بعید است کسی متعجب شود که او این روزها 20 عکس سیاهوسفید بدون پس زمینه از چند کلاغ در جزیره قشم را به گالری ماه مهر آورده و نامش را گذاشته است: «قارسوم: اتفاق میافتد» و حالا این اتفاق افتاده است.
در این نمایشگاه علاوه بر این ۲۰ عکس، یک چیدمان مفهومی را فاتک موسوی طراحی کرده و مانی بیات طراحی صدای این نمایشگاه (طبیعتا صدای کلاغ) را برعهده گرفته است.عکسهای سفید و سیاه کیانیان از کلاغهای در حال پرواز یا نشسته روی سیم در زمینه سفید، خود زمینهای کاملا سفید داشته و کف پوشیده از نمک گالری نیز این سفیدی را تشدید میکند. این نمکها را فاتک موسوی بر زمین پاشیده است.
حالا چرا قار سوم؟ شاید نوشته کیانیان دراین باره گویا باشد؛ «اگر کلاغی روبهروی تو بنشیند و به تو نگاه کند و دو بار «قار» بزند، خبری در راه است. اگر سه بار «قار» بزند، یعنی خبر برای تو است و اتفاقی میافتد و زمانی که گروه کلاغان در آسمان «قار» میزنند، اتفاق بدی در راه است؛ باید ذکر بگویی و به خدا پناه ببری.»
شاید برای پاسخ به تعجب احتمالی برخیها، پریروز کیانیان سری به نگارخانه ماه مهر زد تا به سؤالات خبرنگاران پاسخ دهد.
می شد حدس زد که شهرت سینمایی کیانیان خبرنگاران را قلقلک بدهد که چرا نمایشگاه عکس؟ سؤالی که باز میشد حدس زد کیانیان را شاکی کند؛
«من 8کتاب نوشتهام پس نویسندهام، 3نمایشگاه انفرادی و 5 نمایشگاه گروهی از آثار تجسمی برگزار کردهام پس در این زمینه هم خلاقیت داشتهام اما نمیدانم چرا همیشه سابقه فعالیتم در تئاتر و سینما با دیگر زمینههای فعالیت هنری من مقایسه میشود. هر کسی را باید با خودش در همان زمینه مقایسه کرد، کار من هم در عرصه تجسمی با تئاتر یا سینما نباید مقایسه شود.»
قلقلک بعدی، چرا کلاغ؟ و جواب اینکه «کلاغ را دوست داشتم، هیچ عکاسی را پیدا نمیکنید که از کلاغ عکس نگرفته باشد؛ چرا که حجم این پرنده در فضا به لحاظ زیباییشناسی جالب است اما من اسطورهها و رازهایی را که درباره این پرنده وجود دارد، بسیار دوست دارم و جالبتر آنکه این اسطورههای کلاغی در آسیا، اروپا و آمریکا شبیه هم است و این برای من جالب بود.»
و یک قلقلک دیگر، چرا عکاسی؟ و جواب خیلی ساده؛ «عکس گرفتن کار بسیار مشکلی است چون باید عکسی بگیری که دیگری نگرفته باشد. در این نمایشگاه سعی کردم عکسهایم از کلاغ به یک شکل گرافیکی برسد.»
همین حرفها، بحث را فلسفیتر کرد؛ «جزئیات برای من مهم است چرا که حرفهای کلی را سالهاست همگان میزنند ولی اگر مفاهیم کلی به زندگی امروز مردم ایران ترجمه شود، ارزش پیدا میکند و از جزئیات به کلیات میرسیم که این جزئیات زندگی و تفکر ما را میسازند و من هم میخواهم همین جزئیات را به شما نشان دهم.»
کیانیان البته در این نشست بازهم سعی کرد حرف هایش را از 20 عکس سیاه و سفید کلاغی بازگو کند و تلاش کرد از زیر لباس سنگین بازیگریاش درآید؛
« هنر برای هنر است و همین هنر بودن آن زیبا و ارزشمند است، برای من هم هیچ هنری بر دیگری ارجحیت ندارد و خلاقیتم در هر هنری با تمام وجود اتفاق میافتد، بنابراین عکاسی همانقدر برایم جذاب است که نوشتن و بازیگری.» و حالا قار سوم، فقط تا امروز کلاغهایش را در معرض بازدید میگذارد. شما نمیخواهید متعجب شوید؟