و آیا به راستی هنگامی که رشتههای تحصیلی را با شور و شوق تمام در دفترچههای کنکور علامت میزنید، هیچ فکر کردهاید که پس از طی دوران تحصیل چه جایگاه اجتماعی و اقتصادی را در جامعه خواهید داشت؟ و از همه مهمتر آیا با این رشته تحصیلی که شما در حال گذراندن ترمها و واحدهای آن هستید میتوانید وارد بازارکار شوید و این رشته از نیازهای جامعه امروز ماست؟
مدرکگرایی
مدرکگرایی در جامعه آموزشی ایران هر روز گستردهتر و بغرنجتر میشود. نوعی رابطه متقابل میان مدرک از یک سو و از سوی دیگر منزلت و پرستیژ اجتماعی، حقوق اقتصادی و اجتماعی و وضعیت و شغل و... موجب شده که مدرک، عاملی مهم و حیاتی در زندگی اجتماعی ما باشد. بهعبارت دیگر باید برخورداری از دانش و تخصص، جایگزین مدرکگرایی در ساختار نظام اداری- اجتماعی کشور شود و این فرایندی است که سالها وقت و تلاش کارشناسان و صاحبنظران را مصروف خود خواهد کرد.
صاحبنظران معتقدند که پدیدههایی چون صدور مجوز ایجاد شعبه برای دانشگاههای خارجی، برپایی دانشگاههای خصوصی و آزاد یا ایجاد دانشگاههای بینالمللی در شرایط عادی، امری مطلوب به شمار میآید که میتواند در ممتاز ساختن موقعیت علمی و ارتقای جایگاه آموزش عالی مؤثر باشد اما وقتی جامعه گرفتار بیماری و معضل مدرکگرایی است، شرایط- خواسته یا ناخواسته- برای مخدوششدن عرضه خدمات دانشگاهی فراهم میشود.
متأسفانه در این سالها کشور بیشتر به سمت مدرکگرایی سوق پیدا کرده است. ادامه این روند سبب میشود تا دانشجویان نه تنها از ذهنیتی خلاق و هوشمند و پرسشگر برخوردار نشوند بلکه بیهدف و سرگردان و بدون کسب هیچگونه مهارتی در بازار کار رها شوند.
سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور از ادغام 3 نهاد آموزشی در سال۱۳۵۹ و بهمنظور ارائه آموزشهای فنی و حرفهای تشکیل شد و براساس بیش از ۱۰ قانون موضوعه و ماده ۱۵۱ قانون برنامه سوم و تنفیذ آن در برنامه چهارم، متولی آموزشهای فنی و حرفهای کوتاه مدت در 2بخش دولتی و غیردولتی بوده است. آموزشهای فنی و حرفهای انجام فعالیتهایی است که میتواند فرد را برای احراز شغل، حرفه و کسب و کاری آماده کند یا کارایی و توانایی وی را در انجام آن افزایش دهد. این آموزشها کسب مهارتها را در راستای تکنولوژی و علوم وابسته به همراه دانشهای خاص مربوط به مشاغل بخشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی ارائه میدهد.
مهارتآموزی
مهارتآموزی هم از نظر کمی طیف گستردهای از افراد جامعه را در برمیگیرد و هم به لحاظ پیامدهایی مانند رفع بحران بیکاری از اهمیت بالایی در سطح ملی برخوردار است. امروزه بیکاری، بهعنوان یک معضل اجتماعی از جمله دغدغههای ملی است که توجه همه اندیشمندان و صاحبنظران را بهخود معطوف داشته است، بهطوری که تمام تصمیمگیریهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، با معضل مهمی به نام بیکاری مواجه است.
جمعیت انبوهی از فارغالتحصیلان بهدلیل پایین بودن میزان جذب در بخشهای مختلف اقتصادی بهخصوص تولیدی، بیکار بوده یا در کاری که در برخی مواقع ارتباط کمی نیز با رشته تحصیلی آنها ندارد، مشغول به فعالیت هستند، بنابراین رویکردی که باید در آموزشهای فنی و حرفهای در پیش گرفته شود، کاستن از عرضه محوری و پیوند بین نیازهای جامعه و آموزش نیروی انسانی است. باید بهبود کیفی آموزشها مدنظر قرار گیرد تا خروجی به سمت یافتن سازوکار نسبی با بازار پیش رود.
مهارت آموزی یکی از نیازهای اصلی و اساسی توسعه جامعه است.
مهارتمحوری باید بهعنوان یک راهبرد مد نظر قرار گیرد و به تمامی شئون زندگی اجتماعی دانشجویان تسری یابد. با ترویج فرهنگ مهارتآموزی و ارائه آموزشهای اثربخش و کیفی میتوان با معضل بزرگ بیکاری که در خانوادهها سایه انداخته است، مبارزه کرد. یکدرصد بودجه آموزشی سهم سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور است که باید در آن تجدیدنظر شود چرا که امروز توجه به مهارت آموزی در جهان جایگاه خاصی دارد و هر کس که با عشق و علاقه مهارت را کسب کند در جامعه بیکار نخواهد ماند.
آموزشهای فنی و حرفهای باید به سمتی حرکت کند که به محصول و تولید تبدیل شود.
متأسفانه برخی افراد آموزشهای فنی و حرفهای را فقط آموزشهای فنی و حرفهای غیررسمی دانسته که این نگاه نادرست باعث میشود اهمیت و جایگاه این آموزشها در بازارکار و توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور مورد بیتوجهی قرار گیرد که در این بخش هم نیاز به تحول و تغییرات اساسی در نگرش است، لذا برای افزایش بهرهوری و آشنایی با تکنولوژیهای جدید تولیدی و خدماتی، بسیاری از شاغلین بخشهای گوناگون اقتصادی نیاز به گذراندن دورههای آموزش کوتاهمدت و میانمدت دارند که برای این مهم سازمان آموزش فنی و حرفهای میتواند نقش اساسی و مهمتری را ایفا کند، بهطوری که سازمان فنی و حرفهای میتواند با افزایش و ارتقای سطح آموزشها و تربیت نیروهای ماهر نیاز جامعه را برآورده کرده و نقشی مهم و اساسیای در کاهش هرچه بیشتر میزان بیکاری داشته باشد.
در بحث عبور از مدرکگرایی و ترویج هرچه بیشتر آموزشهای فنی و حرفهای، نیازمند یک فرهنگ و بسترسازی براساس قوانین و مقررات هستیم.
تجربیات موجود در زمینه ایجاد اشتغال و فرصتهای شغلی در کشور بیانگر این واقعیت است که تنها با تکیه بر سرمایهگذاری مالی و حمایت دولت نمیتوان از پس بحران بیکاری برآمد بلکه با توجه به زیرساختها و ارائه تعریفی جدید از مقوله کار و اشتغال و گذر از کارجویی و کاریابی به کارآفرینی و نیز اشاعه آن از طرق مختلف، میتوانیم شاهد تحولات ساختاری در زمینه ایجاد اشتغال باشیم، بنابراین در راستای مفاهیم و ضرورتهای عنوان شده، شناسایی معضلات و روشها یا راهحلهای عملی توسعه مهارت آموزی و کارآفرینی در افراد و دانشآموختگان رشتههای فنی و کاردانش از اهمیت ویژهای برخوردار است، لذا با توجه به تجربیات گذشته برای ریشهکنی این معضل راهی جز عزم راسخ خودجوش و کسب مهارت و حرفه آموزی که زمینه ساز اشتغال پایدار و حفظ و امنیت شغلی است، وجود ندارد.
شاخصهای توسعهیافتگی
تربیت نیروی انسانی ماهر و متخصص و کارآمد از عوامل کلیدی و انکارناپذیر در توسعه اقتصادی و اجتماعی هر کشور محسوب میشود و هر نوع سرمایهگذاری کلان در بخشهای مختلف اقتصادی نیازمند برنامهریزی و سرمایهگذاری ویژه در بخش نیروی انسانی و توسعه منابع این نیرو است چرا که دیگر تأمین نیروهای متخصص و کارآفرین یک نیاز اساسی مدیران بوده بهطوری که ضرورت تربیت و توسعه منابع انسانی در قالب آموزشهای فنی و حرفهای از اواخر قرن۱۹ مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته و توسعه این برنامهها جزو اهداف ملی اغلب کشورها واقع شده است.
از سوی دیگر، در دنیای کنونی یکی از عوامل و شاخصهای توسعهیافتگی، بهخصوص عاملی که وجه تمایز کشورهای توسعهیافته از کشورهای توسعهنیافته یا کمتر توسعهیافته است، میزان بهرهگیری از علم و دانشهای نوین و بهرهمندی از تکنولوژی پیشرفته است و کشوری توسعهیافته تلقی میشود که در امور جاری خود از فناوری نوین استفاده کند؛ بنابراین ریشه توسعه بسیاری از کشورها را میتوان در آموزش مهارتهای فنی و حرفهای مورد نیاز جستوجو کرد.
در ایران برای تحقق این هدف، توسعه مبتنی بر دانایی در برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد تأکید قرار گرفت؛ یعنی مهمترین عامل دستیابی به تـوسـعه در میـزان مهارت و مهارتآموزی جوانان و شاغلین بخشهای صنعت، کشاورزی و خدمات است. ایجاد دفاتر کارآفرینی در دانشگاهها یکی از اقداماتی بوده که قرار است در دانشگاهها برای رفع مشکل اشتغال فارغالتحصیلان فعال شود، اما در مراکزی که ایجاد شده برخلاف برنامه، فقط دانشجویان فعالند و استادان دانشگاه حضور ندارند. دفاتر کارآفرینی دانشگاهها میتوانند پل ارتباطی دانشگاه با فارغالتحصیلان باشند و مسائل آنان را تا سالها پیگیری کرده و در مواقع لازم از توان آنها برای کارآفرینی استفاده کنند.
پیشنهاد
در حال حاضر حدود 1/5 میلیون نفر در کنکور دانشگاهها شرکت میکنند و افراد با هزینههای زیاد وارد دانشگاه میشوند. ما میتوانیم در کنار دانشگاهها در زمینه ایجاد مهارتها، فعالتر عمل کنیم. با ایجاد این کار میتوانیم، نه تنها مهارتهای جامعه خودمان را تأمین کنیم بلکه نیروی انسانی ماهری را تربیت کنیم که در کشورهای همسایه نیز بازار کار دارند.
باید دانشگاههای جامع علمی- کاربردی توسعه یافته و دانشگاههایی در کشور تأسیس شوند که نیروی مورد نیاز صنایع مختلف را تربیت کنند؛ به این ترتیب فارغالتحصیلان این دانشگاهها هم با صنعت آشنایی دارند و هم یک ارتباط منطقی بین دانشگاه و صنعت ایجاد میشود. ضمن اینکه میبایست علوم پایه و مهارت مکمل هم شوند تا بتوانیم خروجی اثربخشی در جامعه داشته باشیم و این میسر نخواهد شد مگر باتوجه ویژه به توسعه و ترویج فرهنگ کار و مهارتآموزی در بین دانشجویان و جوانان.