هرچند بهنظر میرسد هنوز برای اعلام درگذشت پدیده نومحافظهکاری زود است، نسل جوانتر نومحافظهکاران و بازهای جنگطلب در همان زمان مرگ ایروینگ کریستول نامهای به باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا نوشتند و در آن به وی برای مدیریتش در زمان جنگ تبریک گفتند. آنها در نامه خود به رئیسجمهوری آمریکا، تأکید کردند که در مقابل فشارهای ضد جنگ بایستد. این آشکارترین اعلام پشتیبانی از آن چیزی است که اینک جنگ اوباما خوانده میشود.
اکنون باراک اوباما به شکل طعنهآمیزی به قهرمان نومحافظهکاران تبدیل شده است. در سال 2008 پیروزی اوباما در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، به نوعی پایان مکتب نومحافظهکاری تلقی شد. اما امروز شاید صریحترین حمایتها در میان سیاسیون از جانب طایفه پرشور و حرارت خویشاوندان فکری ایروینگ کریستول باشد.
جاستین وایس، نویسنده کتاب «نومحافظهکاری: شرح حال یک جنبش» میگوید که در مورد جنگ در افغانستان، نومحافظهکاران نه تنها بزرگترین حامیان اوباما محسوب میشوند بلکه از رئیسجمهوری در مقابل سایر جمهوریخواهان نیز دفاع میکنند.
این اتحادی عجیب است. نومحافظهکاران نه تنها در «جنگ اوباما» (جنگ در افغانستان) سرمایهگذاری میکنند بلکه به شکل نامحدودی روی ریاست جمهوری وی نیز حساب بازکردهاند. به عقیده این گروه هرچه رئیسجمهوری قلدرتر باشد و از موضع تحکمآمیزتری برخورد کند، دست او برای آغاز جنگ بدون حمایت عمومی بازتر است.
افکار عمومی آمریکا دیگر بیش از این از جنگ حمایت نمیکند. اکثر آمریکاییها مایلند که یک برنامه زمانی مشخص برای بازگشت نظامیان از افغانستان ارائه شود. فقط 36درصد مردم آمریکا مدیریت اوباما را در جنگ تأیید میکنند.
اوباما به همین خاطر در تلاش است که حمایت عمومی از جنگ را حفظ کند. گروههای مختلفی در میان دمکراتها (حدود 41درصد)، خواهان بازگشت فوری نظامیان به آمریکا هستند. بر عکس، طبق نظرسنجیها، 6 نفر از هر 10جمهوریخواه و 56درصد محافظهکاران با هیچ برنامه زمانی مشخصی برای خروج از افغانستان موافق نیستند.
از نظر مکس بوت، از متفکران نومحافظهکار که مانند بسیاری از آنها، مخالف تعیین زمان خروج از افغانستان است، «موضع نومحافظهکاران، در واقع موضع گستردهتر حزب جمهوریخواه است». بوت در اینباره میگوید: بین اوباما، محافظه کاران و جمهوریخواهان درباره مسئله افغانستان اتفاق نظر وجود دارد؛ ظاهر ماجرا این طور نشان میدهد. در مقایسه با 93دمکراتی که ماه گذشته به لایحه محدود کردن بودجه نظامی آمریکا رأی دادند، تنها 7قانونگذار جمهوریخواه موافق لایحه بودند. اما رأیدهندگان جمهوریخواه، مانند نمایندگانشان در کنگره، موافق این جنگ نیستند. در ماه سپتامبر سال گذشته، در حالی که بوت و دیگران به رئیسجمهوری نامه مینوشتند، میزان مخالفت محافظهکاران و جمهوریخواهان با تعیین زمان خروج از افغانستان کمی بیشتر از 10درصد بود.
در واقع ماجرای چندی پیش مایکل استیل، نماینده جمهوریخواه کنگره بود که شکاف بین محافظهکاران را در مورد جنگ افغانستان آشکار کرد؛ استیل با زیر سؤال بردن جنگ و نیز رهبری اوباما در جنگ در افغانستان بلوایی به پا کرد.
حتی برخی نو محافظهکارهای سرشناس به شدت استیل را مورد انتقاد قرار دادند. بیل کریستول (فرزند ایروینگ کریستول، پدر معنوی نومحافظه کاران) و لیز چنی (همسر دیک چنی) خواهان کنارهگیری استیل شدند. کریستول و چنی هر دو از امضاکنندگان نامه ماه سپتامبر 2009 به باراک اوباما بودند.
جاستین وایس، در این باره میگوید که آنچه کریستول، باب کینگان و مکس بوت انجام دادهاند در واقع حفاظت از رئیسجمهوری در مقابل انتقادات سایر محافظه کاران است.
سپر حمایتی نومحافظهکاران از اوباما موضوع مهمی است. مرز بین محافظهکاران و نو محافظه کاران به سختی قابل تشخیص است. این اتحاد عجیب بین نومحافظهکاران و رئیسجمهور شامل سایر جبهههای سیاسی خارجی نیست. هرچند آنطور که باب کینگان، از تحلیلگران با نفوذ نومحافظهکاران میگوید: کسانی که شما آنها را محافظهکار میخوانید، بیپرواترین حامیان رئیسجمهور هستند. این درست است. اما آنها مهمترین حامیان وی نیستند.
از نظر کینگان، حمایتکننده با نفوذ دیگر از برنامههای اوباما در جنگ، سارا پیلین است. این در حالی است که پیلین در واقع پلی بین محافظه کاران و نومحافظهکاران به حساب میآید. پیلین نامه سپتامبر2009 را امضا کرد اما ظاهرا حمایت پیلین ملایمتر از دیگران است. او در مصاحبه چندی پیش خود با شبکه فاکس نیوز، دری را برای حمایت از خروج نظامیان آمریکا از افغانستان باز کرد. پیلین به کریس والاس، مجری برنامه گفت: اگر قرار نیست ما در افغانستان پیروز بشویم، نمیخواهیم که دختران و پسرانمان را برای تلاشی بیهوده به آنجا بفرستیم. در حال حاضر پیلین موضع خود را در قبال اوباما و نومحافظهکاران در حد بینابین نگه داشته است.
امتحان واقعی برای اتحاد عجیب بین اوباما و نومحافظهکاران در تابستان آینده خواهد بود. اوباما وعده داده است که خروج نظامیان آمریکایی را از افغانستان در جولای2011 شروع کند و عناوین اخیر اخبار بهانهای برای تاخیر در این کار به اوباما نمیدهد. جولای گذشته مرگبارترین ماه برای نظامیان آمریکا در افغانستان بود. قبل از آن، ماه ژوئن چنین موقعیتی داشت. با گذشت تابستان امسال، جنگ افغانستان به طولانیترین جنگ در طول تاریخ آمریکا تبدیل خواهد شد.
هر چند اوباما منتظر اخبار بد بود. افزایش نیرو همواره به شکل اجتنابناپذیری باعث افزایش تلفات میشود و با این وجود اوباما تعداد نیروهای آمریکایی را در افغانستان سهبرابر کرد.
اوباما تأکید میکند که ماموریت بعدی آمریکا در افغانستان به جای جنگ با طالبان بازسازی این کشور و به نوعی ملتو دولتسازی در افغانستان است.
RealClear