بمبگذاریهای چندی پیش در پایتخت اوگاندا، هنگامی رخ داد که مردم در حال تماشای جام جهانی فوتبال بودند. الشباب، یک گروه اسلامگرای مسلح در سومالی، مسئولیت این حملات را برعهده گرفته است. این در حالی است که یک هفته پیش از حملات مذکور، مقامات [آمریکایی]، تهدید الشباب را مبنی بر حمله به اوگاندا و بوروندی رد کردند.
مقامات و رسانههای غربی، همان طور که انتظار میرفت، این بمبگذاریها را حملات ضدفوتبالی توصیف کردند. روزنامه آلمانی سایتونگ در اظهار نظری کلیشهای نوشت: آنها از ما به خاطر آزادیهایمان نفرت دارند. و این باور باز هم مورد تأکید قرار گرفت که اسامهبنلادن و سایر ناراضیان اسلامگرا، در حال جنگ با تجدد و مدرنیسم هستند.
بدتر از آن، ممکن است واشنگتن با درخواستهایی مبنی بر دخالت بیشتر در جنگ داخلی از سر گرفته شده سومالی مواجه شود؛ جنگی که با تبعات بینالمللی همراه است. اما غرب، و بهخصوص ایالات متحده، باید خود را از این مهلکه دور کنند. بهرغم ادعاهای بسیار مبنی بر ارتباط الشباب با القاعده، این ارتباط محدود به حمایت لفظی القاعده از الشباب است. با وجود تمام هشدارهایی که درباره خطرات یک کشور فروپاشیده در شاخ آفریقا مطرح میشود، تهدید سومالی برای امنیت آمریکا، در نهایت مسئلهای فرعی و کم اهمیت است.
سابقه طولانی مداخله
ایالات متحده سابقهای طولانی در زمینه دخالت در سومالی دارد. پس از پایان دوران استعمار، محمد زیاد باره، دیکتاتور سومالی، مورد توجه هر دو ابر قدرت آمریکا و شوروی قرار داشت. در سال 1991، شبه نظامیان در سومالی، حکومت زیاد باره را سرنگون و موگادیشو، پایتخت کشور را تبدیل به میدان جنگی کردند که تلفات حاصل از آن، بیش از 20 هزار غیرنظامی بود. شبه نظامیان کمکهای غذایی سازمان ملل را میدزدیدند و آن را با اسلحه معاوضه میکردند، اقدامی که موجب دخالت نظامی آمریکا برای رساندن غذا به مردم گرسنه سومالی شد.
در سال 1993، نیروهای آمریکایی از شبه نظامیان نامنظم محمد فرح عیدید، از جنگ سالاران سومالی، شکست خوردند، ماجرایی که در ایالات متحده به سقوط شاهین سیاه موسوم و موجب شد بیلکلینتون، رئیسجمهور وقت ایالات متحده دستور بیرون کشیدن نظامیان آمریکایی را از سومالی صادر کند.در اواخر دهه1990، سومالیاییهای اهل کار و تجارت، بازرگانی و کسب و کار را جایگزین جنگ کردند. در سالهای ابتدایی قرن جدید، سومالی شاهد دورهای طلایی از رفاه و افزایش سطح زندگی برای مردمی بود که با استانداردهایی چون آبآشامیدنی، برق، تلفن و خدمات اینترنت، جمعآوری زباله، آموزش و تحصیل و بهداشت عمومی ناآشنا بودند. در کمتر از یک دهه، سومالی از جامعهای گرسنه به کشوری مرفه - با معیارهای قاره آفریقا - مبدل شد.
با این حال و در کمال تعجب، واشنگتن پس از حملات 11سپتامبر، مبادرت به پیمان بستن با فرزند محمد فرح عیدید (از تفنگداران سابق آمریکا) و سایر جنگسالاران سومالی برای جنگیدن با القاعده کرد، چرا که مقامات دولت بوش از آن بیم داشتند که القاعده بتواند با بهرهگیری از خلأ قدرت در سومالی فاقد حکومت مرکزی، آزادانه به عملیاتهای خود ادامه دهد. با این حال، میلیونها دلار پول و سلاح آمریکا تنها موجب شد شبهنظامیان مورد توجه ایالات متحده، با نادیده گرفتن القاعده، به رقبای داخلی خود حمله کنند.
ظهور شبهنظامیان
شرایط همچنان بدتر شد تا آنکه شبه نظامیان اتحادیه دادگاههای اسلامی، با کمک چند گروه دیگر، جنگ سالاران مورد حمایت آمریکا را از سومالی بیرون راندند. گروههای مورد حمایت ایالات متحده که به کنیا گریخته بودند، در آنجا همراه با بقایای حکومت زیادباره، دولت فدرال موقت سومالی را با حمایت جامعه بینالمللی تشکیل دادند. این چهاردهمین تلاش جامعه جهانی برای ایجاد یک حکومت متمرکز در سومالی بود.اتحادیه دادگاههای اسلامی از سوی غرب یک سازمان تروریستی وابسته به القاعده قلمداد شد، هرچند رهبران این گروه، عناصر میانهرویی بودند که تنها میخواستند نظم را به سومالی بازگردانند و مردم این کشور آنان را به جنگسالارها ترجیح میدادند. در واکنش به قدرت گرفتن این گروه، دولت بوش از اتیوپی خواست تا سومالی، همسایه و دشمن سنتی خود را اشغال و زمینه به قدرت رسیدن دولت فدرال موقت را فراهم کند. در حالی که اتحادیه دادگاههای اسلامی فرو میپاشید و این آغاز شورش در این کشور بود.
شبه نظامیان الشباب که از اتحادیه منشعب شده بودند، در بحبوحه یک جنگ داخلی تمامعیار، پا به میدان گذاشتند.دولت موقت فاسد سومالی اینک تنها بر چند منطقه از موگادیشو تسلط دارد. شبه نظامیان قبایل و اسلامگراها از هر گرایشی، بر تمام کشور مسلط شدهاند و اقتصاد سومالی در پی سالها جنگ نابود شده است.
ضربه متقابل
این شرایط موجب بروز معضل دیگری نیز شده است. اینک ماهیگیران سومالیایی در حاشیه سواحل این کشور در دریای سرخ، گاه به گاه برای سیر کردن خانوادههای فقیر خود، مبادرت به دزدی دریایی میکنند.
مداخلات بینالمللی ضمن برانگیختن خشم آوارگان سومالیایی، سبب شده است تا چهرههای تأثیرگذار این جامعه - بهخصوص با پیوستن به صفوف الشباب - علیه اشغال کشورشان، وارد مبارزهای مقدس شوند.اتحادیه آفریقا - متشکل از حکومتهای فاسد مختلف در سراسر این قاره - با این باور سازمان ملل و ایالات متحده که سومالی باید دارای یک حکومت مرکزی به سبک کشورهای اروپایی باشد، موافق است و اوگاندا و بوروندی، از اعضای اتحادیه و همسایه سومالی، نیروهای حافظ صلح خود را در موگادیشو مستقر کردهاند. بیشتر اعضای این نیروی حافظ صلح 5هزار نفری را نظامیان اوگاندایی تشکیل میدهند.
از آن سو، الشباب بارها تهدید کرده است که این دو کشور را به خاطر دخالت در امور سومالی مجازات خواهد کرد. با کشتهشدن شمار بسیاری از اوگانداییها، بهنظر میرسد که این تهدید الشباب جدی بوده است. تحلیل نادرست شرایط، تهدیدات چند ساله الشباب را بیاهمیت جلوه میدهد. بمبگذاریهای اخیر در اوگاندا، هیچ ارتباطی با ورزش ندارد و تنها ناشی از اشغال سومالی است. نیروهای اوگاندا، جنگجویان الشباب را در کشورشان به قتل میرسانند. برای صاحبنظران، این سادهترین و روشنترین مصداق ضربه متقابل و واکنشی است که جهان مدرن در پی دخالت در جوامعی مانند سومالی دریافت میکند.
مداخله واشنگتن تنها به بدتر شدن شرایط در منطقه منجر خواهد شد. وقت آن است که مردم سومالی یک بار برای همیشه از دخالت جامعه جهانی برحذر بمانند. دخالت در امور سومالی کمکی به مردم این کشور نخواهد کرد و همان طور که اوگانداییها اینک میتوانند شهادت بدهند، برای آمریکا نیز کمکی نخواهد بود.
آنتی وار