بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اگرچه برنامهریزیهای گستردهای برای برنامههای پیشرفت انجام شد اما قالب فکری و عقیدتی این برنامهها نتوانست تسریعی در مسیر پیشرفت و توسعه کشور ما ایجاد کند.
سؤال اصلی این است که چرا برنامهریزی های انجامگرفته نتوانسته است مسیر رشد و پیشرفت را تسهیل کند و اساسا چرا ما باید شاهد یک توسعه نامتوازن باشیم و نظام برنامهریزی ما توسعه نامتوازن و چندضلعی که اضلاع آن مساوی نیست را عطا میکند اما پیشرفت را که یک چندضلعی متساویالاضلاع است به ما نمیدهد.
پاسخ آن روشن است وآن، اینکه ریلگذاری مسیر تعالی، صحیح انجام نشده است و اساسا اینکه ریلگذاری قطار پیشرفت کشور بر کدامین سمت و سو قرار گرفته است و به دیگر سخن، الگوی همهجانبه پیشرفت کشور در زمانهای مختلف اگر طراحی شده بود، بر کدامین مؤلفهها استوار شده است؟
واقعیت این است که در 2برنامه 7ساله پهلوی دوم الگوی توسعه نامتوازن کشور برگرفته از نوع نظر کارشناسان غربزده بود ، بهطوریکه مسیر برنامهریزی آن برنامهها نه تنها پیشرفتی را عاید کشور نکرد، بلکه چارچوبی از توسعه ناهموار و مختلفالاضلاع توسعه را که مختص کشورهای محور جنوب و عقبنگاهداشتهشده بود ،
نصیب ما کرد و آن تثبیت رژیمهای اقتدارگرا، مستبد و با اقتصاد مصرفی و مونتاژ و جمعیت ناهمگون شهری و رشد غولآسای شهرنشینی بدون زیرساختها و ایجاد شهرهای بیقواره و نظام آموزشی حافظهمحور و در یک کلمه ایجاد فضای شبهمدرنیزاسیون در کشور بود. این توسعه مختلفالاضلاع که دستور مشترک کشورهای محور شمال برای کشورهای محور جنوب بود چون لویاتان توماس هابز، خودبهخود موجب اضمحلال و نابودی قدرت پوشالی شد که با دستورات ذهنهای معیوب و دستکاریشده ایجاد شده بود.
بعد از تاسیس جمهوری اسلامی و حکومت برآمده از دستورات وحی و بهرغم داشتن چندین برنامه توسعه 4ساله و چشماندازو افق 1404 هنوز اقدامی جدی برای طراحی یک الگوی پیشرفت براساس آموزههای اسلامی و منطق ایرانی انجام نشده است؛ اگرچه امروزه این نیاز بین نخبگان و مدیریت کشور شکل گرفته است که باید یک طراحی براساس آموزههای اسلام و منطق ایرانی، الگوی پیشرفت کشور را در همه حوزهها تعیین کند که این موضوع امری مبارک است.
اما آنچه ضرورت دارد نگاه به گذشته و بررسی ناکارآمدی طراحیهای معیوبی است که مهمترین علت آن یا سیاستزدگی بوده یا وابستگی فکری طراحان که در هر دو مورد، نتیجه غفلت ا ز نگاه بومی بوده است. اجتماع نخبگان حوزه و دانشگاه در محضر رهبر فرزانه انقلاب و ارائه مقالات و نکاتی پیرامون الگوی پیشرفت و شنیدن رهنمودهای روشنگرانه ولی امر مسلمین یقینا برکات زیادی دارد بهطوریکه این بار این نخبگان هستند که بیپیرایه با قائد انقلاب ارتباط میگیرند و به موضوعی مهم و سرنوشتساز میاندیشند.
مهمترین برایند اینگونه جلسات ایجاد نوعی هماندیشی و ابراز یک نیاز مشترک برای طراحی یک الگوی عملی پایدار است که در نوع خود بدیع و قابل توجه است. در این مسیر همه بالاتفاق معتقد هستند از مختلفالاضلاع توسعه که همانا حقیقتی نامتوازن و ناپایدار است، باید به سمت متساویالاضلاع پیشرفتی رفت که مبتنی بر طراحی الگوی اسلامی - ایرانی است.