2 - صرف ایجاد سازمان و مرکز و... کافی نیست. سازمانهای رسمی و با پیشینه در دوره حاضر نمیتوانند تولیدکننده باشند. باید در ساختارها بازنگری شود؛ مخصوصا در رسانه مهمی چون تلویزیون، ساختار طوری است که مربوط به 40-30سال گذشته است و باید در الگوی تولید شبکهها و حوزههای دیگر و سازمانها بازنگری صورت بگیرد تا نگاهها هم تغییر کند.
3 - برای پخش مستند باید تعریف کامل داشته باشیم و اطلاعرسانی درست، نه اینکه یکمرتبه مخاطب، یک شبکه را بزند که در حال پخش مستند است.
4 - امروزه تولید مستند از حالت قدیمی خارج شده. تایم کوتاه و ساختار زیباییشناختی آن طوری است که مخاطب را درگیر میکند. در نتیجه بیشتر باید روی فرم کار شود تا اینکه هنوز شاهد پخش مستندهای راز بقایی باشیم. به این شکل اگر ساعت9 شب هم فیلم مستند پخش کنند، همه میبینند.
5 - اما تلویزیون در حوزه تولید، خوب عمل کرده است و بعضا پخش خوبی دارد اما این جریان مستمر و زنده در جامعه نیست. باید یک جوری تلویزیون این جریان را به مراکز تولید در حوزه خارج از خودش بسپارد. یعنی در کشورهای خارجی تولید مستند تنها درگیر سازمان دولتی نیست و تلویزیون تنها تهیهکننده صرف یک اثر نمیشود.
به این شکل اگر برای ساخت مستند مراکز مختلف مثل ارشاد، بخش خصوصی و... به کمک هم بیایند، میتوانند به شکل زنجیروار تولید و پخش فیلم مستند را ادامه دهند؛ یعنی اگر قبلا 100فیلم میساختیم، حالا 500فیلم مستند میسازیم.
6 - فقط تلویزیون هم مقصر نیست. نگاه اهل فکر و اندیشه هم تحت تاثیر سینمای اکران و تجاری است و این نگاه بر سینمای مستند سایه انداخته است. اما سینمای مستند حتما هم نباید اکران شود. حتی اگر بتواند برای قشر خاص مثل دکتر و معلم و... مفید باشد، وظیفه خود را انجام داده است. اما فیلمی هم که ساخته میشود باید نمایش داده شود ولی یک وقتهایی ضعف فیلمساز هم موثر است و باعث میشود که فیلمش نشان داده نشود.
7 - در پایان اینکه دو گروه در مستندسازی از سانسور ناراحت میشوند؛ یکی گروهی که حقیقتی را کتمان کنند و دیگر اینکه فیلمساز مستندی بخواهد حقیقتی را برملا کند.