و وقتی بعد از چند سال، انتخابات و فعالیت شوراها روی روال افتاد، انتظار بر این بود که هر سال شاهد شکوفایی بخشی از آن باشیم و نتیجه مثبت حضور دانش آموزان به زودی آشکار شود. اما ظاهراً کارآیی شوراها در مدارس چندان رو به رشد نیست و شاید رو به افول است.
شقایق م، معاون یک مدرسه راهنمایی دخترانه منطقه 6 تهران، که دانشآموزان مدرسه از او به عنوان مشوق حضور در شوراها یاد میکنند، میگوید:« بعد از برگزاری انتخابات برای مدت کوتاهی شور و شعف خاصی بین بچهها برای تشکیل جلسه و فعالیت مثمرثمر در شورا وجود دارد. اما خیلی سریع فضا سرد میشود و گاهی اوقات بچهها حتی در جلسات نیز شرکت نمیکنند چه برسد به مشارکت در اداره مدرسه. گاهی فکر میکنم همه هیجان بچهها برای برگزاری انتخابات است نه فعالیت در شورای دانشآموزی.»
هزار امید و برنامه
اگر قرار است دانشآموزان تمرینِ زندگی اجتماعی کنند و شوراها یکی از ابزارهای این زندگی است، شاید ناچاریم بپذیریم یکی از آفتهای آن تب انتخابات است. و اما مهسا قنبری که سال گذشته عضو شورای مدرسه خود بوده و امسال هم سوم راهنمایی است و امتحانات نهایی را بهانه حضور نیافتن خود کرده است، نظر دیگری دارد. او می گوید:« سال گذشته با هزار امید و برنامه وارد شورا شدم. هر روز با یک ایده و راهحل برای مشکلاتی که دوستانم مطرح میکردند جلسه تشکیل میدادیم و در راه دفتر مدیر و معاون و دبیران زنگ تفریحمان تمام میشد. اما بعد از چند ماه دیدیم هیچ کدام از حرفها و برنامههایمان اجرا نمی شود و تازه یک روز هم شنیدیم که میگویند اعضای شورا، آویزانِ مدیر و معاونان هستند. من که از همان روز بیخیال شدم. از روزی که رها کردیم تازه برخوردها با ما بهتر هم شد و بیشتر تحویلمان گرفتند. دردناکش این بود که بچهها هم خیلی پیگیر نبودند که چرا شورا فعال نیست.»
حس ناکامی
شاید بخشی از مشکل، آرمان گرایی دانشآموزان باشد. از نگاه روانشناسان این تصور که با برنامههایی ایده آل میروم تا شاخ غول را بشکنم و همه مشکلات مدرسه را حل میکنم، اقتضای این سن است. اما اگر این حس ناکام بماند و این ناکامی در تمام عرصههای فعالیت در شورا وجود داشته باشد و دانشآموزان عملاً حضور خود را مؤثر نبینند،یکجور حس ناامیدی در آنها شکل میگیرد.
یک حرکت حاشیهای
اشکان آ، از دانش آموزان قدیمی که در دوره سوم، عضو شورای دانشآموزی مدرسه خود بوده و به مجلس دانش آموزی هم راه پیدا کرده است، میگوید:« به نظرم در آن سالها امکانات ما برای فعالیت بسیار بیشتر بود. ما مرتب با مسئولان جلسه داشتیم و نظارتی که بر عملکرد ما و مدرسه بود باعث میشد کار بسیار جدی گرفته شود. اما تغییراتی که در ساختار آموزش و پرورش پدید آمد، موضوع شورای دانش آموزی را از اولویت سابق درآورده و آن را بیشتر به یک حرکت حاشیه ای در مدارس تبدیل کرده است. بچه ها هم دیگر مثل قبل به آن اهمیت نمیدهند.»
دانش آموزانِ گلایهمند از مدارس که دست و پای آنان در فعالیت بسته است و اولیای آموزشیِ ناراضی از حضور کمرنگ و بی رونق دانشآموزان و قوانین و بخشنامههای اداری، همه با هم تأکید میکنند که طرح تشکیل شوراهای دانشآموزی راهی را که در ابتدا برایش پیش بینی شده و قابلیت آن را به خوبی داشته، نرفته است. و حال این سؤال مطرح است که آیا باید دانشآموزان دوباره شوراها و حضور در آن را جدیتر بگیرند یا لازم است آموزش و پرورش در جهت افزایش کارکرد این شوراها در مدارس به طور جدی حرکت کند و یا هر دو؟