احسان لشگری : امروزه با اهمیت روزافزون اقتصادی و راهبردی انرژی، خطوط لوله انتقال نفت و گاز به یکی از کانون‌های رقابت در عرصه ژئوپلیتیک تبدیل شده است.

نقشه دریای خزر

 در گذشته شرکت‌های بزرگ انرژی به‌دنبال استخراج منابعی بودند که در نزدیکی بازار مصرف قرار داشتند یا به راحتی قابل دسترس بودند و امکان حمل آن با نفتکش میسر بود. در نتیجه نخستین حوزه‌های انرژی که در مقیاس وسیع توسعه یافت، در داخل یا نزدیکی مراکز مصرف، مانند ایالات متحده آمریکا، مکزیک، کانادا، روسیه یا در نزدیکی آبراه‌های بزرگ نظیر خلیج‌فارس قرار داشت. بسیاری از این ذخایر مهم امروزه نیز به تولید ادامه می‌دهند و همچنان سهم عمده‌ای از نفت و گاز مصرفی جهان را تأمین می‌کنند. اما از آنجا که این حوزه‌ها جزء نخستین منابعی هستند که مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌اند، بنابراین در حال حاضر عموما در حداکثر تولید خود قرار داشته و رو به افول هستند و تعدادی از آنها ممکن است در سال‌های آینده به تولید بیشتر ادامه دهند. اما هرگونه تلاش برای گسترش تولید جهانی بیش از سطح فعلی نیازمند گسترش منابع جدید است و مستعدترین نقاط برای توسعه منابع انرژی در آب‌های عمیق دور از ساحل، نقاط دور دست و دورافتاده است. به همین دلیل امروزه به خطوط لوله طولانی جهت انتقال منابع نیاز داریم و این مسئله باعث پرهزینه شدن این پروژه‌ها می‌‌شود. بنابراین افزایش تقاضا برای منابع انرژی اهمیت خطوط لوله را بیشتر کرده است.

مسیر‌های انتقال انرژی خزر

بحث انتقال انرژی منطقه خزر و مسیرهای مطرح برای انتقال این منابع از مباحث مهم در این حوزه‌ جغرافیایی است. مسیرهای بالقوه و بالفعل برای انتقال انرژی دریای خزر و مزیت‌هایی که انتخاب هر یک از این مسیرها می‌تواند در اختیار کشورهای واقع در این مسیر قرار دهد، باعث شده تا این موضوع به یکی از موارد قابل رقابت و اغوا‌کننده برای طرف‌های مختلف منطقه‌ای و غیرمنطقه‌ای تبدیل شود. پرواضح است که در مسیر قرار گرفتن هر کشوری آن هم در مسیر کالای پر ارزش و استراتژیک همانند انرژی، می‌تواند مزایا و فرصت‌های مختلفی را برای کشورهای ذینفع به همراه داشته باشد که در این چارچوب درآمدهای اقتصادی قابل توجه به همراه امتیازهایی که از جهت مزیت‌های استراتژیک و سیاسی در اختیار کشورهای معبر انرژی قرار می‌گیرد، بسیار تعیین‌کننده است.

با همین پیش‌زمینه است که کشورهای منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای تلاش‌ها و رقابت‌های جدی و تنگاتنگی در این حوزه دارند.(1) در واقع از زمانی که کنسرسیوم نفتی موسوم به «آیوک» در سپتامبر 1994 تشکیل شد، موضوع منابع هیدروکربن دریای خزر و چگونگی انتقال این منابع با توجه به محصور بودن 3کشور قزاقستان، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان در محافل سیاسی و نفتی جهان بیش از پیش مطرح شد. در حقیقت نبود زیرساخت‌هایی برای صادرات نفت و گاز مسئله‌ای بوده است که سرمایه‌گذاران در این منطقه با آن مواجه بوده‌اند و به همین دلیل ساخت خط لوله‌های صادراتی جدید پس از فروپاشی شوروی به یک اولویت در منطقه تبدیل شده است. با این حال اغلب مسیرهای قابل انتخاب برای احداث خط لوله جهت انتقال منابع انرژی دارای مشکلات فنی، سیاسی یا مالی است. برای مثال، بخشی از خطوط لوله‌ پیشنهادی باید از مناطقی که از لحاظ سیاسی مشکل دارند، نظیر قره‌باغ و چچن عبور کنند. در حقیقت با وجود مشابهت میزان ذخایر منابع دریای خزر و دریای شمال در اروپا، اما یک تفاوت عمده بین این دو منطقه قرار دارد و آن اینکه نفت دریای خزر به بازارهای بین‌المللی راه ندارد، در حالی‌که نفت دریای شمال در نزدیکی بازارهای مصرف قرار دارد. به جز ایران و روسیه، بقیه‌ کشورهای حاشیه‌ دریای خزر امکانات لازم برای صدور نفت و گاز خود، چه از طریق خشکی و چه از طریق دریا را ندارند.

در یک نگرش کلی به مسئله انتقال منابع انرژی خزر می‌توان 5 مسیر کلی را برای انتقال نفت و گاز حوزه خزر نام برد که عبارتند از:
1- مسیر شمالی که مورد علاقه روسیه است. ضمن اینکه خطوط لوله ساخته شده درون شوروی سابق دارای چنین جهتی بوده است. (روسیه، رقیب ایالات متحده آمریکا)
2- مسیر غربی که مورد علاقه‌ جمهوری آذربایجان، ترکیه، گرجستان و آمریکاست. (متحدین ایالات متحده و ایالات متحده آمریکا)
3- مسیر جنوبی که مورد علاقه ایران است. (ایران، رقیب ایالات متحده آمریکا)
4- مسیر شرقی که نفت قزاقستان را به چین هدایت می‌کند و بسیار پر هزینه است و در عین حال مورد علاقه‌ چین است. (چین، رقیب ایالات متحده آمریکا)
5- مسیر جنوب شرقی که از طریق افغانستان و پاکستان می‌گذرد و بالطبع مورد علاقه این دو کشور است و این مسیر نیز پرهزینه است. (متحدین ایالات متحده آمریکا)

مزیت‌ها و چالش‌های ایران در راه انتقال انرژی

در این میان پر واضح است که ایران تنها کشوری است که آسیای مرکزی و قفقاز و منطقه دریای خزر را در کوتاه‌ترین مسیر ممکن به آب‌های آزاد متصل می‌کند.(2) مضافاً اینکه کشور ایران به لحاظ دارا بودن تعلقات و روابط بسیار دیرینه فرهنگی و نژادی با جمهوری‌های آسیای مرکزی و قفقاز و داشتن تجربیات طولانی در زمینه بخش‌های مختلف صنایع نفت و گاز نسبت به دیگر کشورهای منطقه جهت ترانزیت از ارجحیت بالاتری برخوردار است. کشور ایران برای کشورهای محصور در خشکی حاشیه خزر، یک گزینه‌ مطلوب ترانزیتی محسوب می‌‌شود که می‌تواند تولیدات نفت و گاز آنها را به دریای آزاد برساند. ایران در این زمینه دارای امتیازات گوناگونی است از جمله:
1- خطوط لوله‌ انتقال نفت و گاز حوزه‌ خزر در جهت شرقی- غربی فقط بازارهای اروپا را مد نظر قرار می‌دهد. در حالی‌ که استفاده از مسیر ترانزیتی ایران علاوه بر بازار اروپا می‌تواند بازارهای شرق و جنوب شرق آسیا و همچنین هند را که دارای مصارف بالا در زمینه انرژی هستند، در دسترس کشورهای صادر‌کننده حاشیه دریای خزر قرار ‌دهد.
2- ایران به‌علت رشد مصرف انرژی می‌تواند بخشی از نیازهای نفت و گاز خود در شهرهای شمالی را از طریق خرید این منابع از کشورهای نفت‌خیز حاشیه‌ خزر تأمین کرده و همین میزان، نفت را از طریق مناطق نفت‌خیز جنوب ایران در خلیج‌فارس صادر کند. این روش هزینه‌های انتقال نفت و گاز در داخل ایران را نیز کاهش می‌دهد.

در این میان برای کشورهای غربی و به‌خصوص ایالات متحده، هدف اصلی و مهم در این زمینه، دور نگه داشتن ایران و روسیه از مسیرهای ترانزیت منابع انرژی دریای خزر بوده است. البته در دوره‌ شوروی سابق خطوط لوله‌ انتقال انرژی دریای خزر اکثراً از طریق روسیه احداث شده است و هم‌اکنون نیز بخش زیادی از منابع انرژی دریای خزر از طریق روسیه صادر می‌شود. در حقیقت در آن زمان سیستم انتقال نفت دریای خزر اساساً برای خدمات‌دهی به نیازهای اتحاد شوروی سابق طراحی و ساخته شده بود و تمام خطوط لوله‌ صادراتی نفت و گاز به ارث مانده از زمان اتحاد شوروی سابق از روسیه می‌گذرد.

اما همانطور که ذکر شد پس از فروپاشی شوروی، غرب و به‌ویژه ایالات متحده آمریکا درصدد بودند که انتقال منابع انرژی خزر به ایران و بیش از پیش به روسیه وابسته نشود و انتقال منابع انرژی دارای مسیرهای متنوعی باشد و این مسئله از منظر سیاسی برای آنها اهمیت زیادی داشت.(3) پروژه‌های بزرگ انتقال انرژی خزر یعنی کنسرسیوم خط لوله ماورای خزر، خط لوله باکو- تفلیس- جیحان، خط لوله گاز طبیعی قفقاز جنوبی (باکو، تفلیس و ارزروم) و خط لوله نابوکو نیز دقیقاً در راستای همین سیاست پایه‌گذاری شد. از سوی دیگر، سازش دادن بین منافع تجاری و منافع استراتژیک در چنین مواقعی دشوار است، اما تجربه سالیان اخیر به بازیگران سیاسی نشان داد که مزیت‌های ژئوپلیتیک در بسیاری موارد قربانی اهداف سیاسی می‌شوند.(4) در همین زمینه نورسلطان نظربایف، رئیس‌جمهوری قزاقستان در سال2004 گفت: «در حالی که راه ایران به سمت خلیج‌فارس ممکن است جالب‌ترین و جذاب‌ترین راه برای صادرات نفت قزاقستان و حتی بهتر از باکو- جیحان و بهتر از مسیرهای چین و روسیه باشد اما چنین راهی غیرممکن خواهد بود، مگر آنکه روابط ایران و آمریکا بهتر شود.(5)

نتیجه‌گیری

همانگونه که گفته شد، مزیت‌های ژئوپلیتیک ایران برای انتقال منابع انرژی دریای خزر برای همگان واضح و مبرهن است ولی این امتیازات جغرافیایی برای بازیگران سیاسی عرصه روابط بین‌الملل به‌ویژه ایالات متحده تعیین‌کننده نبوده و آنچه در سال‌های پس از فروپاشی شوروی تعیین‌کننده بود، تنها ملاحظات سیاسی بوده است. در سال‌های اخیر ادامه همین وضعیت سبب شده که ایران از مزیت‌های ژئوپلیتیک خود در خزر محروم شود. ضمن اینکه باید به این مسئله توجه داشت که احداث خطوط لوله انرژی ماهیت ثابتی دارند و قابل تغییر نیستند. بنابراین احداث این خطوط لوله سبب شده جمهوری اسلامی ایران به‌صورت دائمی از این مزایا محروم شود. تنها فرصت‌‌های باقیمانده برای ایران در آینده، خط لوله نابوکو و مشارکت در انتقال منابع انرژی حوزه «کاشاگان» در قزاقستان است که درصورت استفاده تا اندازه‌ای می‌تواند فرصت‌های از دست رفته گذشته را جبران کند.

منابع
1- ناصر قبادزاده، خزر، رژیم حقوقی و مواضع کشورهای ساحلی و نقش آمریکا در منطقه در گفت‌وگو با کارشناسان (دکتر کولایی، دکتر مجتهدزاده، دکتر صفری، دکتر باوند و دکتر مولایی)، تهران: انتشارات دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه، 1383، ص108
2- الهه کولایی، امنیت بین‌الملل «ایران، روسیه، فرصت‌ها، تهدیدها و چالش‌ها»، تهران: نشر مؤسسه تهران، 1384، ص 117
3- دره میرحیدر و طاهری، ژئوپلیتیک منطقه خزر: تغییر و تداوم، کتاب خزر در یک نگاه، تهران: انتشارات مؤسسه مطالعات خزر، 1381، ص183
4- هوشنگ امیر احمدی، چالش‌های منطقه خزر، ترجمه: سلاله حبیبی، مجموعه مقالات خزر در یک نگاه، تهران: انتشارات مؤسسه مطالعات دریای خزر، 1380، ص166
5- lecture of khazakhstan president quoted in financial times , 26 may 2004

 

 

کد خبر 121126

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز