست بدهد . آیا در آن وضعیت هم سرمایهگذاران خارجی به باشگاههای انگلیسی روی خوش نشان خواهند داد؟ تماشاگران انگلیسی حق دارند نگران باشند.
از بستر احتضار تا غولی بیمها
- لیورپول در حال مذاکره با یک شرکت تجاری اماراتی است تا به هفتمین باشگاه لیگ برتر، تحت مالکیت سرمایهگذاران خارجی تبدیل شود. آیا هویت این باشگاه به خطر خواهد افتاد؟
برای هواداران انگلیسی، باشگاهها ارزش نمادین زیادی دارند و احساس میکنند باشگاه برای همیشه به خودشان تعلق دارد. بنابراین، مالکین خارجی جدید معمولا افرادی سودجو فرض میشوند.
برخی از هواداران میترسند که باشگاه مورد علاقهشان به یک شرکت تجاری ساده و بیارزش تبدیل شود. از سوی دیگر، لیورپول شش سال منتظر ماند تا سرمایهگذاری بیابد که با آن، توان رقابت با چلسی و منچستریونایتد را پیدا کند. این روزها فقط نتیجه اهمیت دارد.
برای بسیاری از هواداران لیورپول، پیدا کردن سرمایة عظیمی برای خرید بازیکنان سرنوشتساز و ساخت یک ورزشگاه مدرن، ضروری بود.
- آیا برخی از این خریدها تنها برای پولشویی سرمایههای مشکوک نیست؟
مسألة بررسی این سرمایهها قبلا هم مطرح شده است. به علاوه لیگ برتر، سازمان وابستهای برای ردیابی مداخلههای تبهکارانه و غیرقانونی دارد. از طرفی، کنترل کامل سرمایههای خارجی به معنی بازگشت به سیستمی بسته و محافظت شده است که با توجه به روند فعلی جهانیسازی، تاریخ مصرفش را از دست داده است.
- این روزها «لیگ برتر» به عنوانی تجاری و جذاب تبدیل شده که ممکن است همة باشگاههای انگلیسی به مرور زمان جذب آن شوند. با توجه به وضعیت اسفبار فوتبال انگلیس در اواخر سال1980، این تحول، باورنکردنی است...
فوتبال در آن زمان، ورزشی نفرین شده بود. ورزشگاههای فرسوده به عنوان مکانهایی خطرناک شناخته میشدند؛ جایی که تماشاگران وحشی بر آن حکومت میکردند. فاجعة هیسل (فینال جام قهرمانان اروپا میان لیورپول و یوونتوس که با کشته شدن 38 تماشاگر ایتالیایی همراه شد) و آتشسوزی ورزشگاه برادفورد در سال1985 زنگ خطر را به صدا درآورد. اما این تغییرات اساسی، پس از حادثة مرگبار هیلزبورو که به مرگ 96هوادار لیورپول انجامید، کلید خورد. بررسیهای رسمی،برنامهریزی استراتژیک را بسیار ضروری میدانست.
علاوه بر اقدامات قهرآمیز برای مقابله با هولیگانیسم، گزارشهای رسمی تأکید بر تصویب قوانینی سختگیرانه و همچنین مدرنسازی ورزشگاهها داشت. لیگ برتر در سال1992 افتتاح شد. جایگاههایی که در آن، هواداران ایستاده بازیها را تماشا میکردند، کاملا حذف شدند. همچنین مدیران انگلیسی به سوی ایالات متحده متمایل شدند تا از نحوة تجاریسازی ورزش الگوبرداری کنند.
- بهترین سفیران لیگ برتر در جهان؟
تکنولوژیهای جدید به ویژه اینترنت، کمک زیادی به تثبیت قدرت لیگ برتر کرده است. بازاریابی مؤثر این لیگ که به کمک محبوبیت با باشگاههای مشهور تقویت شده، بازار بزرگی حتی در مقیاس جهانی به وجود آورده است. منچستریونایتد که طرفدارانی در سراسر جهان دارد، به باشگاهی بینالمللی تبدیل شده است. مدیران این باشگاه در تعیین استراتژیشان، به همان اندازه به هواداران تایلندی، سنگاپوری یا آمریکایی توجه دارند که به طرفدارانی که هر هفته به اولدترافورد میآیند.
- آیا نمیتوان این را یک انحراف اقتصادی دانست؟
انتقادات بیش از اندازهای بابت این موضوع شنیده میشود. به دلیل افزایش بهای بلیتها، فضای استادیومها خیلی نگرانکننده شده است. حالا حمایتها با حرارت کمتری انجام میشود، ولی فوتبال همچنان جایگاه بزرگی در زندگی انگلیسیها دارد. وقتی لیورپول در سال2005 فاتح لیگ قهرمانان شد، نیم میلیون هوادار در بازگشت، منتظر استقبال از آنها بودند. این نمایشی از یک رابطة ناگسستنی بود که آنها را به باشگاههایشان پیوند میدهد.
- وقتی جنبة تجاری داستان پیشی میگیرد، واکنش هواداران چیست؟
باور اینکه تجارت میتواند ورزش را تحت کنترل بگیرد، بسیار خطرناک است. بسیاری از هواداران، از فوتبال قرن بیست و یکم به خاطر کمبود صداقت در آن انتقاد میکنند. آنها احساس میکنند که به آنها به چشم مشتری نگاه میشود. در نتیجه، رابطة آنها با باشگاه مورد علاقهشان کمرنگتر میشود.
- آیا به همین دلیل است که برخی تماشاچیان به سوی دستههای پایینتر متمایل میشوند؟
ماجرای Fc United of Manchester یک استثنا است. برخی از سهامداران سابق منچستریونایتد، پس از تصاحب باشگاه توسط مالکوم گلیزر، باشگاهی برای خودشان تأسیس کردند. هرچند چنین حرکاتی نادر است ولی نوعی مقاومت را نشان میدهد.